موراد از بید شفابخش گفتن بید عادّی است، که به همه ملم میباشد. بهترینش در لب آب روییدة آن است. نیز بید ثمر هم دارد، که آن را خوشة بید مینامند. مزاج گلش در درجة دوّم سرد و در یکم تر است؛ مزاج برگش سرد و خشک است، مزاج خوشهاش در درجة یکم سرد و تر میباشد با قوّت قبضکنندگی، سوزش و خشککنندگی. به روسّی آن را «اوه لامکیه» مینامند.
خیسلتهای شفابخش آن: آشامیدن آن سَرَکونندة بدن است، به دل و مینة گرممزاج قوّت میبخشد، گره جگر را میکُشاید، درد سر، دردیچشم و دلتپک (دلبازی) را دفع میکند؛ تشنگی را تسکین میدهد، سستی معده را اصلاح میدهد، تبهای تفسناک و سفراوی را صحت میبخشد، همة بیماریهای از گرمی بهاملامده را به اب را میآورد. در خصلتهای مذکوره عرق گلش سرتر است-نظر به استعمال خود گلش و قویتر از عرق برگش میباشد.
جیرم برگش، یعنی خود برگش با خصلت ردکنندگیاش نمیگذارد، که مادّههای نادرکار و ضررناک به عضوها ریخته شوند و آن مادّهها را در جایش قبض میکند. اگر آب برگش را در آفتاب غفس گردانیده بخورند، مادّههای بلغم، صفرا و سودا را با اسهال دفع میسازد؛ برای علّت صرع (پریپدکه) دارو میشود، لرزانیدن تبها را منع مینماید، گره جگر را میکُشاید، زردپروین را شفا میبخشد، سپرز سختشده را چون اصلی ملایم میگرداند، پیشاب را میراند، بوغمه (خفه) شدن بچهدان را، که گاه-گاه بیهوشی میآورد، اصلاح میکند، درد بغومها را تسکین میدهد، نقرس (پادگره) را شفا میبخشد، برای کجدُمگزیده و زهرهای دیگر تریاق میباشد.
اب برگ بید را نیمگرم در گوش چکانند، درون آن را از چرک پاک میکند. شاخهای باریک و برگهای آن را در آب جوشانیده، در آن آب درآمده نشینند، فساد اعضا را، یعنی ویران شدن حالت و فعل ااوهای بدن را دفع میکند. اگر برگهای آن را پهن نموده، در بالایش خوابند، حرارت جگر و دل را، یعنی تفس این عضوها را ساکن میسازد.
خوشة بید را خواه کوفته گذاشته بندند، خواه در آب جوش داده، آن آب را بنوشند، ضربة رسیده را، که به سقّای چشم آسیب رسیده باشد، صحت میبخشد.
گر این را کوفته گذاشته بندند، خونروی را منع میکند. برگ ترش را کوفته گذاشته بندند و آب آن برگ را بنوشند، اسهال خونین را منع میسازد. عرق برگش را بنوشند، دلتپک (دلبازی)-را، که از گرمی باشد، دفع میکند، تب نغزک، تبهای گرموه تب دل (لاغرکنیده) را دفع میکند.
شیلم آن، که از برگش بیرون میدمد، مثل شکر شیرین میباشد، روشنکننده و قوّتبخش چشم است.
خاکیستر چوب بید را بپاشند یا گذاشته بندند، رفتن خون را منع میکند؛ اگر این را با سرکا خمیر کرده، گذاشته بندند، آزخ را خشک کرده میافتاند، دانچهها و آبلههای بر بدن دمیده را دور میسازد، ورم پستان و ورمهای دیگر عضوهای بیرونی را تحلیل میدهد، شه را (الّیرگیه) ، آبله و ورمهای گرم را دفع میکند. اینچنین آب برگ آن را بردوام بیاشامند یا گذاشته بندند، برای بیماریهای نامبرشده درمان میشود.
یستیعمال برگش به درون مادّههای نادرکار ضررناک به عضوها فوراینده و ریختشونده را رد میکند و نمیگذارد، که بفورایند، اینچنین همان طور منع میکند.
ولی آشامیدن محصولات بید فقط به تهیگاه (خالییک پهلو) ضرر دارد. در این حالت یا گلاب یا شکر بیاشامند، اصلاح ضرر مینماید. مقدار یک بار نوشیدن از آب برگ و گل بید در یک روز از 28 تا 70 گرمّ است، که باید با شکر بیاشامند. به جای این رواج (چوکری) بخورند، روا میباشد.
