معلومات آخرین
Home / مختلف / کادیکس عایلة جمهوری تاجیکستان

کادیکس عایلة جمهوری تاجیکستان

(اخبار مجلس عالی جمهوری تاجیکستان، س. 1998، ش 22، ماد. 303؛ س. 2006، ش 4، ماد. 196؛ س. 2008، ش 3، ماد. 201؛ س. 2010، ش 7، ماد. 546؛ س. 2011، ش 3، ماد. 177، ش 12، ماد. 855؛ س. 2013، ش 3، ماد. 195؛ س. 2015، ش11، ماد. 960؛ س. 2016، ش3، ماد. 143، ش11، ماد. 881؛ قانون جت از 24. 02. 2017 س. ، ش1395)

 

فسل i. قاعده‌های عمومی. . 5

باب 1. قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله. . 5

مادّة 1. زمینه‌های اساسی قانون‌‌گذاری جمهوریی  تاجیکستان عاید به عایله. 5

مادّة 2.   مناسبتهایی، که با قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله تنظیم می‌گردند  6

مادّة 3. قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله. 6

مادّة 4. استفادة قانون‌‌گذاری گرجدنی در  مناسبتهای عایلوی. 6

مادّة 5. قیاس قانون و حقوق در مناسبتهای عایلوی. 6

مادّة 6. استفادة معیارهای حقوق بینلمیللی در مناسبتهای عایلوی. 6

باب 2. تطبیق و حمایه حقوق عایلوی. . 6

مادّة 7.   تطبیق حقوق عایلوی و اجرای  عهده‌داریهای عایلوی. 7

مادّة 8. حمایه حقوق عایلوی. 7

مادّة 9. استفادة مهلت دعوا در مناسبتهای عایلوی. 7

ف ا س ل ا  2. اقدی  نکاح  و  قطعی  آن. . 7

بابی  3. شرط و ترتیب بستن عقد نکاح. . 7

مادّة 10.   عقد نکاح. 7

مادّة 11. ترتیب بستن عقد نکاح. 7

مادّة 12.   شرطهای عقد نکاح. 7

مادّة 13.   سن نکاحی. 8

مادّة 14.   حالتهایی، که مانعه بستن عقد نکاح  می‌گردند. 8

مادّة 15. معاینة طبّی حتمی شخصان نکاحشونده. 8

باب 4. عقد قطع نکاح. . 8

مادّة 16.   اساسهای قطع اقدی  نکاح. 8

مادّة 17. محدود کردن حقوق شوهر آید  به طلب بیکار کردن عقد نکاح. 9

مادّة 18. ترتیب بیکار کردن عقد نکاح. 9

مادّة 19. با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد. 9

مادّة 20. بررسی بحثهایی، که در مقامات ثبت اسناد حالتی  شهروندی هنگام بیکار کردنی  عقد نکاح در بین زن و شوهر  به میان می‌آیند. 9

مادّة 21. بیکار کردن اقدی  عقد نکاح در سود. 9

مادّة 22.   به طریق سودی بیکار کردن عقد نکاح در صورت راضی  نبودن زن یا شوهر برای  بیکار کردن نکاح. 9

مادّة 23. با ترتیب سودی بیکار کردن عقد نکاح هنگام راضیگی زن و شوهر. 9

مادّة 24. مسئله‌هایی، که سود هنگام قبول هلنامه در  بارة بیکار  کردن عقد نکاح هل  می‌نماید. 10

مادّة 25.   لحظة قطع گردیدن عقد نکاح هنگام طلاق. 10

مادّة 26.   برقرار  نمودن عقد نکاح  در صورتی  حاضرشوی زن یا شوهری،   که فوتیده اعلان شده یا بی‌درک غایبشده دانست  شده است. 10

مادّة 27. با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد. 10

باب 5. بی‌اعتباری عقد نکاح. . 10

مادّة 28. بی‌اعتبار دانستن عقد نکاح. 10

مادّة 29. شخصانی، که برای طلب بی‌اعتبار  دانستنی  عقد نکاح حقوق دارند. 11

مادّة 30.   اعتبارناک دانستنی  عقد نکاح  (سنتسیة عقد نکاح) 11

مادّة 31. عاقبت عقد نکاح بی‌اعتبار  دانستشده. 11

فسل 3. حقوق  و عهده‌داریهای  زن و شوهر. 12

بابی  6. حقوق  و عهده‌داریهای شخصی زن و شوهر. 12

مادّة 32. برابرحقوقی زن و شوهر در عایله. 12

مادّة 33.   حقوق زن و شوهر در  انتخاب نسب. 12

باب 7.   حقوق مالومولکی زن و شوهر. 12

مادّة 34. مالکیّت مشترکی  زن و شوهر. 12

مادّة 35. حقوق صاحبی، استفاده و اختیارداری کردن مالکیّت مشترک زن و شوهر. 13

مادّة 36. مالکیّت هر کدامی از  زن و شوهر. 13

مادّة 37. مالکیّت مشترک زن و شوهر  دانستن مال و ملک هر کدام آنها. 13

مادّة 38. تقسیم مال و ملکی، که مالکیّت مشترک زن و شوهر می‌باشد. 13

مادّة 39. مویین نمودن حصّه ‌هنگام تقسیم مال و ملکی، کی  مالکییتی  مشترک زنو  شوهر می‌باشد. 14

باب 8.   عهدنامة نکاح. . 14

مادّة 40. عهدنامة نکاح. 14

مادّة 41.   بستن عهدنامة عقد نکاح. 14

مادّة 42. مندرجة عهدنامة نکاح. 14

مادّة 43.   تغییر دادن یا بیکار کردن عهدنامة عقد نکاح. 15

مادّة 44. بی‌اعتبار دانستنی  عهدنامة عقد نکاح. 15

مادّة 45. شرطنامه‌های دیگر دایر ب  مال و ملک. 15

بابی  9. مسئولیت زن و شوهر از روی عهده‌داریها. . 16

مادّة 46. ستانیدن مبلغ از مال و ملک زنو  شوهر. 16

مادّة 47. کفالت حقوق کریدیتاران هنگام بستن، تغییر دادن و بیکار کردن عهدنامة نکاح. 16

فسل iv. حقوق و عهده‌داریهای  پدر و مادر و فرزندان. . 16

باب 10. مقرّر نمودن اصل و نسب فرزندان. . 16

مادّة 48. اساسهای  ب  میان  آمدنی   حقوقو  عهده‌داریهای پدر و مادر و فرزندان. 16

مادّة 49. مقرّر نمودن اسلو  نسب کودک. 16

مادّة 50.   به ترتیب سودی مقرّر نمودن پدری. 17

مادّة 51.   از جانب سود مقرّر نمودن دلیلی  اعتراف پدری. 17

مادّة 52.   با قجت از 29. 04. 06س، ش183 خارج کرده شد. 17

مادّة 53.   بحث مویینکنی پدری  (مادری) 17

مادّة 54. حقوق و عهده‌داریهای فرزندانی، که از شخصان با هم نکاح نداشته تولد یافته‌اند  17

