سنوبر-
میزاجش در درجة سوم گرم و خشک است، ولی بعضیها در درجة دوّم گفتهاند. مزاج برگ و پوستلاخ آن گرمتر است از تخم آن.
خیسلتهای شفابخش آن: برگ و پوستلاخ آن را بخورند، برای درد گلو، جراحت شش، بند کردن خون بینی و قطع گردانیدن خون جراحتهای نو دارو میشود. هر روز 4، 5 گرمّ سوزنبرگهای آن را کوفته، با شهداب بیاشامند، علّتهای جگر، ورم و دغلی آن را دفع میکند. اگر این مقدار خشکش را با آب سرد بخورند، درون را میبندد.
برگ خشک آن را کوفته بپاشند، جای چاکشده و دریدة عضو را پاکیزه صحت میکند. با زاک سرخ یکجا کوفته بپاشند، ریشهای ردّی را شفا میبخشد.
برگهایش را در آب جوشانیده، با آن آب غسل کنند، ماندگی را برطرف میسازد، کسلی را شفا میبخشد، بدن را از چرک پاک مینماید، بدبوی عرق بدن را دفع میکند. اگر در آن آب تا ناف درآمده نشینند، بیماریهای مقعد را به اب را میآورد. آبی را، که در آن برگهای این درخت جوشانیده شده باشد، در دهن گردانند، درد دندان را تسکین میدهد. آن را سوخته، زنها خود را بتکرار به دودش بدارند، همراهک طفل را خارج میکند، هیز را روان مینماید.
قتران این را بیمالند، موی ریختة میجه و ابرو را میرویاند، برای گداختن برجستگی گوشت چشم از طرف بینی دارو میشود؛ برای آبروی، کمقوّتی چشم، شلپُقی و قطور آن دوا میباشد.
برگ ترش را کوفته گذاشته بندند، خونروی را از جراحتها منع میکند. چوبش را ریزه کرده، در سرکا جوشانیده، آن سرکا را در دهن گردانند، درد دندان را تسکین میدهد، اینچنین در دهن نگاه دارند هم، همین اثر را دارد.
پوست ریشهاش بندکنندة درون و خشککننده است. 9 گرمّش را کوفته بخورند، اسهال را میبندد، خراشیده شدن سطح درون رودهها را شفا میبخشد. کوفتة این را به سوختگی آتش و از آب گرم بپاشند، زود به اب را میآورد؛ و اگر این را با آب گرم خمیر ساخته گذاشته بندند، درد عضوهای لتخورده را تسکین میدهد.
میزاج دانه، یعنی تخم صنوبر کلاندرخت در درجة دوّم گرم و در یکم تر است. قوّتش تا یک سال باقی میماند.
خیسلتهای شفابخش آن: اگر مغز دانة این را بخورند، قوّت باه میبخشد، اشتهارا میکُشاید، عصبها را قوی میگرداند، عضوهای بدن را مستحکم میکند، گرهها را میکُشاید، شدّت بادهای تیز را میشکند؛ برای علّتهای فالج، کج شدن رویی، کرختی، کزاز (ستالبنیک) ، لرزک، زخمهای شش، درد بغومها، که از سردی باشند، بیماریهای جگر، زردپروین، استسقا، درد گُرده و خیچک، که سببش جمع شدن سفرای سوخته باشد، شفا میبخشد.
گر این را کوفته، با عسل خمیر ساخته، هر روز 14 گرمّ از آن لیسیده بخورند، فالج و لرزک را شفا میبخشد: برای بیماریهای شش و پاک نمودن این عضو از اخلاط غفسگشته، پاکیزگی گُرده، دور کردن سورفة کهنه، خصوصاً دوشاب همراه کرده بیاشامند، دوا میباشد.
مغز این را با تخم بادِِرینگ یکجا کوفته بخورند، پیشاب را روان میکند، زخمهای گُرده و خیچک را صحت میکند: اگر با آب چلمنگوشتک (سیمیزوت) بیاشامند، درد معده را تسکین میدهد، بدن نیمجان را قوّت میدهد، رطوبتهای مردار را از بدن دفع میکند. تخم تر و تازة این را با پوستش یکجا کوفته، در آب جوشانیده، آن آب را با شراب مثلث درآمیخته، از این ترکیب هر روز 100 گرمّ بنوشند، سورفة کهنه و زخمهای شش را دفع مینماید.
مغز تخم صنوبر کلاندرخت را با مداومت بخورند، عضوهای ناتوان و سستگشته را به حال اسلیشان میآورد، گوشت بدن را سخت میگرداند.
توخم آن را کوفته، در آب انگور اندازند و خود از خود آن به جوش آید، شراب تخم صنوبر میگردد. نوشیدن این شراب نزلهها را منع میکند، سورفه را تسکین میدهد، هضم طعام میآورد، اسهال آبدار را بند میسازد، استسقا را (وادینکه را) شفا میبخشد. توخم صنوبر را با تلخشواق یکجا کوفته، به معده گذاشته بندند، درد رودهها را تسکین میدهد، یعنی درد شکم را ساکن میکند.
