معلومات آخرین
Home / مختلف / وزعیّت ترکستان در عرفة روالوتسیه

وزعیّت ترکستان در عرفة روالوتسیه

ترقّیات صناعتی کشور ترکستان. سرمایة بنکها
در آخر عصر 19 و اوّل عصر 20 کاپیتالیزم در روسیه پادشاهی به مرحلة عالی، مرحلة امپریالیستی ترقّیات خود قدم نهاد.

کپیتلیزم نوبرامد روسیه به اقتصادیات کشور ترکستان نیز اثر کرد. گرچندی حکومت پادشاهی آسیای میانه را مثل پیشتره همچون منبة اشیای خام امپراتوری روسیه و جای فروش مصنوعات فابریک و زوادهای روسیه ماناندنی بود، به هر حال رونق و رواج صناعت، علی‌الخصوص رونق صناعت استخراج معدن و کارکرد اشیای خام واضح به نظر می‌رسد. استفادة کانها خیلی جان گرفت. از پیشتره دیده خیلی بیشتر انگشت، نیفت، متالهای رنگه و موم طبیعی (آزاکیریت) استخراج می‌شد. به کار درآمدن کارخانه‌های کارکرد نخست اشیای خام، همچنین استفادة راههای آهن طلب می‌کرد، که ثمرة کانهای انگشت بیشتر شود. مخصوصاً، کانهای انگشت ولایتهای سمرقند و فرغانه – سلوکته، قیزیلکییک، شوراب، اندیجان و غ. اهمیت کلان پیدا کردند. در ایزد خجند پنج کان انگشت عمل داشت – کانهای ن. ا. آوسینّیکاو و شریکانش، ا. م. کروزی، پیتراوه، وارثان سوداگر ایوانف و کوهکار ناویکاو[1]. به اندازة تکمیل اصولهای انگشتکنی و به کانها کشیدن راههای آهن مقدار استحصال انگشت هم می‌افزود. مثلاً، از کان انگشت سال 1905 700 پود، سال 1907 باشد، 1 ملن.-و 220 پود انگشت استخراج شد[2].

در ابتدای عصر 19 استخراج صناعتی نیفت رواج یافت. بایترین کانهای نیفت – کانهای سنتا و چمیان وادی فرغانه و کان جزیرة چلکان بهر کسپی بود. در ده‌سالة اوّل عصر 20 از همه بیشتر از کان نیفت چلکان نیفت کشیده شد. اگر سال 1901 در این جا 600 هز. پود نیفت استخراج شده باشد، پس از ده سال مقدار آن به 15 ملن. پود رسید[3]. دیگر ساحه‌های صناعت استخراج معدن از کانهای نمک و آزاکیریت، بعضی کانهای خرد استخراجش دستی طلا و بعضی متالهای رنگه عبارت بود.

یقتیسادیات کشور ترکستان مثل پیشتره صرف زراعتپروری و ساحة مهم آن پخته‌کاری و پَخته‌تازه‌کنی بود. در بین زوادها بی‌شک زوادهای پخته از همه بیشتر بوده، در جای یکم می‌ایستادند. در خاک ژنرال-گوبرناتوری در ابتدای عصر 20 230 کارخانة پخته کار می‌کردند، که زیاده از نصف آنها در وادی فرغانه واقع بودند. جای دوّم را صناعت روغن می‌گرفت، که درجة جهازات آن نهایت پست بود. محل اساسی این کارخانه‌ها هم در فرغانه جایی داشت.

ز 34 زواد شرابکشی 28-تاش در ولایت سمرقند بود. دو فایض این نوع محصولات را کارخانه‌های ایزد خجند می‌دادند. در اقتصادیات آسیای میانه زوادهای چرمگری و رودتازکنی هم مقام نمایان داشتند (همة آنها اساساً از آن شرکت نیمیسی «دیورشمیدت» بودند).

در مرحلة ماناپالیستی انکشاف کاپیتالیزم روسیه در باب استفادة ذخیره‌های ملکهای مستملکوی آن سرمایة بنکها مقام مخصوص پیدا کرد. دوره‌ای، که مورد نظر است، دوره‌ای می‌باشد، که چشم کلانترین بنکهای روسیه به ترکستان دوخته شد. چنان که پس از باران بهاران زنبوروغها یکباره به رویی می‌زنند، اَنه همین خیل در شهرهای تاشکند، سمرقند، اندیجان، خوقند، بخارای نو (کاگان) و دیگر شهرها بنک دولتی آن طرف استد، شعبه و شعبچه‌های مختلف کارخانه‌های گوناگون مالیه پیدا شدن گرفتند.