بابی  11. حقوقی  کودکان نابالغ. 17

مادّة 55.   حقوق کودک  برای زندگی  و تربیه در عایله. 18

مادّة 56.   حقوق کودک برای معاشرت با پدر و مادر و دیگر خویش و اقربا. 18

مادّة 57.   حقوق کودک به حمایه. 18

مادّة 571. حقوق کودک برای آزادانه اظهار نمودن فکر خود. 18

مادّة 58. حقوق کودک به داشتن نسب، نام و نام پدر. 18

مادّة 59.   با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد. 19

مادّة 60. حقوق مالومولکی کودک. 19

بابی  12. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر. 19

مادّة 61.   برابری حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر. 19

مادّة 62. حقوق پدر و مادر نابالغ. 19

مادّة 63. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر در تربیه و تعلیم فرزندان. 19

مادّة 64. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر به حمایه حقوق و منفعتهای فرزندان. 20

مادّة 65. تطبیق حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر. 20

مادّة 66. تطبیق حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر از جانب پدر یا مادری، که از فرزندش جدا زندگی می‌کند. 20

مادّة 67. حقوق بابا، بی‌بی (مادرکلان) ، برادران و خواهران و  دیگر خویشاوندان برای معاشرت با کودک. 21

مادّة 68.   حمایه حقوق پدر و مادر. 21

مادّة 69. محروم کردن از حقوق پدر و مادری. 21

مادّة 70.   ترتیب محروم کردن  از حقوقی  پدر و مادری. 21

مادّة 71. عاقبت محروم کردن از  حقوق پدر و مادری. 22

مادّة 72.   برقرار نمودن حقوقی  پدر و مادری. 22

مادّة 73.   گرفتنی  کودک  بی محروم کردن پدر و مادر از حقوقی  پدر و مادری. 22

مادّة 74.   عاقبت محدود کردن حقوقی  پدر و مادری. 23

مادّة 75.   معاشرتی  کودکان با پدر و مادری، که حقوقشان را سود محدود کرده است. 23

مادّة 76. بیکار کردن محدودیّت حقوق پدر و مادری. 23

مادّة 77.   گرفتن کودک هنگام تهدیدی  بی‌واسط  به حیات  یا  سلامتیی  او. 23

مادّة 78. اشتراک مقامات وصایت و پرستاری هنگام در سود بررسی نمودن بحثهای وابسته به تربیة کودکان. 24

مادّة 79. اجرای هلنامة سود عاید به پرونده‌های وابسته با تربیة کودکان. 24

فسل v. عهده‌داریهای الیمینتدیهی اعضای عایله. . 24

بابی  13. عهده‌داری الیمینتدیهیی  پدر و مادر و فرزندان. . 24

مادّة 80. عهده‌داریهای الیمینتدیهی پدر و مادر  برای تأمینات فرزندان نابالغ. 24

مادّة 81.   ‌اندازی  الیمینتی، کی  برای  کودکان نابالغ طبق ترتیب سودی ستانیده می‌شود  24

مادّة 82. نوعهای مزد محنت و دیگر درآمدی، که از آنها  برای کودکان نابالغ الیمینت ستانیده می‌شود. 25

مادّة 83.   به مبلغ استوار ستانیدنی  الیمینت برای کودکان نابالغ. 25

مادّة 84. ستانیدن و استفادة الیمینت برای کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند. 25

مادّة 85. حقوق فرزندان بالغ غیری  قابلی  محنت  به الیمینت. 25

مادّة 86. حقوق فرزندان بالغی  تحصیلکنند  به الیمینت. 26

مادّة 87. اشتراک پدر و مادر در خراجاتی  علاوگی  برای فرزندان. 26

مادّة 88. عهده‌داری فرزندان بالغ برای  نگاه و بین پدر و مادر. 26

مادّة 89. اشتراک فرزندان بالغ در پرداختن خراجات علاوگی  برای  پدر و مادر. 26

بابی  14. عهده‌داریهای الیمینتدیهی زن و شوهر و زن و شوهری  سابق. . 27

مادّة 90.   وظیفة زن و شوهر  در بابتی  تأمیناتی  یکدیگر. 27

مادّة 91.   حقوق زن یا شوهر سابق برای گرفتن الیمینت پس از  بیکار کردن عقد نکاح  27

مادّة 92. اندازة الیمینتی، که طبق ترتیب سودی برای تأمینات زن و شوهر   وه زن و شوهر سابق ستانیده می‌شود. 27

مادّة 93. از عهده‌داری تأمین همسر خود آزاد  نمودنی  زن  (شوهر)   یا محدود کردن مهلتی  عهده‌داری. 27

مادّة 94. قطع گردیدن حقوق تأمینات همدیگری زن یا شوهر. 27

بابی  15. عهده‌داریهای الیمینتدیهی اعضای دیگر عایله. . 28

مادّة 95. عهده‌داری برادران و خواهران آیدی  تأمینات برادران و خواهران نابالغ و بالغ کارناشایم خود. 28

مادّة 96. عهده‌داری بابای و بی‌بی (مادرکلان) عاید به تأمینات نبیره‌های خود. 28

مادّة 97. عهده‌داریهای نبیره عاید ب  تأمیناتی  بابای و بی‌بی (مادرکلان) 28

مادّة 98. عهده‌داری پسراندر و دختراندر عاید تأمیناتی  پدراندر و  مادراندر. 28

مادّة 99.   اندازة الیمینتی، که برای اعضای دیگر عایله به ترتیب سودی ستانیده می‌شود. 28

باب 16. سازشنامة پرداخت الیمینت. 29

مادّة 100.   بستن سازشنامة پرداختی  الیمینت. 29

مادّة 101. شکل سازشنامة پرداختی  الیمینت. 29

مادّة 102. ترتیبی  بستن،   اجرا نمودن، تغییر  دادن، بیکار کردن و بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت. 29

مادّة 103. بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت، که منفعتهای الیمینتگیرنده را پایمال می‌کند. 29

مادّة 104. اندازة الیمینتی، که طبق سازشنامی  پرداخت الیمینت پرداخته می‌شود. 29

مادّة 105. اصول و ترتیب پرداخت الیمینت طبقی  سازشنامی  پرداخت الیمینت. 30

مادّة 106. ایندکستسیة اندازة الیمینت، که طبق سازشنامة پرداخت الیمینت صورت می‌گیرد  30

باب 17. ترتیب پرداخت  و ستانیدن الیمینت. 30

مادّة 107. با  هلنامة سود ستانیدنی  الیمینت. 30

مادّة 108.   مهلت مراجعت به کلمه‌های برای گرفتن الیمینت. 30

مادّة 109. موقتّن ستانیدنی  الیمینت. 30

مادّة 110. عهده‌داری مأموریّت تشکیلات در  بارة داشتن الیمینت. 30

مادّة 111. نگاه داشتن الیمینت در اساس سازشنامة پرداخت الیمینت. 31

مادّة 112. عهده‌داری دادن معلومات در خصوص تغییر جای کار شخص الیمینت‌دهنده. 31

مادّة 113. ستانیدنی  مبلغ  از  حسابی  مال و ملک الیمینت‌دهند  هنگام دادن الیمینت  31

