سال 1781 مترجم م. بیکچورین به صفت سفیر حکومت روسیه پادشاهی به بخارا فرستاده شد. وظیفة اساسی سفارت مویین کردنی امکانات انکشاف تجارت روسیه و بخارا و به واسطة روسیه کشاندن مالهای بخارا، اینچنین حلّ مسئلههای سیاسی بود.[1] در نوبت خود بخارایها التماس میکردند، که برای آزادانه تجارت کردن در تمام خاک روسیه به آنها اجازت دهند. عموماً، چه نوعی که ا. و. بنکاو خاطرنشان میکند، از دهسالههای آخر عصر خ8 آسیای میانه اوّلین بار در سیاست خارجی حکومت روسیه موقع جدّی مستقل را اشغال مینماید، ضمناً مقصد و مرام تجارت در این جا قریب در نوبت اوّل گذاشته میشد. 140 ز سال 1796 صادرات مالها از امارت بخارا به روسیه از 379 تا 485 هزار صوم، واردات از 341 تا 421 هزار صوم افزایش یافت. ولی در سال 1801 صادرات مالهای بخارا به روسیه به مبلغ 732 هزار صوم رسید، در این زمان قسمت اساسی آن را (بیش از 545 هزار صوم) مصنوعات نخی و پخته، سپس قسمت دیگر را (102 هزار صوم) چرم و بقیة آن را پوست قراکولی، ریشة رواج و سایر کالهها تشکیل میکردند.
به این طریقه، در ترکیب مالهای صادرات آسیای میانه نخ پخته، گزوارهای نخی و خود پخته موقع برتری را داشت و ضمناً 90% این گروه کالا را ریسمان تشکیل میداد. در این بابت مشاهدة پالکاونیک ستروکاو خیلی جالب دقّت است، که سال 1810 در خصوص تجارت روسیه و آسیای میانه نوشته بود: «روسیه، که در استحصالات خود نخ پخته ندارد، اینچنین ضرورت مهم را به مقدار زیادی هم در حالت پختة طبیعی و هم سه نوع رشته از آسیا دریافت مینماید. علاوه بر استفادة بسا مفید در چراغان آن را در فابریکههای روس برای تهیة متاعهای گوناگوننوع به کار میبرند. برابر این، هر نوع گزوارهای از آسیا واردشونده را هر دو جنس مردم عامی با دلخوشی تمام استفاده میکنند، زیرا وهای نرم و بداشت است و از این رو، متاع زغیرپایگی را، که دولت برای (تأمین) ارمیه به وهای احتیاج بغایت بزرگی دارد، اکثراً با آن عوض میکنند»[2].
سال 1801 از بخارا به روسیه به مبلغ 732 هزار صوم مال صادر گردیده، مال از روسیه به بخارا واردشده از این مبلغ یک و نیم برابر کمتر بود. مهمترین قسمت مالهای وارداتی را چیروانهای طلا (40%) ، ماهوت و دیگر متاعها (21%) ، قلمفور، قرمز، مویینه و امثال اینها تشکیل میدادند.
در سال 1813 گماشتة بریتنیه میریزّتالله مجبور شد اعتراف نماید: «تجارت با روسیه برای بخارا تجارت اساسیست». هر سال از روسیه یک کاروان عبارت از 4-5 هزار شتر میآمد و همین قدر یک کاروان به روسیه میرفت[3].
در نیمة اوّل عصر 19 تنزّل خواجگی فئودالی کریپاستنایی شدّت یافته، مناسبتهای کاپیتالیستی وسعت پیدا میکنند. کارگاههای خرد کاسبی بیش از پیش جای خود را به منوفکتورههای کاپیتالیستی و سپس به استحصالات فابریکی سرمایهداران میدهند. از سال 1804 تا سال 1860 مقدار کارخانههای صناعتی از 2402 به 15. 338 رسیده، مقدار کارگران مطابقاً از 95، 2 هزار تا 565، 1 هزار کس افزود. مخصوصاً صناعت بافندگی، که در نیمة دوّم سالهای 20-م و نیمة اوّل سالهای سیووم عصر 19 تقریباً 70% صناعت مصنوعات برآرندة روس را تشکیل میکرد، خیلی ترقّی نمود. فقط در ظرف 7 سال از سال 1825 تا سال 1832 عدد دستگاه بافندگی دو مرتبه زیاد شد.