سرمایه بنکها اساساً خود را به صناعت پخته می‌زد، ولی از دیگر ساحه‌های اقتصادیات آسیای میانه هم رو نمی‌گرداند. مثلاً، «روسّکیی دلیه ونیشنیی تارگاول بنک» («بنک روسی تجارت خارجی») اساساً به سودای پوست قراکولی چسپیده گرفت، «روسّکا-ازاوسکیی بنک» («بنک روس و ازاو») ساختمان راه آهن بخارا را با پول تأمین می‌کرد و در امارت بخارا کلانترین اجارگیر زمین بود؛ «ازاوسکا-دانسکایی بنک» («بنک ازا و دان») ، که به آن ارکان صناعت گزوار پختگین پتربورگ صاحب‌اختیاری می‌کردند، تمام خرید پخته و کارکرد نخست آن را به دست گرفت؛ در این کار شریک و در این حال، رقیب آن «سیبیرسکیی-تارگاوыی بنک» («بنک تجارتی سیبری») بود؛ در این گوشة دور امپراتوری روسیه «ماسکاوسکیی اچیتنا-سّودنыی بنک» («بنک حسابی و بنک‌دهندة مسکو») هم تکاپوی زیادی داشت.

در یک خود شهر بخارا در سالهای جنگ یکم جهانی 8 شعبة بنکها (1 شعبة بنک دولتی و 7 شعبة بنکهای خصوصی) کار می‌کردند؛ معاملات ششتای آنها به حساب میانه سال 1915 20، 3 ملن. صوم بود[4]. در این جا برای عملیات شرکتهای کارچلّان حریص شرایط بسا مساعد موهییا گردید. اَنه، بعضی از آن شرکتهای پولچلّان: شرکت تجارت و صناعتی منوفکتورة کلان یراسلو، شرکتهای اندرییف، پاتیلیخاوسکیی، مسکو، شرکت تجارتی برادران کرفت، شرکت تجارتی برادران ودییوها، شرکت تجارتی برادران شلاسّبیرگ، شرکت سهم‌داری گزوارهای پختگین پازننسکیی، شرکت تجارت با ایران و آسیای میانه و غیره و هکذا.

همة این درّندگان کاپیتالیستی، که به «شرکت» و «شرکتچه‌ها» از خود خردتر تکیه داشتند، دهقانان، پرولتارها، نیمپرالیترها، کاسبان را بی‌رحمانه تله و تاراج می‌کردند. خلقهای مظلوم آسیای میانه مثل دیگر خلقهای بسیار ناحیه‌های امپراتوری روسیه هم از رونق و رواج مناسبتهای کاپیتالیستی عذاب می‌کشیدند و هم این مناسبتها به درجة کافی رونق و رواج نداشتند[5].

در کشور ترکستان استحصالات مالی رواج می‌یافت. امّا این پراتسیسّ پراگریسّیوی در شرایطی جریان داشت، که در خواجگی قشلاق مناسبتهای تاکپیتلیستی استحصالات پرّه حکمفرمایی می‌کردند و این باعث همین می‌شد، که محنتکشان بیش از پیش تالان و تاراج می‌شدند، تقسیمات اهالی به صنفها و به درجات مالومولکداری صورت می‌گرفت.

یکی از آفتهای مدهش اقتصادیات ترکستان سودخوری بود، که به رواج آن بنکها خیلی مساعدت می‌کردند. بنکها به شرکتهای کلان پخته و دیگر خواجگیها پول قرض می‌دادند. در بالای این پول جنگ و جنجال و ماجرا و خرخشة زیادی می‌شد. این پول از دست یک عالم گماشته و وکیل و میانره و جلّاب و دلّال گذشته، فایض خود را زیاد می‌کرد. کار به درجه‌ای می‌رسید، که اگر بنک به شرط 6-6، 5 فایض فایده قرض داده باشد، پول تا به دست استحصال‌کنندة بی‌واسطه، تا به دست دهقان پخته‌کار رسیدن فایض خود را ده مراتبه زیاد می‌کرد و تا به 50-70 فایض فایده می‌رسید.

