معلومات آخرین
Home / مختلف / موستهکم کردن امارت بخارا

موستهکم کردن امارت بخارا

چنان که در بالا قید کرده شد، نارضایتی عامّة خلق تمام امارت بخارا را فرا می‌گرفت. دانیالبی نه فقط خودسریهای فئودالان را برطرف کرده نتوانست، بلکه خودش تارفت بیشتر مطیع کُشبیگی و قازیکلان می‌گردید. یکی از پسران او-شاهموراد خود را تماماً به طریقت صوفیّه بخشیده، مرید شیخی شد. وه‌ای در ظاهر از درویش مسکین هیچ تفاوت نداشت. با فرمایش شیخ حتّی در بازار حمّالی می‌کرد. سادگی و دسترسی ظاهری، طرز زندگی شکسته‌نفسانة شهزاده، که به کلّی خلاف زندگانی اییاشانه و پردبدبة اعیان و اشراف و خود دانیالبی بود، باعث در بین عامّة خلق و اهل زهد و تقوا شهرت و اعتبار زیاد پیدا کردن او گردید. شاهموراد، مخصوصاً، به روحانیان اخلاص و احترام بی‌اندازه داشتن خود را با جدّ و جهد تمام تأکید می‌نمود. دانیالبی چنین معروفیّت پسرش را به نظر نگرفته نمی‌توانست و شهزاده در امور دولت بیش از پیش نفوذ پیدا نمود. او به بیکار کردن بعضی ‌اندازها نیز موفق شد. پدر را به جز وارث خود تعیین کردن او دیگر چاره‌ای نماند.

پس از وفات دانیالبی ولیعهد او لباس توبه در تن فریادکنان در کوچه‌های بخارا گشته، با لابه و زاری از مردم التجا می‌نمود، که گناههای نسبت به مردم کردة مرحوم را ببخشند. وه‌ای همچنین حصّة ‌خود را از میراث پدر گرفته، امر کرد، که این ثروت را به کسانی، که «از آنها ستانیده شده است»، برگردانند. چنین وانمود می‌کرد، که گویا او غیر خواهش خود به تخت سلطنت نشسته است و، از این رو، باز به اسباب تجمّل نزدیک نشده، خود را در مسلک زهد و تقوا نگاه می‌داشت. طرز زندگی خاکسارانه و پارسایانة او (لباس فقر و فاقه می‌پوشید و آن را تا جیغده-جیغده شده دریدنش از تن نمی‌کشید، طعام عادّی و خیلی کم می‌خورد، هیچ گاه هدیه نمی‌گرفت، در یک روز برای احتیاجات خود فقط یک تنگه خرج می‌کرد و غ .) معاصرانش را در هیرت می‌گذاشتند. او برای تهدید صنف خواجگان و اشراف قوش‌بیگی و قازیکلان را در حضور عموم به قتل رسانید. چنین رفتار و کردار او، که از روی ملاحظه‌های سیاسی صورت می‌گرفت، در کار صاحب شدن به تخت سلطنت و به طرف خود کشیدن توجّه عامّة مردم رل مهم بازید.[1]

ین توجّه برای شاهموراد نهایتدرجه ضرور بود، زیرا در سال به تخت نشستن او (1785) کاسة صبر اهالی بخارا لبریز شده، آنها شورش برداشتند. در رفت شورش بیش از هزار نفر کُشته شد. از این رقم به خوبی معلوم می‌شود، که مبارزة خلق تا چه ‌اندازه وسعت داشته است. شاهموراد مجبور شد سوگند خورد، که اهالی بخارا را از جور و ظلم و خراج و ‌اندازهای از حد زیاد آزاد خواهد کرد. و فرمان او را به روی سنگ ثبت نموده، در پیشطاق مسجد جامی بخارا گذاشتند. البتّه، این یک وعدة خشک و خالی و فقط وسیلة از غضب خلق رهایی یافتن بود. از بخاریان منبعد هم مالیات مخصوص، که به مقصدهای حربی انداخته می‌شد، می‌ستانیدند.