لبتّه، ما برای تفصیل دادن انکشاف اقتصادیات روسیه امکان نداریم و به این حاجت هم نیست، زیرا این مسئله در تدقیقات زیادی مورد بررسی قرار گرفته است[4]. ما این جا فقط در بعضی جهتهای اساسی آن توقف مینماییم. صناعت به ترقّی رونهادة روسیه به بازار احتیاج داشت. این را بسیار اربابان آنوقته به خوبی درک مینمودند. در سال 1835 گ. نیبالسین این ادّا را خیلی واضح و روشن بیان کرده بود: «از آن وقتی که فروش مالهای منوفکتوری ما در بین مردمان آسیای میانه به رونق درآمد، این تجارت برای صناعت داخلی ما اهمیت مخصوص پیدا نمود…»[5]. چنان که و. ا. لنین خاطرنشان کرده است: «…کاپیتالیزم بی پیوسته وسیع کردن دایرة حکمرانی خود، بی کالانیزتسیة مملکتهای نو…زندگی و ترقّی کرده نمیتواند». و باز: «برای فابریکنتها بازار فوراً درکار است و اگر قفاماندگی طرفهای دیگر خواجگی خلق بازار را در ریان کهنه تنگتر میکرده باشد، در این صورت آنها بازار را در ریان دیگر یا در مملکتهای دیگر…جستجو خواهند کرد»[6].
مهز همین و اینچنین ضرورت به دست آوردن مواد خام آسیا سببگار اساسی وسعت یافتن حجم رابطههای اقتصادی روسیه با آسیای میانه بود. به این وجه محدودیّتهای از روسیه به کشورهای آسیا صادر کردن طلا، فلزات سیاه و رنگه، مصنوعات فلزی (به استثنای اسلحه) و غلّه از بین برداشته شدند. به تاجران هر سه درجه برای سودا کردن با آسیای میانه و به شخصان هر زمره برای داد و گرفت مبادلگی اجازت داده شد. این و دیگر تدبیرها به رونق تجارت شرایط مساعد فراهم آوردند. کالاهای روسیه حتّی به افغانستان، قاشغر و سایر ناحیههای مشرقزمین نیز راه یافتند [7]. امّا از خطر ایمن نبودن راههای کاروانگرد به ترقّی تجارت مانعه سختی گردیده بود. اکثر وقت کاروان تاجران، خصوصاً آنهایی، که از روسیه راهی میشدند، به حمله و غارت راهزنان دچار میگردید [8]. کاروانها را همراهی کردن دستة محافظ هم کمک رسانیده نمیتوانست. مثلاً، کاروان پُرشومار و پربار تاجرانی، که سالهای 1824- 1825 به بخارا حرکت میکرد، با وجود محافظة دستة مسلّح از طرف راهزنان تله و تاراج کرده شد [9].
ز مواد خام آسیای میانه مخصوصاً پخته اهمیت کلانی پیدا کرده بود. صناعت بافندگی روسیه مقدار تارفت بیشتر آن را طلب مینمود. این است، که کشاندن پخته متّصل میافزاید.[10] در آغاز عصر 19 از آسیای میانه هر سال قریب هزار پود پخته به روسیه کشانده شد، مقدار آن در سال 1818 به بیش از 10 هزار پود، در سال 1836 به 38، 5 هزار پود و در سال 1858 به زیاده از 180 هزار پود رسید، یعنی در دوام نیم عصر 18 برابر افزایش یافت.
در نوبت خود آسیای میانه هم از تجارت با روسیه خیلی منفعتدار بود. بسیار محصولات مهم، از قبیل چوین، آهن، مس، مصنوعات فلزی، محض از روسیه وارد میگردید. از تنگة کیسة شهریان سر کرده، تا توپ-همه از فلزات روس ساخته میشد.