مادّة 114. مویین نمودن قرض وابست  به الیمینت. 31

مادّة 115. آزاد کردن از دادنی  قرض الیمینت. 32

مادّة 116. مسئولیت برای سر وقت  نپرداختن الیمینت. 32

مادّة 117. ناروا بودن به حساب گرفتن و  پس طلب کرد  رویانیدنی  الیمینت. 32

مادّة 118.   ایندکستسیة پرداختهای  الیمینت. 32

مادّة 119. پرداخت الیمینت در صورت برای سکونتی  دائمی ب  دولت دیگر  رفتن الیمینت‌دهنده. 33

مادّة 120. تغییر دادن اندازة الیمینت مقرّرنمودة سود و آزاد کردن از دادن الیمینت  33

مادّة 121. قطع گردیدن عهده‌داریهای  الیمینت. 33

فسل vi. شکلهای تربیة کودکانی، کی  بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند. . 33

باب 18. آشکار و جابجاکنی کودکانی، کی  بی پرستاری پدر و مادر  مانده‌اند. . 33

مادّة 122. حفظ حقوق و منفعتهای کودکانی، کی  بی  پرستاری پدر و مادر  مانده‌اند. 33

مادّة 123.   آشکارکنی  و به حساب‌گیریی  کودکانی  بی پرستاری پدر و مادر  مانده. 34

مادّة 124. جابجاکنی کودکانی، که بی  پرستاریی  پدر و مادر مانده‌اند. 34

باب 19. فرزندخواندی. . 34

مادّة 125. کودکانی، که آنها را به فرزندخواندی قبول کردن ممکن است. 35

مادّة 126. ترتیبی  به فرزندخواندی قبول کردن. 35

مادّة 1261. منع بودن فعالیّت میانروی در فرزندخواندی کودک. 35

مادّة 127. شخصانی، که حقوق به فرزندخواندی قبول کردن را دارند. 35

مادّة 128. فرقیّت سنّ و سال شخص به فرزندخواندی قبول‌کننده و فرزندخواندشوند  36

مادّة 129. راضیگی پدر و مادر برای  فرزندخواندی کودک. 36

مادّة 130. فرزندخواندی کودک  بی راضیگی پدر و مادر. 36

مادّة 131. راضیگی وسیان (پرستاران) ، راهبران مؤسسهایی، که کودکان بی‌پرستارمانده در آنجا قرار دارند، برای فرزندخواندی. 37

مادّة 132. فکر کودک فرزندخواندیشده عاید فرزندخواندشوی. 37

مادّة 133. راضیگی همسر شخصی، که کودک را ب  فرزندخواندی  می‌گیرد. 37

مادّة 134. نام، نام پدر و نسب کودک فرزندخواندشده. 37

مادّة 135. تغییر دادن سنه و محل تولد کودک فرزندخواندشونده. 37

مادّة 136. ثبت نام شخصان فرزندخواندکرده همچون پدر و مادر کودک فرزندخواندشد  38

مادّة 137. عاقبتهای حقوقی فرزندخواندی کودک. 38

مادّة 138. نگاه داشتن حقوق کودک فرزندخواندشده به نفقه و یارم‌پولی. 38

مادّة 139. سرّ فرزندخواندی کودک. 38

مادّة 140. بیکار کردنی  فرزندخواندیی  کودک. 38

مادّة 141. اساسها برای بیکار کردن فرزندخواندی کودک. 39

مادّة 142. شخصانی، که حقوق طلب بیکار  کردن فرزندخواندی کودک را دارند. 39

مادّة 143. عاقبت بیکار کردن فرزندخواندیی  کودک. 39

مادّة 144. ناممکنیی  بیکار  کردنی  فرزندخواندی بعد به به بلاغت رسیدنی  کودک فرزندخواندشده. 39

مادّة 145. بی‌اعتبار دانستن فرزندخواندی کودک. 39

مادّة 146. عاقبت بی‌اعتبار دانستن فرزندخواندیی  کودک. 40

بابی  20. وصایت و پرستاری نابالغان. . 40

مادّة 147. نابالغانی، که تحت وصایت و پرستاری گرفته می‌شوند. 40

مادّة 148. وسیان و پرستاران نابالغان. 40

مادّة 149. نظامنامه در بارة مقامات وصایت و پرستاری. 40

مادّة 150.   محل مقرّر نمودن وصایت و پرستاری. 40

مادّة 151. انتخاب وصی و پرستار. 40

مادّة 152.   وصایت (پرستاری) نسبت به کودکانی، که در مؤسسه‌های تربیوی،   معالجوی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی قرار دارند. 41

مادّة 1521. وصایت (پرستاری) نسبت به کودکانی، که پدر و مادر آنها مدّت طولانی غایبند  41

مادّة 153. حقوق کودکان تحت وصایت (پرستاری) قرارداشته. 41

مادّة 154. حقوق کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده، که در مؤسسه‌های تربیوی، طبابتی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی قرار دارند. 41

مادّة 155. حقوق و عهده‌داریهای وصی و  پرستاری  کودکی  نابالغ. 42

مادّة 156. از وظیفه برطرف ساختن وصی و پرستار در صورت نامطلوب اجرا کردن وظیفه‌اشان. 42

مادّة 157. از پرستاری شخص بالغ آزاد کردن پرستار با طلب شخص تحت پرستاری قرارداشته. 42

مادّة 158. شکایت نمودن عاید به قرارهای مقامات وصایت و پرستاری. 42

فسل 7. اسناد حالت شهروندی. . 43

باب 21. مقرّرات عمومی. . 43

مادّه‌های 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 166 با قجت از 29. 04. 2006 س. ، ش183 خارج کرده شدند. 43

فسل 8. استفاد‌ی  قانونهای  عایله در  مناسبتهای  عایلوی با اشتراک شهروندان خارجی  و  شخصان بی‌شهروندی. . 43

باب  22. استفادة قانون‌‌گذاری عقد نکاح و عایله نسبت ب  شهروندانی  خارجی و شخصان بی‌شهروندی. . 43

مادّی  167. عقد نکاح در قلمرو جمهوری تاجیکستان. 43

مادّة 168.   عقد نکاح در نمایندگیهای دیپلماتی و مؤسسه‌های کنسولی. 43

مادّة 169. اعتراف نکاحی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان بسته شده است. 43

مادّة 170. بی‌اعتبار دانستن نکاح. 44

مادّة 171.   بیکار کردن نکاح. 44

مادّة 172. حقوقهای شخصی غیر مال و ملکی و مال و ملکیی و عهده‌داریهای زن و شوهر. 44

مادّة 173. مقرّر نمودن و رد کردنی  پدرخواندی (مادرخواندی) 44

مادّة 174. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر  و فرزندان. 44

مادّة 175. عهده‌داریهای الیمینتدیهی فرزندان بالغ و اعضای دیگر عایله. 45

مادّة 176. مقرّر نمودن مضمون معیارهای  حقوق عایلوی خارجی. 45

مادّة 177. محدودیّت استفادة حقوق عایلوی خارجی. 45

مادّة 1771. جوابگری برای رعایه نکردن طلبات کادکس مذکور. 45

مادّة 178. از اعتبار ساقط دانستن بعضی سندهای قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان، بنا بر مورد عمل قرار گرفتن این کادکس. 45

