معلومات آخرین
Home / علم / هیکایه تدبیر میمونها

هیکایه تدبیر میمونها

آورده‌اند، که جماعتی بزینگان در کوهی مأوا داشتند و به میوه و گیاههای آن روزگار می‌گذرانیدند. اتّفاقا، در شبی سیاهتر از دل گنهکاران و تیرتر از درون تباهروزگاران لشکر سرما به آنها تاختن آورد و از سختی سرما اثر خون در دل آنها فشردن آغاز کرد. بیچارگان از سرما رنجور شده پناهی می‌جستند و به طلب آن به هر گوشه‌ای می‌دویدند.

ناگاه به طرف راه یارة درخشانی ‌افکنده دیدند و به گمان آن، که آتش است، هیزم جمع آوردند، گرداگرد آن چیده دم در او می‌دمیدند. در برابر آنها مرغی بر درختی آواز می‌داد، که «آن آتش نیست». امّا آنها التفات ننمودند و از آن کار بی‌فایده باز نیستادند.

یتّیفاقا، در این اثنا مرغی دیگر آن جا رسید و آن مرغ را گفت:

-رنج مبر، که به گفتار تو از این کار بازنمیمانند و تو بیهوده رنجور می‌شویی. در تربیة چنین کسان سعی نمودن همچنان باشد، که شمشیر را بر سنگ آزمودن:

هر که در اصل بدنهاد افتاد،
هیچ نیکی از او مدار امید.
3-آن که هرگز به جهد نتوان ساخت،
از کولاغ سیاه ‌باز سفید.

مورغ چون دید، که سخن او نمی‌شونوند، از غایت شفقت از درختی فرود آمد، تا نصیحت خود را درستتر بگوش آنها رساند و آنها را در این رنج بیهوده، که می‌کشند، تنبیه کند. بزینگان گرداگرد مرغ درآمد سرش از تن جدا کردند.

سوال و سپارش:

با لغت حکایه شناس شوید.
بگویید، که کدام کلمه‌های نو را آموختید؟
بزینگان به چه سختی گرفتار شدند؟
آنها به چه فریفته شدند؟
مرغان به آنها چه طور مناسبت نمودند؟
مرغ اوّل به عوض دلسوزی چه پاداش گرفت؟

Инчунин кобед

سوسن

سوسن-ان رستنی نمودهای گوناگون دارد: گلش سفید، بنفش و زرد، که به همه معلوم است-دشتی (کوهی) …