پ. ا. نیبالسین نوشته بود: «ما به آسیای میانه چنین مالها را میفرستیم، که در تمام توران چیزهای از همه ضروری و مورد مصرف عموم اهالی محسوب مییابند. طلا، نقره، مس، چوین، آهن، هر گونه مصنوعات فلزی، پوست، رنگ، شکر، ماهوت، چیت و متاعهای گوناگون پختگی و ابریشمی به آن جا از ما میروند. آسیای میانه فلزات، چرم، ماهوت و چیت برین مالهای ما را محال است، که با همی نرخ از یگان کشور دیگر گرفته تواند»[11].
موافیق مدرکهای آوردة همین مؤلف فقط در ظرف دهسالة 1840-1850 تنها با راه آرینبورگ از روسیه به دولتهای خانی آسیای میانه تقریباً 40 هزار پود مس، بیش از 400 هزار پود آهن، 75 هزار پود چوین، 25 هزار پود فولاد، به مقدار زیادی سکّههای طلا و نقره کشانده شدند. باید گفت، که این مقدار از استخراج فلزات محلی بیشتر بود. برای عامّة وسیع اهالی آسیای میانه، مخصوصاً، وارد نمودن متاع اهمیت کلان داشت، از این رو، وهای در بین مالهای به این کشور صادرکنندة روسیه جای اوّل را اشغال مینمود. عموماً، تجارت آسیای میانه و روسیه، صرف نظر از بعضی لحظههای به ممانعت دچار شدن و حتّی پس رفتن، بیش از پیش رواج میگرفت.
در نتیجة توسعهطلبی تجارتی انگلیه و دشواریهایی، که سالهای سیوم و چلم در ساحة سودا به میان آمدند، صادرات روسیه به دولت خوانی خیلی پست فرآمده، نسبت به واردات یک و نیم-دو برابر کم گردید. ولی از آخر سالهای 50-م و 60-م تجارت روسیه و آسیای میانه دوباره جان گرفته، باسرعت پیش رفت. به سبب سر زدن جنگهای داخلی در امریکا از آن جا به روسیه وارد نمودن پخته نهایتدرجه کم شد و این، در نوبت خود، نرخ پخته را در روسیه خیلی بالا برآورد. در بارة وسعت آنوقتة مناسبتهای تجارتی روسیه و آسیای میانه چنین دلیل گواهی میدهد، که در آسیای میانه محض در همان وقت مساحت کشتزار پخته چندین برابر افزایش مییابد. پس از یک سال آغاز جنگ داخلی امریکا، یعنی سال 1862 از آسیای میانه کشاندن پخته قریب سه برابر زیاد میشود.
چونان که در بالا تأکید یافت، به انکشاف تجارت روسیه و آسیای میانه هر دو طرف هم منفعتدار بودند. ولی از آن نباید صرف نظر کرد، که در تجارت خارجی روسیه حصّة واردات آسیای میانه حتّی در دورة اوج خود نیز فقط 2-3 فایض حجم عمومی صادرات دولت روس را تشکیل مینمود، در صورتی، که قسم اساسی مالهای صادراتی آسیای میانه به روسیه فرستاده میشد. این حالت را در واردات آسیای میانه هم میتوان مشاهده کرد. قسم زیاد مالهای وارداتی از روسیه میآمد. دولتهای آسیای میانه خیلی پیشتر از همراه شدن به روسیه تحت نفوذ اقتصادی دولت روس قرار گرفته بودند[12].
منفیتداری هم روسیه و هم دولتهای خانی آسیای میانه را نسبت به انکشاف مناسبتهای طرفین عاملها، نه این که عاملهای سیاسی، در سعی و کوششهای از نیمة دوّم عصر 19 به ظهور آمدة حکومت پادشاهی در بابت تماماً به زیر نظارت خود درآوردن آسیای میانه و به این وسیله از استیلای انگلیه – خطرناکترین حریف امپراتوری روسیه ایمن نگاه داشتن آن رل خیلی مهم بازیدند. این را باید مخصوص تأکید کرد، زیرا بعضی مؤلفان[13]هنگام تحقیق انگیزههای اساسی عملیات پتربورگ در شرق به جهتهای اقتصادی اهمیت لازمی نمیدهند.