 

 
فسل i. قاعده‌های عمومی 
باب 1. قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایل
 
مادّة 1. زمینه‌های اساسی قانون‌‌گذاری جمهوریی  تاجیکستان عاید به عایل
 

عایله، عقد نکاح، مادر، پدر و کودک در جمهوری تاجیکستان تحت محافظت دولت قرار دارند.
قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله به ضرورت تحکیم عایله، به بنیاد مناسبتهای عایلوی در زمینة محبّت و احترام یکدیگر، کمک متقابله و مسئولیت همة اعضای عایله در نزد عایله، روا نبودن دخالت بی‌اساس هر شخص به کارهای عایله، تطبیق بی‌مانعه حقوق و اجرای عهددداریهای خود از جانب اعضای عایله و امکانیّت حمایه سودی آنها اساس می‌یابد. (قجت از 26. 12. 11گ. ، ش791)
تنها آن عقد نکاحی اعتراف کرده می‌شود، که در مقامات دولتی ثبت اسناد حالت شهروندی به جا آورده شده است. عقد نکاحی، که با رسم و آیین دینی صورت گرفته است، اعتبار قانونی ندارد.
تنظیم مناسبتهای عایلوی در اساس پرنسیبهای اختیاری بودن عقد نکاح مرد و زن، برابری حقوق زن و شوهر در عایله، حلّ مسئله‌های داخلیایلوی در اساس موافقة طرفها، افضلیّت تربیة کودکان در عایله، غمخواری نسبت نیکواحوالی و رشد کمال آنها، تأمین بیشتر حفظ حقوق و منفعتهای اعضای نابالغ و غیر قابل محنت عایله صورت می‌گیرد.
هنگام نکاح و در مناسبتهای عایلوی همه گونه شکلهای محدود کردن حقوق شهروندان از روی منسوبیّت اجتماعی، نجادی، ملّی، زبانی یا دینی، اینچنین تحصیل و مالومولک منع است. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791؛ قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
حقوق شهروندان در عایله در اساس قانون‌‌گذاری در بارة عایله و در حدّی، که با مقصد محافظت حقوق، منفعتهای قانونی، اخلاق، سلامتی دیگر اعضای عایله و شهروندان لازم می‌باشد، محدود کرده می‌شود.

 
مادّة 2.   مناسبتهایی، که با قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله تنظیم می‌گردند
 

قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله شرط و ترتیب عقد نکاح، قطع و بی‌اعتبار دانستن آن را مقرّر می‌نمایند، مناسبتهای شخصی غیریمالومولکی و مالومولکیی را، که در عایله میان زن و شوهر، پدر و مادر فرزندان، دیگر اعضای عایله به میان می‌آیند، مناسبتهایی، که وابسته با فرزندخواندی، وصایت و پرستاری، به تربیه گرفتن کودکان  به میان می‌آیند، ترتیبی  ثبت اسناد حالت شهروندی و مناسبت دیگر عایلوی را تنظیم می‌نمایند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 3. قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایل
 

قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله به کانستیتوتسیة جمهوری تاجیکستان اساس یافته، از کادکسی  مذکور و دیگر سندهای معیاری حقوقی جمهوری تاجیکستان، اینچنین سندهای حقوقی بینلمیللی، که تاجیکستان آنها را اعتراف نموده است، عبارت می‌باشد. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
معیارهای حقوق عایلوی، که در سندهای قانون‌‌گذاری و دیگر سندهای معیاری حقوقی جمهوری تاجیکستان پیش‌بینی گردیده‌اند، باید به کانستیتوتسیة جمهوری تاجیکستان و کادکس مذکور مطابق باشند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791؛ قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی در اساس قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» به عمل برآورده می‌شود.
حکومت جمهوری تاجیکستان حقوق دارد، که طبق اساس و با مقصد اجرای همین کادکس و دیگر قانونهای جمهوری تاجیکستان دایر به مسئله‌های عایلوی سندهای معیار حقوقی قبول نماید.

 
مادّة 4. استفادة قانون‌‌گذاری گرجدنی در  موناسیبتهای عایلوی
 

قانون‌‌گذاری گرجدنی در تنظیم مناسبتهای شخصی غیریمالومولکی و مالومولکی بین اعضای عایله استفاده می‌شوند، اگر این مناسبتها با قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله تنظیم نگردیده باشند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 5. قیاس قانون و حقوق در مناسبتهای عایلوی
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 

در حالتهایی، که مناسبتهای بین اعضای عایله با  قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله یا سازشنامة طرفها تنظیم نگردیده باشند و در صورت موجود نبودن معیارهای حقوق گرجدنی، که بی‌واسطه این مناسبتها را تنظیم می‌نمایند، نسبت به چنین مناسبتها، اگر این خلاف ماهیّت آنها نباشد، معیارهای حقوق عایلوی و (یا) حقوق گرجدنی، که مناسبتهای شبیه را تنظیم می‌نمایند (قیاس قانون) ، استفاده می‌شوند. در صورت نبودن چنین معیارها حقوق و عهده‌داریهای اعضای عایله، با نظرداشتی  اساس و پرنسیبهای عمومی حقوق عایله یا حقوق گرجدنی (قیاس هوقوق) ، اینچنین پرنسیب بشردوستی، عاقلانه و عدالت مویین کرده می‌شوند. (قجت از 26. 12. 11س. ش791؛  قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 6. استفادة معیارهای حقوق بینلمیللی در مناسبتهای عایلوی
 

گر در شرطنامة بینلمیللی جمهوری تاجیکستان نسبت به قاعده‌های در قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به عایله پیش‌بینیگردیده قاعده‌های دیگر مقرّر گردیده باشند، آن گاه قاعده‌های شرطنامة بینلمیللی استفاده می‌شوند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
باب 2. تطبیق و حمایه حقوق عایلوی
 
مادّة 7.   تطبیق حقوق عایلوی و اجرای  عهده‌داریهای عایلوی
 

شهروندان به حقوقهای به آنها تعلقداشته، که از مناسبتهای عایلوی و حقوقهای عایلوی، از جمله حقوق حفظ آنها برمیایند، با صلاحدید خود اختیارداری می‌نمایند، اگر در همین کادکس ترتیب دیگری مقرّر نشده باشد.

هوقوق خود را عملی نمودن اعضایان عایله و اجرای عهده‌داریهایشان نباید حقوق و آزادی و منفعتهای قانونی اعضایان دیگر عایله و دیگر شهروندان را ویران  نماید.

حقوقهای عایلوی را قانون حفظ می‌کند، به استثنای حالتهایی، که این حقوقها خلاف تعییناتشان به عمل برآورده می‌شوند.

