معلومات آخرین
Home / مختلف / هیات خواجگی پس از استیلای مغول

هیات خواجگی پس از استیلای مغول

چنگیزخان دولت بزرگ امپراتوری تشکیلکرده‌اش را در بین پسران خود تقسیم نمود.

پیسر کلان او-جوجی هنوز در سال 1207 به اداره کردن «خلقهای جنگل‌نشین» عهده‌دار گردیده بود، که این خلقها در مساحت وسیع از پایان‌آب دریای سلنگه تا ساحل ارتیش زندگی می‌کردند. در سال وفات چنگیزخان (1227) قسم شمالی هفترود، تمام خاک آنوقتة قزاقها و قرغیزها، اینچنین قسمت شمالی خوارزم نیز به حصّة ‌ملک جوجی داخل شد. ملک پسر دیگر چنگیزخان – چغتایی از مملکت ایغورها تا سمرقند و از قسمت جنوبی آلتایی تا ساحلهای دریای ام و وسعت داشت. اردو – قوّة اساسی خان بزرگ اوقتایخان در ترباغتایی واقع گردیده بود. پسر خرد چنگیزخان طلوعی، از روی تعامل بادیه‌نشینان، به زمینهای اساسی پدرش صاحب شد.

گرچندی ماوراءالنهر به ملک چغتایی داخل می‌شد، ولی عملاً این مملکت را بی‌واسطه خود خان بزرگ اوقتایی (1229-1241) در تصرّف می‌داشت و فقط یک قسم عایدات آن را به چغتایی و خانوادة او می‌داد.

یستیلاکاران مغول کشورهای ضبطکرده‌اشان را با قوّة خود اداره کرده نمی‌توانستند. این بود، که اوقتایی وظیفة اداره کردن ماوراءالنهر را به بزرگترین تاجر و رباخور این مملکت-محمود یلواچ سپارید. محمود در خجند ایستاده، قلمرو خود را اداره می‌کرد. تمام قوّة حربی در ماوراءالنهر گذاشتة مغولها نیز در اختیار او بود. سرداران این قوّة حربی بسککها، که نظارت از اهالی جمع کردن مالیات هم وظیفة آنها حساب می‌شد، بی‌واسطه به محمود یلواچ اطاعت نموده، با نشانداد او عمل می‌کردند.

یستیلای مغول ساخت جمعیّتی آسیای میانه را تغییر نداد، ولی به اوضاع طبقه‌های مختلف مملکت به طور گوناگون تأثیر رساند.

روهانیان، تاجران و زمینداران کلان به زودی به تکیه‌گاه غاصبان مغول تبدل یافتند. چه نوعی که مورخ عصرهای 13-خiv رشیددّین می‌گوید، در وقت چنگیزخان و وارثان او اوقتایخان و گویوکخان (1246-1248) خانها و شاهزادگان مغول به تاجران و زمینداران کلان یرلیقهای مخصوص («پیتیز») می‌دادند، که در اساس آن اهالی می‌بایست هر وظیفه و خدمتی، که آنها فرمایند، اجرا می‌کرد. وضعیت عامّة زحمتکش، چه در شهرها و چه در محلهای روستایی روز از روز بدتر می‌گردید.

برزگران و پیشه‌وران غیر از خراج، که هر سال از زمینهای کشت به دولت می‌دادند، باز به ادا نمودن وظیفه‌های زیادی مجبور بودند. مأموران، تاجران، نمایندگان طبقة روحانی و اعضای خانوادة خوانی، وقتی که از یگان محل می‌گذشتند، یرلیکهای مخصوص را ایشان داده، از اهالی مسکن، آذوقه‌ و نقلیه طلب می‌کردند و اهالی مجبور بود، که همة این طلبات را به جا آرد. علاوه بر این، مسئولیت با خوراک و پوشاک تأمین نمودن دسته‌های حربی در شهر و دهات گذاشته شده نیز به ذمّة اهالی بود. پیشه‌وران در فهرست مخصوص بودند و غیر از وظیفه‌های نامبرشده به تهیه نمودن یک مقدار مویین محصولات هم عهده‌داری داشتند. آنها می‌بایست در مهلت مقرّری مقدار مویین مصنوعات خود را برای حاکمان مغول حاضر می‌کردند. مخصوصاً، احوال پیشه‌وران اسلحه‌ساز، پایفزالدوز و بافنده خیلی بد بود.

یستیلای مغول به حیات خواجگی آسیای میانه ضربة سخت رسانید. سویستیعمالکنی حکمرانان محلی، که خودسرانه ‌انداز و مالیات را نظر به درجة مقرّرشده یکچند مرتبه بیشتر می‌ستانیدند، احوال خلق را به کلّی طاقت‌ناپذیر می‌کرد. ظلم و استبداد و جبر و بیداد اهالی زندماندة شهر و قشلاق را از هر گونه میل و اشتیاق پیش بردن خواجگی محروم ساخت. این بود، که وضعیت خواجگی مملکت در ده‌ساله‌های اوّل استیلای مغول باز هم خرابتر گردید.