موناسیبتهای ثمرهبخش تجارتی امارت بخارا، دولت خانی خیوه و خوقند از یک طرف و روسیه، از طرف دیگر، در زمینة فعالیّت جدّی دیپلماتی این کشورها بیش از پیش رونق مییافتند. در ظرف تمام نیمة اوّل عصر 19 آنها سفارت و نمایندگیهای خود را مبادله کرده، به حلّ مسئلههای از نظر این و یا آن دولت خیلی مهم موفق میگردیدند. یکی از همین قبیل مسئلهها همانا مبادلة مال و تمام معمّاهای به آن علاقهمند به شمار میرفت.
سفیرانی، که از آسیای میانه به روسیه فرستاده میشدند (علیالخصوص سفیران امارت بخارا) ، کوشش میکردند باجهای به مالهای هموطنانشان انداختهشده را کم کنند، برای به آسیای میانه صادر کردن مصنوعات ممنوع، طلا و تنگه (که هر وقت کشاندن آنها منع میشد) اجازت گیرند، آنها بعضاً التماس مینمودند، که برای تاجران این و یا آن دولت خوانی در یرمرکهای روسیه جایی دهند و بااصرار درخواست میکردند، که برای در شهرهای گوناگون امپراتوری روسیه، نه این که فقط در محل مخصوص تعیینشده، خرید و فروش کردن تاجران آسیای میانه امکان داده شود.
هوکومت پادشاهی، در نوبت خود، به وسعت رابطههای اقتصادی و بهتر شدن شرایط تجارت سوداگران روس هوسمند بود و چنین مینگاشت، که به این وسیله نفوذ سیاسی خود را در آسیای میانه میتواند به آسانی پهن و استوار نماید. وهای در نزد سفیران خود، که به دولتهای خوانی رهسپار میشدند، وظیفة تدقیق این دولتها و آزاد کردن ریههای در این سرزمین مثل غلامان زندگیکنندة روسیه را نیز میگذاشت.
موقی دشمنانة دولت خانی خیوه مدّت چندین سال نیمة اوّل عصر 19 پتربورگ را به تشویش میانداخت. وهای به مقصد تحت نظارت خود قرار دادن تجارت روسیه و آسیای میانه از موقع جغرافی خود استفاده بردنی میشد. خان خیوه به راه کاروان دستههای مسلّح فرستاده، از تاجران به ناحق باج میستاند و در صورت اعتراض کردنشان آنها را غارت مینمود؛ اکثر وقت بعد قانع کردن طلب این دستهها نیز کاروان از تاراج ایمن نمیماند. غیر از این، خیوه به بسیار قوم و قبیلههای قزاق، که کیها تابعیت روسیه را قبول کرده بودند، دعوای حکمرانی داشت.
قیسّه کوتاه، موضوع گفت و شنیدهای دیپلماتی خیلی بسیار بود. علاوه بر این، هر گاه حکمرانان دولتهای خوانی برای کافت و کاو ثروتهای زیرزمینی از حکومت پادشاهی فرستادن اینجینیران و تکنیکهای معدنشناس را خواهش مینمودند. همین طریقه، در آخر عصر خ8 عملدار ساحة معدن ت. برنشیف همراه ا. بیزناسیکاو به بخارا آمد. د. تیلیتنیکاو با همان ا. بیزناسیکاو و بعدتر ت. برنشیف و م. پاسپیلاو به تاشکند، که چند وقت مستقل گردیده بود، سفر کردند. در وقت سفر آخران کافت و کاوهای گیالاگی (طبیعی، در شرایط آنوقته یک درجه سطحی) انجام داده، به حاکم تاشکند یونسخواجه راجع به آن منبعهای طبیعی، که او امیدواری داشت، بعضی مدرکها پیشنهاد کرده شد [14].
در نوبت خود، سفیران بخارا – دیوانبیگی عظیمجان مؤمنجاناو (سالهای 1815 و 1819) و قورچیباشی میرزا محمّدیوسوف (سال 1816) به پتربورگ رفتند. میسّیة دیپلماتی ا. ف. نیگر (سالهای 1820-1821) ، که به هیعت آن طبیعتشناس ه. ایویرسمن، کاپیتان شتب ژنرالی ا. میییندارف و دیگران داخل بودند، به امارت تشریف جوابی آورد. هرچند بستن یگان خیل شرطنامة تنظیمکنندة مناسبتهای روسیه و بخارا (که به آن همیشه حکومت پادشاهی سعی میکرد) ، میسّر نگردید، سفر ا. نیگر به امارت در انکشاف مناسبتهای بین امپراتوری روسیه و بخارا و در بابت با هم شناسا شدن این دو دولت به اعتبار یک مرحلة نوی اهمیت پیدا نمود.