 
مادّة 8. حمایه حقوق عایلوی
 

حقوقهای عایلوی از طرف سود، مقامات وصایت و پرستاری، ثبت اسناد حالت شهروندی و مقامات دیگر دولتی، اینچنین در حالتهای پیش‌بینینمودة قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان از جانب مقامات خوداداره‌کنی شهرک و دهات هیمایه کرده می‌شوند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
حمایه حقوقهای عایلوی با ترتیب پیش‌بینینمودة مادّه‌های دخلدار همین کادکس صورت می‌گیرد (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 9. استفادة مهلت دعوا در مناسبتهای عایلوی
 

نیسبتی  طلباتی، که از مناسبتهای عایلوی برمیایند، به استثنای حالتهایی، که مهلت حفظ حقوق پایمالشده را همین کادکس مقرّر نموده است، مهلت دعوا تطبیق نمی‌گردد. ضمن استفادة معیارهایی، که مهلت دعوا را مقرّر می‌نمایند، سود معیارهای دخلدار در کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان پیش‌بینیگردیده را دستور عمل قرار  می‌دهد.

 
فسل 2. عقد نکاح و قطع آن
بابی  3. شرط و ترتیب بستن عقد نکاح
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 10.   عقد نکاح
 

عقد نکاح در مقامات دولتی ثبت اسناد حالت شهروندی بسته می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)
حقوق و عهده‌داریهای زن و شوهر از لحظة در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی به قید دولتی گرفتن عقد نکاح به میان می‌آید.
عقد نکاحهایی، که در قلمرو جمهوری تاجیکستان تا 19 دسامبر سال 1929 موافق رسم و آیین دینی به جا آورده شده‌اند، با عقد نکاحهایی، که در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی به قید گرفته شده‌اند ، برابر می‌باشند.

 
مادّة 11. ترتیب بستن عقد نکاح
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 

1. قید بستن عقد نکاح با ترتیب مقرّرکردة قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» به جا آورده می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

در صورت از جانب مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی رد کردن بقیدگیری نکاح شخصانی، که خواهش نکاح کردن دارند (یکی از آنها) ، می‌توانند به سود عرض نمایند.

 
مادّة 12.   شرطهای عقد نکاح
 

1. برای عقد نکاح راضیگی همدیگری مرد و زن نکاحشونده و سن نکاحی داشتن آنها ضرور است. (قجت از 25. 03. 11س. ، ش710)
در صورت موجود بودن مانعه‌های در مادّة 14 همین کادکس ذکریافته عقد نکاح بسته نمی‌شود.

3. اگر یکی از طرفهای  نکاحشوند  شهروند خارجی یا شخص بی‌شهروند باشد، شرطهای علاوگی زیرین طلب کرده می‌شوند:

-استقامت در قلمرو جمهوری تاجیکستان نه کمتر از یک سال آخر؛

-بستن عهدنامة نکاح به طور حتمی. (قجت از 25. 03. 11س. ش710)

 
مادّة 13.   سن نکاحی
 

سن عقد نکاحی از هجدسالگی مقرّر کرده می‌شود. (قجت از 21. 07. 10 س. ، ش 613)
در حالتهای استثنایی سود حقوق دارد در اساسی  خواهش شخصان نکاحشونده سن نکاحی  در  همین  مادّه برای مرد و زن مقرّرشده را به مهلت نه بیشتر از یک سال کم کند. (قجت از 25. 03. 11س. ، ش710)
عریضه طبق ترتیب پیشبرد علی‌حده، در سود محل استقامت شخصی، که سنّش کم کرده می‌شود، بررسی می‌گردد.
حقوق عاید به همین مسئله مراجعت نمودن به سود از سن 16 سالگی فرا می‌رسد.

 
مادّة 14.   حالتهایی، که مانعه بستن عقد نکاح  می‌گردند
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 

قد نکاح بین شخصان زیرین منع است:

-بین شخصانی، کی   یکی از آنها در نکاح دیگر به قیدگرفتشد  قرار داشته باشد؛

-بین خویشاوندان نزدیک (پدر یا مادر با فرزند، بابا یا بی‌بی با نبیرة خود) (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

-بین برادران و خواهران عینی و اوگه‌ای (که از یک پدر یا مادرند)؛

بین فرزندان برادران، خواهران، برادر و خواهر   (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290)؛

– بین تغا و جیین، عمک و برادرزاده، خاله و خواهرزاده، عمّه و جیین (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290) ؛

– بین شخصانی، که از یک زن شیر مکیده‌اند (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290) ؛

– بین شخصانی، که از معاینة طبّی حتمی نگذشته‌اند (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290) ؛؛

-بینی  فرزندخواندگان  و فرزندخواندشدگان؛

-بین شخصانی، که سود  یکی از آنها را با سبب بیماری روحی یا سستقلی‌اش (ناقص‌العقلی‌اش) غیر قابل عمل اعتراف  کرده است؛

-بین شخصانی، که سود قابلیّت عمل یکی از آنها را با سبب سوء استعمال نمودن از مشروبات اسپیرتی، واسطه‌های نشئه‌دار، مادّه‌های پسیخاتراپی و پریکورسارها یا دیگر مادّه‌های مدهوشکننده محدود نموده است.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 15. معاینة طبّی حتمی شخصان نکاحشوند
 

شهروندان جمهوری تاجیکستان، شهروندان خارجی و شخصان بی‌شهروند پیش از بستن عقد نکاح مطابق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان در مؤسسه‌های دولتی ساحة تندرستی محل زیست یا استقامت دائمی از معاینة طبّی حتمی به طور رایگان می‌گذرند و آنها با نتیجة معاینة طبّی حتمی همدیگر شناس کرده می‌شوند.
مشورتدیهی عاید به طرز سالم حیات، به نقشه‌گیری عایله و تأثیر بیماریها به سلامتی نسل از جانب مؤسسه‌های دولتی ساحة تندرستی محل زیست یا استقامت دائمی مطابق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان گذرانیده می‌شود. (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290؛ قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
باب 4. عقد قطع نکاح
 
مادّة 16.   اساسهای قطع عقد  نیکاه
 

عقد نکاح در نتیجة وفات یا یکی از همسران را فوتیده اعلان نمودن سود قطع می‌گردد.
عقد نکاح با راه بیکار کردن آن (طلاق) در اساس عریضة زن یا شوهر یا هردوی آنها، وصی زن یا شوهری، که سود او را غیر قابل عمل اعتراف نموده است، اینچنین پراکورار قطع گردیدنش ممکن است.

 
مادّة 17. محدود کردن حقوق شوهر آید  به طلب بیکار کردن عقد نکاح
 

شوهر حقوق ندارد هنگام حامله‌داری زن و در دوام یک و نیم سال پس از تولد کودک بی راضیگی زن به سود عاید بیکار کردن عقد اقد  نیکاه دعوا پیشنهاد نماید.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
مهدودیّت در قسم 1 مادّة مذکور پیش‌بینیگردیده نسبت به شوهر تطبیق نمی‌گردد، اگر در مهلت ذکرشده زن از تربیة فرزند دست کشیده، شوهر بی‌واسطه به تربیة فرزند مشغول باشد، یا زن تشبثکار بیکار کردن عقد نکاح باشد. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 18. ترتیب بیکار کردن عقد نکاح
 

قد نکاح در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی با ترتیب مقرّرنمودة قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» و در حالتهای پیش‌بینینمودة مادّه‌های 21-24 همین کادکس ب  ترتیب سودی بیکار کرده می‌شود.