هد سلطنت امیر شاهموراد (1785-1800) در تاریخ سلالة منغیتیه دورة نسبتاً استوار گردیدن امارت به شمار می‌رود.

شاهموراد به مقصد برطرف نمودن نارضایتی عمومی، که در وقت حکمرانی پدرش پیدا شده بود، بعضی اصلاحات جاری نمود. وه‌ای فقط چنین ‌اندازهای شرعی، مانند خراج و زکات را باقی گذاشته، دیگر همة مالیات، باج و جریمه‌ها را برهم داد. لیکن به عوض این جیزیه – ‌انداز از قومهای غیریمسلمان ستاندشونده را خیلی زیاد کرد. به عسکران ماهیانه مقرّر نمود. بسیار زمینهای وقف را، که امیران سابق مصادر  کرد  بودند، دوباره برقرار  کرد.   به این واسطه او روحانیان اسلام را حامی خود کرده، در راه مستحکم نمودن حاکمیت خود از نفوذ در بین عامّة مردم داشتة آنها ماهرانه استفاده می‌برد.

یسلاهات پولی، که او در آغاز جلوس خود گذرانید، برای حیات اقتصادی مملکت اهمیت کلان پیدا نمود. خانهای سلالة جانیان و سپس نخستین امیران منغیت سکّه‌های نقرة کمیار برآورده، از تفاوت قرب رسمی و عملی این سکّه‌ها فایدة زیادی به دست می‌آوردند. این حالت، در نوبت خود معاملات پولی را ویران کرده، چون بار گرانی به دوش اهالی می‌افتاد. شاهموراد اقدام قطعی نمود. شکل ظاهری، حجم و وزن سکّه‌ها را تغییر داده، آنها را از نقرة پُریار می‌برآوردگی شدند. هر کس می‌توانست به سکّه‌خانه نقره آورده، به عوضش (حق ضرّابی را پرداخته) پول بگیرد. ظاهراً، سکّه‌های کهنه پیش از اصلاحات      ز اعتبار ساقط کرده شدند.[2] ین اصلاحات پولی بر طبق طلبات عینی اقتصادیات به وقوع پیوسته، به رواج و رونق تجارت مساعدت نمود.

به شاهموراد لازم آمد، که به مقصد افزودن اقتدار حاکمیت مرکزی حاکمان ولایتها را از کار برکنار کرده، حاکمان نو تعیین نماید. به هر شهر و دیهه قاضی تعیین کردن را نیز او به تعامل درآورد. مقابلت فئودالان جداگانه درهم شکسته شد. حتّی سرکشترین آنها نیز سر اطاعت خم کرد. چنانچه، نیازلی، که در وقت دانیال خود را در شهرِ سبزمستقل اعلان کرده بود، اطاعت امیر شاهموراد را قبول نمود.

شاهموراد امور محکمه را نیز یک درجه به ترتیب درآورد. خودش رساله‌ای راجع به حقوق تألیف نمود، که برای قازیها همچون دستور خذمت می‌کرد. در آن زمان قانونی جاری گردید، که بر طبق آن اگر کسی نسبت به مالکیت جنایتی صادر کند، صرف نظر از مرتبه‌های جمعیّتی او، به سخت‌ترین جزا گرفتار می‌شد. چنین تدبیرات یک ‌اندازه پیش راه غارت و تاراجهای از حد زیاد را گرفته، به منفعت طبقه‌های آسایش‌طلب اهالی بود. همه می‌دانستند، که برای راهزنی سر از تن جدا می‌کنند، برای دزدی دست راست را می‌بورند و غ. شاهموراد این چاره‌بینیها را تحت لوای مبارزه در راه رعایت احکام شریعت عملی نموده، با این بهانه برای مراقبت و محافظت رسم و آیین منصب رئیس را جاری ساخت، که او می‌بایست اجرای تمام فرموده‌های شریعت را خرده‌گیرانه نظارت می‌کرد.[3]