موبادلة نمایندگان مختلف در بین روسیه و دولت خانی خوقند نیز دارای چنین اهمیت بود. از آن چه، که در تاریخ هر دو دولت نقشی گذاشته است، پیش از همه، به وادی فرغانه سفر کردن ف. نظراو (سالهای 1813-1814) و ن. پاتنین را (سالهای 1829-1830) ، که علم را با معلومات راجع به محل نامشهور غنی گردانیدهاند، باید خاطرنشان نمود. در سالهای 1823-1829 سفیران خان خوقند محمّدعلیخان – تورسونخواجه نیزهاجیناو و خاجی میرقوربان ممدقاسیماو اوّل به آمسک و سپس به پتربورگ فرستاده شدند.
[1] نیگ .: بیکچورین م. ، 1916.140 بونکاو ا. و. ، 1941، س. 6-8.
[2] راجکاوه م. ک. ، 1949، س. 41. [3] ساکالاو یو. ا. ، 1957، س. 198 (همان جا و س. 208 نامبر مالها). [4] خراماو ا. ، 1946؛ 1950؛ لیشینکا پ. ا. ، 1947؛ پجیتناو ک. ا. ، 1958؛ خلفین ن. ا. ، 1960، 1974؛ آچیرکها…، 1969 و بسیار دیگ. [5] نیبالسین گ. پ. ، 1835، 2، س. 176. [6] لینین و. ا. اثرها، ج. 3، س. 616، 613-614. [7] باباخاجهیف م. ا. ، 1965. [8] نیگ .: مثلاً، تصویر uارت کاروان سال 1803 – گویرداوسکیی گ. ، 1823. [9] نیگ .: راجکاوه م. ک. ، 1949، س. 46-48؛ کیدلاو ا. ، 1828؛ خلفین ن. ا. ، 1974، س. 176-198. [10] در دستوراتی، که به مترجم پ. ا. دیمیزان در سال 1833 هنگام با میسّیة دیپلماتی به بخارا سفر کردنش داده شده بود، از جمله فهمیدن آن که «آیا امکان زیاد کردن» استحصال پخته هست یا نه و اگر باشد، تا چه اندازه» توصیه میشد (چبراف گ. ن. ، 1957، س. 3). [11] نیبالسین پ. ا. ، 1865، س. 22-23. [12] معلومات سالیانة نسبتاً مفصل دایر به تجارت روسیه و آسیای میانه در نشریة وزارت مالیه، که هر سال با عنوان «تجارت خارجی دولتی در نوعهای گوناگون آن» میبرآمد، آورده شده است. {امچونین بسیار تألیفات پرارزش نیز موجودند: میییندارف ا. ف. ، 1826 (نشر فرنسوی، نشر روسی-1975)؛ نیبالسین پ. ا. ، 1835؛ خنыکاو پ. ا. ، 1843؛ 1851؛ سیمیاناو ا. ، 1859، نیبالسین پ. ا. ، 1856، کُشیوه ا. ن. ، 1934؛ بنکاو ا. و. ، 1941؛ راجکاوه م. ک. ، 1949، 1963، محمّدجاناف ا. ر. ، نعمتاف ت. ، 1957، امیناو ا. م. ، 1959؛ میخلیوه گ. ا. ، 1965؛ خلفین ن. ا. ، 1965، 1974 و u. [13] نیگ .: مثلاً، راجکاوه م. ک. ، 1963؛{ادایتاو گ. ا. ، 1969. [14] دایر به نشر معلومات هنگام این سفر جمعشده نیگ .: «سیبیرسکیی ویستنیک»، r. 4، 1818، س. 111-180، اینچنین «ویستنیک روسّکاگا گیاگرفیچیسکاگا آبشیستوه زه 1851»، r. 1، سپب، 1851، vi، س. 1-44.