 
مادّة 19. با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد.
 
مادّة 20. بررسی بحثهایی، که در مقامات ثبت اسناد حالتی  شهروندی هنگام بیکار کردن  قد نکاح در بین زن و شوهر  به میان می‌آیند
 

بهسها در خصوص تقسیم مال و ملک مشترک زن و شوهر، پرداخت مبلغ برای تأمینات زن یا شوهر احتیاجمند کارناشایم، اینچنین بحثها در خصوص فرزندان، که بین زن و شوهر به میان می‌آیند  و در حالتهای پیش‌بینینمودة قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی»، صرف نظر از بیکار کردن قد نکاح در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی، به طریق سودی بررسی می‌شوند.

 
مادّة 21. بیکار کردن اقدی  عقد نکاح در سود
 

عقد نکاح از طرف سود در صورت فرزندان نابالغ داشتن زن و شوهر، به استثنای حالتهای در کیسم 2 مادّة 19 همین کادکس پیش‌بینیگردیده یا در صورت به بیکار کردن قدی نکاح راضی نبودن زن یا شوهر، بیکار کرده می‌شود.
عقد نکاح به ترتیب سودی، اینچنین در حالتهایی، که زن یا شوهر با وجود مخالف نبودنشان از بیکار کردن قدی نکاح در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی سرکشی می‌نماید (عریضه دادن نمی‌خواهد یا برای ثبت بیکار کردن عقد نکاح حاضر نمی‌شود و غیره) ، بیکار کرده می‌شود.

 
مادّة 22.   به طریق سودی بیکار کردن عقد نکاح در صورت راضی  نبودن زن یا شوهر برای  بیکار کردن نکاح
 

ضمن بررسی پرونده‌ها در بارة بیکار کردن عقد نکاح، در صورت راضی نبودن زن یا شوهر برای بیکار کردن قدی نکاح، سود برای آشتی دادن زن و شوهر تدبیرها می‌‌اندیشد و حقوق دارد، که بررسی پرونده را موقوف گذاشته، به زن و شوهر برای آشتیشوی تا شش ماه مهلت دهد. (قجت از 20. 03. 08س، ش382).
اگر سود مقرّر نماید، که زندگی منبعدة یکجایه زن و شوهر و نگاه داشتن عایله امکان‌ناپذیر گردیده است و تدبیرهای آشتی دادن زن و شوهر نتیجة دلخواه ندادند، قدی نکاح بیکار کرده می‌شود.
اگر سود دعوای بیکار کردن عقد نکاح را رد کند، زن و شوهر حقوق دارند، که بعد گذشتن سه ماه پس از رد شدن دعوا در خصوص بیکار کردن عقد نکاح تکراراً با عریضة دعوا مراجعت نمایند.

 
مادّة 23. با ترتیب سودی بیکار کردن عقد نکاح هنگام راضیگی زن و شوهر
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 

گر زن و شوهر برای بیکار کردن عقد نکاح راضی باشند، سود حقوق دارد عقد نکاح را بیکار نماید. در این حالت عقد نکاح در دوام یک ماه بعد عریضه دادن زن و شوهر بیکار کرده می‌شود.
به زن و شوهر دارای فرزندان نابالغ، ناوابسته به راضیگی مشترک آنها برای بیکار کردن عقد نکاح، سود برای آشتی دادن آنها تدبیرها می‌‌اندیشد و حقوق دارد، که بررسی پرونده را موقوف گذاشته، به زن و شوهر برای آشتیشوی تا شش ماه مهلت دهد. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 24. مسئله‌هایی، که سود هنگام قبول هلنامه در  بارة بیکار  کردن عقد نکاح هل  می‌نماید
 

هنگام به طریق سودی بیکار کردن قدی نکاح زن و شوهر می‌توانند سازشنامه را در خصوص با کدامی از آنها زندگی کردن فرزندان نابالغ، در بارة ترتیب پرداخت و اندازة مبلغ برای تأمینات فرزندان و (یا) زن و (یا) شوهر غیر قابل محنت احتیاجمند، در خصوص حجم این مبلغ یا تقسیمات مال و ملک زن و شوهر برای تصدیق سود پیشنهاد نمایند.
در صورت نبودن سازشنامة بین زن و شوهر عاید به مسئله‌های در قسم 1 همین مادّه ذکریافته، اینچنین اگر مقرّر گردد، که این سازشنامه منفعت فرزندان و یا زن و شوهر را پایمال می‌کند، سود وظیفه‌دار است:

-مویین نماید، که فرزندان نابالغ پس از بیکار کردن نکاح با کدامی از  پدر و مادر  زندگی می‌کنند؛

-مویین نماید، که برای تأمینات فرزندان از کدام پدر و مادر و به کدام ‌اندازه الیمینت ستانیده می‌شود؛

-با طلب زن و شوهر (یکی از آنها) مال و ملک در تحت مالکیّت مشترک آنها قرارداشته را تقسیم نماید؛

-با طلب زن یا شوهری، که از همسر خود به گرفتن تأمینات حقوق دارد، اندازة این تأمینات را مویین نماید.

هنگام بیکار کردن عقد نکاحی، که یکی از طرفها شهروند خارجی یا شخص بی‌شهروند می‌باشد، سود وظیفه‌دار است تأمین اجرای عهدنامة نکاح را مورد بررسی قرار دهد. (قجت از 25. 03. 11س. ش710)
در موردی، که اگر تقسیم مال و ملک به منفعتهای شخصان سوّم دخل کند، سود می‌تواند تقاضای تقسیم مال و ملکی را به استحصالات علی‌حده جدا کند.

 
مادّة 25.   لحظة قطع گردیدن عقد نکاح هنگام طلاق
 

قدی نکاح در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی از روز بقیدگیری دولتی بیکار کردن عقد نکاح در کتاب ثبت اسناد حالت شهروندی و هنگام بیکار کردن عقد نکاح در سود، از روز اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود قطع می‌گردد.
بیکار کردن قدی نکاح در سود باید در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی از روز اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود، موافق ترتیب برای ثبت اسناد حالت شهروندی مقرّرگردیده به قید دولتی گرفته شود. بیکار کردن عقد نکاح از لحظة به قید دولتی گرفته شدنش برای شخصان سوّم اعتبار حقوقی دارد.