میقدار یک بار خوردن از مغز تخم آن در یک روز تا 7 گرمّ است و از عصارة آن، که آب برگهای آن را در آفتاب غفس گردانیده باشند، تا 10، 5 گرمّ است. از آبی، که در آن برگهای صنوبر جوشانیده شده باشد، معیار نوشیدنش 25 گرمّ است.
مغز تخم صنوبر دشوارهزم میشود، به آدمان گرممزاج ضرر دارد، درد سر میکند، دل را بیجا (بیحضور) میگرداند. در این حالت سکنجبین و میوههای ترش باید بخورند، که زیانش اصلاح یابد. ولی به آدمان سردمیزاج موافق است. اگر برای افزودن قوّت باه استعمال کردنی باشند، با کنجد و عسل بخورند، زیرا این چیزها زیادکنندة قوّت آنند. باید زیاده از 12، 5 گرمّ، که یک-یک شکسته بخورند، تناول ننمایند. اگر از حد زیاد بخورند، رودهها را به درد میآورد، پیچش رودهها را صادر میکند.
شیلم صنوبر سه نوع میشود: 1. رقیقگر است و شخ نمیشود، آن را زیفت تر مینامند؛ 2. آن که طبیعتاً شخ است، یعنی هنگام از درختش دمیدن خود به خود در همان جا سخت میگردد؛ 3. آن که با آتش بپزند، شخ میگردد. بهترین شلم صنوبر آن است، که رنگش سفید مایل به زردی باشد و بوی صنوبر از آن شمیده شود.
میزاجش در درجة سوم گرم و خشک اسگ. مزاج نوع آتشدیدة آن گرمتر است از آتشندیدة آن. خیسلتهای شفابخش آن: 2، 25 گرمّش را با زردی تخم مرغ نیمپخته و یا با آبی، که در آن سبوس گندم جوشانیده شده باشد، بیاشامند، برای سورفة کهنه، دمکوتهی و جراحت تر شش درمان میشود. اگر این شلم را بخایند، سورفة تر را دوا میباشد، مادّههای ضررناک را از مینه کشیده بیرون میگرداند.
شیلم صنوبر را مانند تماکو روز اوّل یک دفعه، روز دوّم دو دفعه، روز سوم سه دفعه بکشند، برای سرفه، دمکوتهی و زخم شش دوای عجیب میباشد. چون لتّه را به این شلم آلانده، در آفتاب خشک کرده، بیماری زکام سرد، تب دوروزدرمیان دود آن را بشمند، همان ساعت تسکین میدهد.
ین را کوفته گذاشته بندند، جراحتها را به هم آورده صحت میبخشد؛ برای دفع کردن خارش، قطور و دغلی پوست درمان میباشد؛ اگر با گلنار یکجا کوفته، گذاشته بندند، دریدن رگها، اینچنین ناسورها را به اب را میآورد؛ برابر وزن آن تخم زغیر همراه نموده، کوفته بندند، آزخهای آویزان مقعد را، که طبیبان از علاج آن عاجز آمده باشند، دفع میکند؛ اینچنین برای کفیدن پوست پایها داروست، بواسیر را دفع مینماید و برای اصلاح کردن کجی ناخن تأثیر خوب و پُرّهای دارد.
چون یک جزء شلم صنوبر، زرنیخ سرخ (سیرنیستыی مыشیک) ، سرگین زرگوش، روغن بز-از هر سه نصف جزء-همه را ساییده، در آتش گداخته، قرصها بسازند، هر یک قرص 2، 25 گرمّ باشد. در وقت حاجت یک قرص را با آتش ملایم دود کنند و دود آن را به واسطة نیچه هر روز سه بار به درون بکشند، برای سرفه و زخم شش دوای خیلی خوبی میباشد. چون یک جزء آن را در روی آتش گداخته، برابر وزن آن تخم زغیر، نصف وزن آن سفیداب قلعهای (آلاوینّыی بیلیله) در آن انداخته، از آتش فرود آورند، برای به هم چسپانیدن دهن جراحتهای نو دوای خوب میباشد و جراحت کهنه را پاک میگرداند و آنها را صحت میبخشد.
شنلم صنوبر در بدنهای سخت گوشت میرویاند، ولی در بدنهای ملایم ورمها را به عمل میآورد. چون شلم صنوبر را با نصف وزن آن زرنیخ، مورچ همراه کرده، با روغن بادام پخته، مانند مرهم گذاشته بندند، دانة بواسیر را دفع میکند، لیکن سخت به درد میآورد. علاج این با مالیدن سفیدی تخم مرغ، سفیداب و با خوردن شیر نوجوشیده حاصل کرده میشود.