سوسن
خیسلتهای شفابخش آن: آشامیدن آن بیماریهای شش، دردهای گوناگوی سپرز، جگر و بچهدان را شفا میبخشد؛ برای بواسیر و خنازیر دارو میشود، بیجا و بسیار روان شدن هیز را منع میکند، زخمها را به هم میآورد و ریمشان را هم نیست میگرداند. ولی این گیاه را هنگام استعمالش به درون با عسل، که افزونکنندة قوّت آن است، باید بیاشامند.
ریشة این را کوفته، با عسل خمیر ساخته بیمالند، داغ سفید پوست و پیس را به مدّت شش ماه دفع میکند؛ قطور ریشگشته و ریشهای تر را شفا میبخشد. این را با سرکا یا با برگ بنگ (کرمریزانک) و آرد گندم خمیر کرده گذاشته بыدند، ورمهای گرم خایه را تحلیل و سوختگی آب گرم را دوا میباشد، اینچنین با آرد جو خمیر کرده بردوام گذاشته بندند، نیز همین تأثیر را دارد.
با آب هر یک قسم این رستن روی را بشویند، داغ کنچیدک را دفع میکند. یک میکدار آب ریشة سوسن، پنجیک وزن آن سرکا و عسل گرفته، در ظرف مس تا غفس گشتنش بجوشانند، این بسیار پاککنندة داغها و بدون درد خشککننده میباشد، به جراحت اطراف موشکها گذاشته بندند، شفا میبخشد.
روغن سوسن بنفش را به قدر 25 گرمّ بیاشامند و از رو نیز بیمالند، برای الاووس سفراوی، که ورم درد رودههای باریک از زیاد گشتن صفرا میباشد، بیماریهای بچهدان، افتادن بچه از شکم زنان حامله، درد رودهها و دردهای دیگر عصبانی درمان میشود.
گر 50 گرمّ ریشة سوسن را در 3 لیتر آب 20 دقیقه جوشانیده، هر روز از آن آب 100 گرمّ بنوشند، نیز بیماریهای نامبرده را دوا میشود.
ین روغن را بردوام بیمالند و 38 گرمّ از آن بیاشامند، مادّههای نادرکار و ضررناک را به واسطة اسهال از بدن دفع میکند، بر ضد زهرهای بنگ سیاه و کشنیز کوهی دیوانکننده، اینچنین زنبوروغ زهرناک تریاق میباشد. این روغن را بیمالند، عصبها و سختیها را ملایم میکند و بچهدان بیرونبرامده را به جایش میبرد.
ترز تییار کردم روغن سوسن چنین است. ریشة خشک سوسن بنفش را یک مقدار گرفته (از ترش دو برابر) ، در هاون میکوبند. بعد در هشت برابر وزن آن آب باران یا آب مقطّر یک شبانهروز تر کرده، ثانی خوب میمالند و در ظرف سیرندود (ایملیراونّыی) تا چاریک آب ماندن میجوشانند و از متاع بافتش زیچ میگذرانند و آبش را میگیرند. این آب صاف را در ظرف پاکیزه ریخته، از بالایش دو برابر آن روغن زیتون انداخته، با آتش ملایم تا تماماً بخار شده رفتن آب میجوشانند. احتیاط کنند، که روغن داغ نگردد. علامت بتمام بخار گشتن آب از جوشش ماندن روغن است. همین روغن روغن سوسن حساب مییابد.
گر تخم سوسن را بخورند، ضرر گزیدن جانوران زهرناک را دفع میکند. ریشهاش را در آب جوشانیده، آن آب را در دهن گردانند، درد دندان را تسکین میدهد، اینچنین این آب را در گوش چکانند، درد آن را ساکن میگرداند. لتّهای را در این آب تر کرده به جاهای دیگر اعضا، که درد میکرده باشد، گذاشته بندند، نیز شفا میبخشد.
ان آب را، که در آن ریشة سوسن جوشانیده شده باشد، بنوشند، ذهن را تیز میکند؛ ضیق-ان-نفس و نفس راسته را، که بیمارش خوابیده یا دراز کشیده نفس گرفته نمیتواند، شفا میبخشد؛ دردهای حلقوم، شخشولی و سختی سپرز را دفع میکند. اگر این آب را با شخداب (عسلاب) بنوشند، زرداب را از بدن خارج میسازد، استسقا را شفا میبخشد، خیچک را از رطوبتهای چسپک پاک میکند و تشنگی را تسکین میدهد.
ریشة این را بخایند، بوی عرق را، که نوشیده باشند، از دهن نیست میکند. برگش را کوفته گذاشته بندند، بر ضد گزیدن جانوران زهرناک دوا میباشد و از آب گرم سوختگی را همان دم به اب را میآورد.
روغنی را، که از ریشة این تییار کرده شده باشد، در گوش نیمگرم چکانند، درد گوش را صحت میبخشد. ریشة خشکی آن را مهین کوفته بپاشند، ناخنک چشم و گوشت زایید در پلکهای چشم پیداشده را دفع میکند.
ریشهاش را در روغن گل سرخ جوشانیده، آن روغن را بیمالند، سوختگی آتش را شفا میبخشد. و اگر این روغن را بخورند، بیماریهای بچهدان را صحت میکند. این ریشه را با سرکا در ظرف مس جوشانیده بیمالند، زخمهای کهنه و جراحتها را شفا میبخشد.
گولش را ببویند، دل و مینه را قوّت میبخشد، خوشحالی میآورد، بادهای مینه را پراکنده میسازد، در این بابت از زعفران قویتر است. اینک، برای علّت بیهوششوی بهتر از زعفران است.
شراب سوسن برای گزیدگی همة جانوران زهرناک دوا میشود. صنفی از سوسن، که در سایه هم میروید و گلش زرد میدتر است، ریشهاش به اندازة غفسی انگشت میباشد، خوشبویی، با کمی تلخی در طعم، که این از سوسنهای سفید و کبود قویتر میباشد، ولی ضعیفتر از سوسن کوهیست. مزاج گلش گرمتر از همة قسمهای دیگر آن میباشد.
ریشة این را بخایند یا آن را در آب جوشانیده، آن آب را در دهن گردانند، درد دندان را تسکین میدهد. برگ و گلش را کوفته گذاشته بندند، جراحتها را صحت میگرداند. برگ یا ریشة آن را پخته، با شراب خمیر ساخته گذاشته بندند، ورمهای بلغمی را تحلیل میدهد، اینچنین ورمهای نپزنده را، که تاجیکان کوریره مینامند، شفا میبخشد، میپزاند.