در این بابت مخصوصاً وضع حیات شهر و تجارت داخلی پولی مثال روشن شده می‌تواند. بر طبق شهادت چن-چون، که از قتل و غارت مغولها دیری نگذشته به سمرقند سفر کرده است، در شهر قریب چار-یک اهالی محلی باقی مانده، همه جا را گدا و گرسنه زیر کرده بود، با وجود این تجارت دوام می‌کرد و بازار مال فراوان داشت. بعدتر احوال نه این که رو به بهبودی نهاد، بلکه بدتر گردید. در سکّه‌های آنوقتة سمرقند علامتهای افزودن بحران تجارت پولی، شکل بحران و کوششهای در راه پیشگیری کردن این بحران بخرجدادة حکومت واضح و روشن نقش یافته است.[1]

در سمرقند پس از استیلای مغول (مثل پیشتره، چنان که در عصر خ2 و ابتدای عصر 13) سکّه‌های کلان مسی ضربزده، از رویش آب نقره می‌دوانیدند. این درمهای میسی نقره‌اندود در معاملات پولهای نقرة اصیل را عوض کردند. آسیای میانه «بحران پول نقره» را حالا هم از سر می‌گذراند. این اوّلین پولهای پس از استیلای مغول برآوردشده، که نوشته‌های عربی اکثراً دینی داشتند، در معامله دیر دوام نکردند. در سال 1225 به جای آنها پولهای قدری غیریادّی به معامله گذاشته شدند، که نوشته‌هایشان نه این که به زبان عربی، بلکه به زبان محلی تاجیکی بود. اکنون ضرورتی به میان آمد، که مردم پول را نه فقط از شکل ظاهری‌اش، همچنین از مضمونش هم بشناسند. این نوشته‌ها با زبان فهمای سمرقندیها مردم را باور کناندنی می‌شدند، که این پول محلیست، برای سمرقند و دوایر آن برآورده شدست و در همین جا رایج است. ولی مردم سمرقند باور نکردند. آن گاه پس از یک سال درمهای نو میسی نقره‌اندود برآورده شد، که در آنها نیز سخنان «باورکناننده»، ولی اکنون با آهنگ تهدیدآمیز، ثبت گردیده بود: با این مقصد در نوشته‌های روی پول سه مرتبه با اصرار تأکید می‌شد، که این تنگه‌های خود چنگیزخان است. امّا سمرقندیها از این نترسیدند. به این سبب در سال 1232 درمهایی پیدا شدند، که در روی آنها به زبان تاجیکی سخنان آشکارا تهدیدکننده ثبت یافته بود: «هر کسی، که در سمرقند و ناحیة این شهر این پول را نگیرد، جنایتکار است».

ز این چنین برمی‌آید، که در آن وقتها سمرقند سخت‌ترین بحران معاملات پولی را از سر می‌گذرانید: کسی نمی‌خواست مال خود را به پول میسی نقره‌اندود فروشد، لیکن پول دیگر موجود نبود.

ز خواهش و تهدید چیزی حاصل نشد. حکومت مجبور گردید، که در سمرقند پول نقرة اصیل برارد. ولی این اقدام وضعیت را فقط بدتر کرد: تنگه‌های نقره، همین که به دست کسی افتد، دیگر بیرون نمی‌برآمد و دیری نگذشته ذخیرة این پول به اتمام رسید. در چنین شرایط بازگشتن به درمهای میسی نقره‌اندود عموماً از عقل بیرون بود. اینک، سمرقند یک زمان بزرگترین مرکز بازرگانی و هنرمندی آسیای میانه به «دورة بی‌پولی» قدم گذاشت: تجارت پولی تماماً قطع گردید.

وزعیّت تجارت در دیگر ولایتهای کلانی، که یک وقتها از جهت اقتصادی خیلی نشو و نما داشتند، باز هم بدتر بود. چنانچه، در فرغانه، شاش، ترمذ، چغانیان و بسیار شهر و ولایتها پس از استیلای مغول عموماً پول برآورده نشد. اگر در این محلها یگان قدر تجارت داخلی وجود داشته باشد، تدریجاً به درجة ساده‌ترین داد و گرفت مالی تنزّل نمود.

[1] دویداویچ ا. ا. ، 1970 ا.

Инчунин кобед

avtorstvo-v-Google

هوقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن

قانونی جومهوری تاجیکستان  در بارة حقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن (اخبار مجلس عالی جمهوری …