ترازودار و پَخته‌کشها در خرید و فروش پخته یک نوع گماشته‌های بنکها بودند. ترازودار از سوداگر سیرپول یا بنک بنک کلان گرفته به طرز کوتره پختة زیادی را میخرید. عادتاً ترازودار این بنک را بین پَخته‌جلاّبهای خردتر – بین پَخته‌کشها تقسیم می‌کرد و آنها فایدة قرض را باز زیادتر کرده، صد فریب و نیرنگ ساخته، هم از پود و هم از تار زده، به سر دهقان بیچاره بلایی می‌شدند.
هوال محنتکشان
هاجت گپ نیست، که همة این دسیسه‌ها به دوش محنتکشان بار گران می‌گردید و آنها را به غلامان یک‌عمرة یک عالم سودخوران تبدل می‌داد. مقدار قرضی، که پخته‌کاران از مؤسسه‌های قرض‌دهنده و مالیوی گرفته‌اند، روشن دلالت می‌نماید، که آنها چه قدر به قرض غوطیده‌اند – در آخرهای سال 1912 این قرض به حدّ بی‌حد بزرگ-قریب به 160 ملن. صوم رسیده بود[6]. دهقانانی، که زمین خود را به گرو مانده، از سودخوران قرض می‌گرفتند، اکثر وقت قرض خود را در مهلتش داده نمی‌توانستند و از زمین خود محروم می‌شدند. دهقانان خانه‌بردوش یا بترک یا چاریکّار یا خود کارگر عادّی می‌شدند. در برابر این شمارة زمینداران کلان و بایها می‌افزود.

هوکومت پادشاهی هرجانبه مدد می‌رساند، که خواجگی بایها در رونق باشد. مثلاً، خواجگی، که تا 0، 5 دیسیتینه زمین داشت، برای هر یک دیسیتینه 8 صوم و 64 تین ‌انداز می‌داد. در این حال، خواجگیهایی، که زیاده از 6 دیسیتینه زمین داشتند، برای هر یک دیسیتینه 6 صوم و 96 تین ‌انداز می‌دادند.

بایها زمین دهقانان ناعلاجمانده را خریده می‌گرفتند. به همین طریق، غیر از زمینداری کلان فئودالی زمینداری نیمفیادلی و بایی هم معمول شد. مثلاً، سال 1908 در ایزد خجند یکچند بایی صدها دیسیتینه زمین داشتند و 1369 خواجگی دهقانان عموماً زمین نداشتند، 1000 خواجگی باشد، از 1 تا 0، 25 طناب زمین داشت. در قشلاق قسطکوز (حاضره ولایت لنین‌‌آباد) 70 خواجگی بای و ملّاها 3 هز. گه زمین، 18 هز. دهقانان باشند، از 500 گه. اندک زیاد زمین داشتند. در خجند، اوراتپّه، ناو و کانی‌بادام نرخ یک دیسیتینه زمین 4-8 هزار صوم بود. دهقانان خانویرانگردیده مردی‌کاری می‌کردند یا خذمتگار در بایها و سوداگران و سودخوران می‌شدند.

پختجلّابها و سودخوران از بی‌سوادی و نادانی دهقانان استفاده برده، آنها را فریب می‌دادند و تله و تاراج می‌کردند. مثلاً، به دهقان 100 صوم قرض می‌دادند و به قیمت 500 صوم ویکسیل را امضا کنانده می‌گرفتند. همة این تجزیة صنفی دهقانان را سرعت می‌داد. مستملکه بودن کشور، ساخت اجتماعی و اقتصادی امارت، درجة نهایت پست صناعت باعث آن می‌گردید، که دهقانان پرولتار نه، بلکه پوپیر می‌شدند. پوپیریزم بی‌نهایت وسعت می‌یافت. دهقانان از یک پارچه زمین خود محروم شده، برای از گشنگی نمردن به کارخانه‌های صناعتی رفته کار می‌کردند و همین طور اوّلین کدرهای پرولتاریت محلی به وجود می‌آمد. این کارگران در کانهای مطلقا بی‌جهاز انگشت و معدن و نمک و غیره محنت می‌کردند و شرایط کار آنها، بی‌مبالغه، از شرایط جهنّم بدتر بود.