 
مادّة 26.   برقرار  نمودن عقد نکاح  در صورتی  حاضرشوی زن یا شوهری،   که فوتیده اعلان شده یا بی‌درک غایبشده دانست  شده‌است
 

در صورت حاضرشوی زن یا شوهری، که سود فوتیده اعلانشده یا بی‌درک غایبشده اعتراف کرده است و بیکار کردن هلنامه‌های دخلدار سودی، مقام ثبت اسناد حالت شهروندی می‌تواند در اساس عریضة یکجایه زن و شوهر عقد نکاح را برقرار نماید.
اگر زن یا شوهر با دیگری نکاح کرده باشد، عقد نکاح برقرار کرده نمی‌شود. (قجت از 25. 03. 11س. ش710)

 
مادّة 27. با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد
 
باب 5. بی‌اعتباری عقد نکاح
 
مادّة 28. بی‌اعتبار دانستن عقد نکاح
 

در صورت ویران کردن شرطهای در مادّه‌های 12 و 14 همین کادکس، اینچنین در مورد بستن عقد نکاح قلبکی، یعنی اگر زن و شوهر یا یکی از آنها قدی نکاح را بی نیت بنیاد عایله ثبت کرده باشند، قدی نکاح بی‌اعتبار دانسته می‌شود. قدی نکاحی، که مجبوری یا با راه فریب بسته شده است، طبق عریضة جبردیده یا پراکورار بی‌اعتبار دانسته شدنش ممکن است (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290) .
قدی نکاح از جانب سود بی‌اعتبار دانسته می‌شود.
سود وظیفه‌دار است، که در مهلت سه روز بعد اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح اقتباس این هلنامة سود را به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی محل بقیدگیری دولتی عقد نکاح  فرستد.
قد نکاح خلاف طلبات قسم 1 مادّة مذکور بسته‌شده از لحظة بسته شدنش بی‌اعتبار است. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 29. شخصانی، که برای طلب بی‌اعتبار  دانستن  قد نکاح حقوق دارند
 

شخصان زیرین برای طلب بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح حقوق دارند:

زن یا شوهر نابالغ، پدر و مادر او (شخصان آنها را عوضکننده) ، مقام وصایت و پرستاری یا پراکورار-اگر اقدی نکاح با شخص به سن قدی نکاحی نرسیده هنگام موجود نبودن اجازت عقد نکاح تا به سنّی اقدی نکاحی رسیدنش (مادّة 13 همین کادکس) بسته شده باشد. بعد به سن هفده‌سالگی رسیدن زن یا شوهر نابالغ برای طلب بی‌اعتبار دانستن ن اقدی اکاه تنها این زن یا شوهر حقوق دارد؛

زن یا شوهری، که حقوقی  او هنگام عقد نکاح پایمال گردیده است، اینچنین پراکورار-اگر قدی نکاح در صورت راضی نبودن زن یا شوهر؛ در نتیجة مجبورکنی، فریب، به اشتباه انداختن یا وابسته ب  وضع حالت خود در لحظة بقیدگیریی اقدی نکاح درک کرده نتوانستن ماهیّت عمل خود یا اداره نکردن آن حالت بسته شده باشد؛

زن یا شوهری، که در خصوص موجود بودن حالتهای مانعه عقد نکاح آگاهی نداشت، وصی زن یا شوهری، که غیر قابل عمل  اعتراف شده است، زن یا شوهر از قدی نکاح قبل بیکارکردنشده، شخصان دیگری، که در اثری اقدی نکاح با ویران کردن مقرّرات مادّة 14 همین کادکس بسته‌شده حقوقشان پایمال گردیده است، اینچنین مقام وصایت و سرپرستی و پراکورار؛

پراکورار، اینچنین زن یا شوهری، که هنگام بستنی اقدی نکاح قلبکی در خصوص قلبکی بودن آن آگاهی نداشت (قجت از 15. 03. 2016 س. ، ش1290).

هنگام بررسی پرونده در خصوص بی‌اعتبار دانستنی اقدی نکاح با شخص به سن نکاحی نرسیده، اینچنین با شخص از طرف سود غیر قابل عمل اعترافگردیده بسته‌شده، برای اشتراک در پرونده مقام وصایت و پرستاری جلب کرده می‌شود.

 
مادّة 30.   اعتبارناک دانستن  قد نکاح  (سنتسیة عقد نکاح)
 

سود می‌تواند قدی نکاح را اعتبارناک حساب کند، اگر در لحظة بررسی پرونده در بارة بی‌اعتبار دانستن  قدی نکاح حالتهایی، که برای عقد نکاح مانع می‌شدند، از بین رفته باشند.
سود می‌تواند دعوا را عاید به بی‌اعتبار دانستنی اقدی نکاحی، که با شخص به سنّی اقدی نکاحی نرسیده بسته شده است، رد کند، اگر این را منفعتهای زن یا شوهر نابالغ طلب  نماید.
سود می‌تواند قدی نکاح قلبکی را حقیقی اعتراف نماید، اگر تا لحظة بررسی پرونده بین شخصانی، کی اقدی نکاح بسته‌اند، مناسبتهای زناشویی به وجود آمده، آنها برای ادامه‌ حیات عایلوی راضی باشند، به شرطی، که حقیقی دانستن قدی نکاح به حقوقهای شخصان سوّم ضرر نرساند.
قدی نکاح پس از بیکار کردن آن غیریهقیقی دانسته شده نمی‌تواند، به استثنای حالتهای وجود داشتن درجة خویشی بین زن و شوهر، که قانون منع کرده است، یا حالتی، که زن یا شوهر  در لحظة بقیدگیری قدی نکاح در قدی نکاح دیگر بیکارنشده (مادّة 14 همین کادکس) قرار داشته باشند.

مادّة 31. عاقبت عقد نکاح بی‌اعتبار  دانستشد
 

قدی نکاحی، که سود بی‌اعتبار دانسته است، به استثنای حالتهای در قسمهای 4 و 5 همین مادّه مقرّرگردیده، حقوق و عهده‌داریهای در کادکس مذکور پیش‌بینیگردیدة زن و شوهر را به میان نمی‌آورد.
نسبت مال و ملک یکجایه به دستاوردة شخصانی، که قدی نکاحشان بی‌اعتبار دانسته شده است، معیارهای کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان در بارة مالکیّت عمومی سهمی استفاده می‌شود. هدنامی اقدی نکاحی، که زن و شوهر بسته‌اند (مادّه‌های 41-43 کادکس مذکور) ، بی‌اعتبار دانسته می‌شود. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح به حقوق کودکانی، که از این قدی نکاح تولد یافته‌اند یا در دوام سیصد روز بعد بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح به دنیا آمده‌اند، تأثیر نمی‌کند (قسم 2 مادّة 49 همین کادکس).
هنگام برآوردن هلنامة در بارة بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح سود می‌تواند حقوق زن یا شوهر را، که بعد بستن چنین قدی نکاح حقوقش پایمال گردیده است، برای مطابق مادّه‌های 90، 91 همین کادکس از زن یا شوهر دیگر گرفتن تأمینات اعتراف نماید، نسبت تقسیم مال و ملک تا روز بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح به دستامده باشد، می‌تواند مقرّرات در مادّه‌های 34، 38-39 همین کادکس مویینگردیده را تطبیق کند، اینچنین شرطنامی اقدی نکاح را پرّه یا قسماً بی‌اعتبار داند.