موستهکم شدن حاکمیت مرکزی باعث تأمین امنیت راهها گردید و این در برابر اصلاحات پول برای رونق تجارت زمینة مساعد فراهم آورد. خواجگی واحه‌های زراعتی، خصوصاً وادی زرافشان، اینچنین حوزة دریای ام و و قشقه‌دریا دوباره رو به سبزش نهاد. در بابت افزودن نفوس ناحیه‌های کم‌آدم چاره‌ها دیده شدند، کانالهای نو آبیاری اکنون نه از آن فئودالهای محلی، بلکه مال پادشاهی محسوب می‌یافتند و از این هم مداخل خزینة دولت می‌افزود. در نتیجة پیشرفت کارهای آبیاری پراتسیسّ به زندگانی مقیمی گذشتن طایفه‌های بادیه‌نشین ازبک در زمینهای نوآباد قوّت گرفت.[4]

میر شاهموراد ریاکارانه قیافة درویش پارسا را به خود گرفته، تعصّب دینی را رواج می‌داد و از آن به مقصد جاری کردن سیاستش استفاده می‌نمود. او تحت شعار «جهاد مقدّس بر ضد شیه‌ها» چندین مرتبه به خراسان لشکر کشید و بسیار محلهای آن را تاراج نمود. امرای منغیتیه در این لشکرکشیها هر یک کس قابل محنت را از اهالی خراسان اسیر کرده، به بخارا می‌آوردند. به این واسطه بازار غلام‌فروشی بخارا خیلی اوج گرفت. در آخرهای عصر خ8، وقتی که ایران سرگرم جنگهای داخلی خود بود، شاهموراد دوباره مرو را اشغال کرد. پس از چندی وه‌ای به مقابل برادر خود عمربی، که در مرو حکم رانده، برای جدا شدن از بخارا کوشش می‌کرد، داخل محاربه گردید و سربند دریای مرغاب را به کلّی ویران نمود. او تدریجاً قسمت زیادی  اهالیی  این واحهرا  به سمرقندو  بخارا کوچانیده،   در تعمیر خرابهایی، که از جنگهای سابق به عمل آمده بودند، استفاده برد. این سیاست پیشگرفتة شاهموراد تا اندازه‌ای به ترمیم خرابیهای وادی زرافشان، مخصوصاً اطراف سمرقند و بخارا مساعدت کرد، ولی در این زمان وه‌ای باعث تماماً به خرابه‌زار تبدل یافتن واحة مرو گردید. شاهموراد یکچند دفع  ب  طرفهای اوراتپّه لشکر کشید و در  ان  موردها نیز  اکثری  اهالی قابلی  محنتی  خجند، اوراتپّه، خواص، ضامن و یام را زوراً به سمرقند برده، در ساختمان بناها و انشائات آبیاری استفاده برد. محض با قوّة این آدمان در سمرقند 24 مسجد و دیگر عمارتهای گوناگون ساخته شدند.[5] [1] سادّگی و پارسایی شاهموراد به درجة افسانه رسیده، نام اصلی او «امیر معصوم» (به معنی «امیر بی‌گناه») مشهور شده است – نیگ .: سیمیاناو ا. ا. ، 1953، س. 41-42. امّا ظالمی او نیز به اندازه‌ای معاصرانش را موتهییر ساخته است، که تاریخ وفاتش را «ظالم مُرد» گفته‌اند -نیگ .: سیمیاناو ا. ا. ، 1924، س. 163، ایضاح 2.

[2] دویداویچ ا. ا. ، 1964، س. 164-168.

[3] میرزاشمس بخاری، 1861، س. 45.

[4] برتالد و. و. ، 1963 و. س. 281.

[5] موختاراف ا. ، 1964 س. 45

Инчунин кобед

avtorstvo-v-Google

هوقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن

قانونی جومهوری تاجیکستان  در بارة حقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن (اخبار مجلس عالی جمهوری …