در عرفة سال 1905 در آسیای میانه تا 32 هزار نفر کارگران بودند، که 77 فایض آنها را کارگران ملّتهای محلی تشکیل می‌دادند. در ولایت فرغانه، که صناعتش بیشتر ترقّی یافته بود، تا 40 فایض کارخانه‌های تمام کشور واقع گشته، در آنها زیاده از 8 هزار نفر کارگران کار می‌کردند، در ولایت سمرقند 2800 نفر کارگران بودند.

وّلین کدرهای پرولتاریت محلی از جملة دهقانان بینواگشته تشکیل می‌یافتند، که آنها در جستجوی کار به شهر روانه می‌شدند. قسم اساسی پرولتارهای اوّلین تاجیک مردی‌کاران، کارگران موسمی به حساب می‌رفتند و آنها در کانها، کارخانه‌های ولایت سمرقند، زوادهای پختة فرغانه، در ساختمان راه آهن کارهای وزنین زورطلب را به جا می‌آوردند. در رباعی و ترانه‌های غریبی، که تا به زمان ما آمده رسیده‌اند، از روز سیاه مردی‌کاران تاجیک و غریبمزار شدن آنها سخن می‌رود:

در غریبی گشته-گشته، رنگ زرد آورده‌ام،

رنگ زردم را به پیش اهل درد آورده‌ام.

رنگ زردم را ببین و از خزانم یاد کن!

در سر قبرم ‌نشین و یک دمی فریاد کن!

در این زمان از دهات برای مردی‌کاری به شهرها برآمده رفتن اهالی «حادثة پراگریسّیوی می‌باشد. وه‌ای اهالی را از جایهای دورافتاده، پسمانده، تاریخ فراموشکرده بیرون می‌آرد و به گرداب حیات حاضرة جمعیّتی می‌کشد»[7]. این خلاصة و. ا. لنین، که نسبت به دهقانان روس برآورده است، نسبت به دهقانان تاجیک هم کاملاً تطبیق‌پذیر است.

مردیکاران تاجیک از دیار خود برآمده، به کارگران روس وامیخوردند و با همراهی آنان تمام عذاب و اذیت استثمار کاپیتالیس­تی را از سر می‌گذراندند. رابطه با پرولتاریت روس در جریان تشکّل پرولتاریت تاجیک رل کلان روالوتسیانی بازیده بود.

در بین اوّلین پرولتارهای تاجیک بعضاً به مقابل ظالمان عصیانهای نامتشکّل سر می‌زدند. عصیانی، که سال 1885 در کانهای انگشت زورانکیشتوت به عمل آمده بود، به این مثال شده می‌تواند. کارگران نظارتچیان را داشته زده، تجهیزات را ویران کردند و استای کان و نظارتچیان را گرفته، به پنجکینت روانه شدند، که برای معاملة بی‌رحمانه به حکومتداران شکایت کنند. در عصیان 80 کس اشتراک کرده بود. در پنجکینت سه نفر از عصیانگران را حبس می‌کنند، شکایت بی‌عاقبت می‌ماند، آشوب کارگران فرو نشانده می‌شود.

در بارة دیگر آشوبهای کارگران کرایه، که علی‌الخصوص در ابتدای عصر 20 تیز-تیز به وقوع می‌آمدند، معلومات ناقص باقی مانده است. این آشوب و شورشهای محنتکشان علی‌الخصوص در ابتدای عصر 20 نهایت وسعت یافتند، ولی در آن دوره آنها راهبریّت پرولتاری نداشتند و داشته هم نمی‌توانستند. بنا بر این، غضب خلق تنها در شکل شور و آشوبهای جداگانه و ستیخیوی ظاهر می‌گردید. همة این شور و آشوبها را حکومت پادشاهی و حکومتداران محلی ترکستان بی‌رحمانه پخش می‌کردند.

[1] تسگه تدج. سّر، ف. 1، آپ. 1. ، د. 1926، ل. 9.

[2] مفصّلتر نیگ .؛ باباخاناو م. ، 1975، س. 94-95.

[3] گولیشمبراف س. ا. ، 1913، س. 73.

[4] ریبینسکیی ا. ، 1941، س. 4.

[5] در این باره مفصلتر نیگ .: امیناو ا. م. ، 1959.

[6] دیمیداف ا. پ. ، 1926، س. 125.

[7] لینین و. ا. ، اثرها، ج. 3، س. 596.

Инчунин кобед

avtorstvo-v-Google

هوقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن

قانونی جومهوری تاجیکستان  در بارة حقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن (اخبار مجلس عالی جمهوری …