هاسیل کردن آب برگ بید چنین است. برگ تر و تازة آن را خوب کوفته، فشرده، آبش را میستانند و یک شب میگذارند و بعد موافق مقدار مینوشند نوشیدن این برای دفع کردن مادّههای بلغمی، سفراوی، خونی، اینچنین برای گشادن گرههای بدن، قوی گردانیدن معده نه عضوهای افس نفع دارد و این بهتر و قویتر از آب کاسنی میباشد.
گرفتن عرق گل و برگ بید چنین است. برگ یا گلهای بید را جمع نموده، پاکیزه شسته، در انبیق با آتش ملایم عرق کشند. آب سرخانة انبیق، که کمتر گرم گردد، آن آب را نو کنند.
میزاج این عرق در درجة دوّم سرد و در یکم خشک است. این را بنوشند، گرههای جگر را میکُشاید، دلتپک و تشنگی را دفع میکند، برای سستی معدة گرممزاج، تبهای تفسناک و بر ضد همة علّتهای از گرمی به ظهور آینده، درد چشم و درد سر گرم دارو میباشد.
ز گل بید نیز روغن ترتیب میدهند به این طریق. گل بید را هر قدر، که خواهند، میگیرند. در ظرف شیشه تا نیمه روغن کنجد یا روغن زیتون انداخته، آن روغن را از گل بید پُر نموده، در آفتاب میگذارند. بعد از یک هفته رنگ و قوّت گل به روغن میگذرد، ثانی گل را فشرده دور میکنند و از گل نو پُر مینمایند. همین طریق، تا شش مرتبه گل را عوض نموده، آخران را نیز فشرده پرتافته روغن را صاف میگردانند-این روغن گل بید است.
میزاج روغن گل بید سرد و خشک است. این را بخورند، ریشهای تر را خشک میکند، درد سر را شفا میبخشد، نمیگذارد، که بخارهای گرممزاج از پایین بدن به مینه برآیند، ورمهای گرم را تحلیل میدهد، اینچنین مادّههای گرم و سرد نا-درکار را از بدن دفع مینماید.
گر این را بیمالند، درد سر را تسکین میدهد، مینه را قوّت میبخشد، بیخوابی را دفع میکند، ورمهای گوناگون مینه و پردههای آن را تحلیل میدهد. این روغن را با سرکا و گلاب درآمیخته ببویند، درد سر را تسکین میدهد، نمیگذارد، که بخارها به مغز سر برآیند، اگر این را در گوش چکانند، درد گوش و درد سر را تسکین میدهد، خشکی مینه را اصلاح مینماید. و اگر در دهن بگردانند، درد دندان را ساکن میکند و جوشش دهن را، که از آهک خوردن بهاملامده باشد، دفع میسازد.
ین روغن را بخورند، همة مادّههای چسپک را از بدن میرواند، اسهال سفراوی را منع میسازد، تفس معده را بسنده میگرداند، خراشیده شدن و زخم رودهها، اینچنین درد رودهها را بسنده میکند؛ اعضای بدن را قوّت میبخشد، دردهای داخلی را تسکین میدهد، اسهال را میبندد.
گر این روغن را بتکرار بیمالند و با آن خوقنه کنند، زخم رودهها را به اب را میآورد. آن را به شکم بیمالند، اسهال سفراوی را باز میدارد، مادّههای چسپک را با اسهال دفع میکند.
گر این را ب ریشهای چقور و فرورفتبیمالند، گوشت میرویاند، رطوبتهای زخم و جراحتها را خشک میکند، مادّههای بدفیال را از آن جای بدن دفع میسازد، اینچنین از آبلهها نجات میدهد. این را با سفیدة تخم مرغ سرشته بیمالند، سوختگی آتش و ورم چشم را به اب را میآورد، با سرکا سرشته بیمالند، شفابخش زخمها میباشد و جوششهای گرممزاج را درمان میشود.
به همة این علاوه کنیم، که اگر جگر خشک نه سخت کوچک شده باشد، خوشة بید را در آب جوشانیده، آن آب را بردوام بنوشند، جگر را به حال اصلی و صحتش میآورد.
میقدار یک بار خوردن از روغن گل بید در یک روز تا 25 گرمّ است. اگر روغن گل یافت نشود، به جای آن روغن گلسرخ را استفاده کنند، روا میباشد، یا برابر نیم وزن آن روغن بنفشه را بیاشامند، نیز جایز است.