زن یا شوهری، که در نتیجة بستن قدی نکاح از جانب سود بی‌اعتبار دانستشده حقوقش پایمال گردیده است، حقوق دارد موافق قاعده‌های پیش‌بینینمودة قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان جبران ضرر مادّی و معنوی به او رسانیدشده را طلب نماید. (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

زن یا شوهر صاف‌دل هنگام بی‌اعتبار دانستن قدی نکاح حقوق دارد نسبی را، که هنگام ثبت قدی نکاح انتخاب نموده است، نگاه دارد. (قجت از 26. 11. 15گ. ، ش1239)

 
فسل 3. حقوق و عهده‌داریهای زن و شوهر 
بابی  6. حقوق  و عهده‌داریهای شخصی زن و شوهر
 
مادّة 32. برابرحقوقی زن و شوهر در عایل
 

زن و شوهر هر کدامشان در انتخاب شغل، تهسیلات، کسب، نمود فعالیت، مهلّ استقامت و بود و باش آزاد است. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365؛ قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)
مسئله‌های پدری و مادری، تعلیم و تربیة فرزندان و مسئله‌های دیگر حیات عایلوی را زن و شوهر یکجایه، با نظرداشت پرنسیب برابرحقوقی زن و شوهر حل می‌نمایند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791؛ قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
زن و شوهر وظیفه‌دارند، که مناسبتهای خود را در عایله در اساس احترام و کمک یکدیگری به راه مانند، برای تحکیم عایله مساعدت نمایند، به نیکواحوالی و رشد و کمال فرزندانشان  غمخواری کنند.

 
مادّة 33.   حقوق زن و شوهر در  انتخاب نسب
 

زن و شوهر هنگام بستنی عقد نکاح در انتخاب نسب برابرحقوق می‌باشند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
انتخاب نسب زن و شوهر با ترتیب مقرّرنمودة قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» عملی کرده می‌شود.

 
باب 7.  هوقوق مالومولکی زن و شوهر
 
مادّة 34. مالکیّت مشترکی  زن و شوهر
 

مال و ملکی، که زن و شوهر در دورة زناشویی جمع کرده‌اند، مالکیّت مشترک آنها می‌باشد.
درآمدی، که زن و شوهر در نتیجة فعالیّت محنتی، صاحبکاری و ذهنی به دست  آورده‌اند، نفقه، یارم‌پولی و پرداختهای دیگر پولی گرفته‌اشان، شیاهای خریده‌اشان، قاغذهای قیمتناک، سهمیه، په‌ای و همه گونه مال و ملک منقول و غیریمنقول در دوام زناشویی جمع‌کرده‌اشان، صرف نظر از آن، که به نام کدامی از زن و شوهر خریده شده است (یا مبلغ گذرانیده شده است) ، مالکیّت مشترک آنها  حساب می‌شود.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
حقوق به مال و ملک مشترک همچنین به زن یا شوهری نیز تعلق دارد، که در دوام زناشویی خواجگی را پیش می‌برد، فرزندان را نگاه و بین می‌کرد یا با سببهای عذرناک درآمد مستقلانه نداشت.

 
مادّة 35. حقوق صاحبی، استفاده و اختیارداری کردن مالکیّت مشترک زن و شوهر
 

حقوق صاحبی، استفاده و اختیارداری کردن مال و ملکی، که در مالکیّت مشترک زن و شوهر قرار دارد، تنها با راضیگی متقابلة آنها صورت می‌گیرد. (قجت از 26. 12. 11س. ش791)
هنگام از جانب زن یا شوهر انجام دادن معاملات وابسته به اختیارداری مال و ملک عمومی چنین تصوّر می‌شود، که او با راضیگی همسر خود عمل می‌کند.

موامیلاتی، که از جانب یکی از همسران عاید به اختیارداری مال و ملک عمومی انجام داده شده است، از جانب سود قسماً با سبب موجود نبودن راضیگی همسر دیگر  تنها هنگامی، غیریقانونی اعتراف می‌گردد، که اگر یکی از آنها با چنین طلب مراجعت نماید و تنها در  صورت ثابت گردیدن آن، که طرف دیگر از معاملات آگاه بود یا پیشکی باید  ناراضی بودن طرف دیگر را برای انجام دادن چنین معاملات می‌دانست.

برای به انجام رسانیدنی  معاملات وابسته به اختیارداری کردن مال و ملک غیریمنقول و معاملاتی، که موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون تصدیق یا قید ناتریلی را طلب می‌کند، باید راضیگی پیشکی از طریق ادارة نتاریلی دولتی تصدیقشدة زن یا شوهر گرفته شود. (قجت از 26. 12. 11س. ش791)

همسری، کی  رضائیت در ادارة ناتریلی دولتی تصدیقشدة خود را برای اجرای عهد  نداده است، حقوق دارد  در قسم مال و ملک به خودش تعلّق داشته در مالکیّت عمومی یکجایه بیکار کردن اهد را طلب نماید، یا همسر حقوق دارد به اندازة حصّة ‌در بالا ذکرگردیده از مبلغی، که همسرش از فروش مال و ملک به دست آورده است، در  دوام سه سال از روز آگاه شدن از چنین معاملات  یا می‌بایست  از اجرای چنینموامیلات یا پرداخت پول آن را طلب نماید.

 
مادّة 36. مالکیّت هر کدامی از  زن و شوهر
 

مال و ملکی، که به زن و شوهر تا عقد نکاح تعلق داشت، اینچنین مال و ملکی، که در دورة زناشویی زن یا شوهر همچون هدیه یا میراث گرفته است، مالکیّت هر کدام آنها می‌باشد.
اشیای استفادة شخصی (لباس پایفزال و غیره) ، به استثنای جواهرات و اسباب دیگر زیب و زینت، گرچندی در دورة زناشویی از حساب مبلغهای عمومی زن و شوهر به دست آورده شده‌اند، مالکیّت شخصی هر کدامی از زن و شوهر به حساب می‌روند.
سود می‌تواند مال و ملکیی را، که هر کدامی از زن و شوهر هنگام جدا زندگی کردنشان جمع آورده‌اند، در صورت واقعاً قطع گردیدن قدی نکاح مالکیّت هر کدام آنها اعتراف نماید.

 
مادّة 37. مالکیّت مشترک زن و شوهر  دانستن مال و ملک هر کدام آنها
 

مال و ملک ب  هر یک  همسر تعلقداشته را می‌توان مالکیّت مشترک آنها دانست، اگر مقرّر گردد، که در دوام زناشوی  از حساب مال و ملک عمومی زن و شوهر یا مال و ملک شخصی زن یا شوهر و یا محنت او سهمی گذاشته شده است، (تعمیر اساسی، ازنوسازی، ازنوجیهازانی و غیره) ، که در نتیجة آن  ارزش مال و ملک به هر کدامی از زن و شوهر تعلقداشته خیلی افزوده است، اگر  در  عهدنامة بین آنها ترتیب دیگری پیش‌بینی نشده باشد.

 
مادّة 38. تقسیم مال و ملکی، که مالکیّت مشترک زن و شوهر می‌باشد
 

تقسیم مال و ملکی، که مالکیّت مشترک زن و شوهر می‌باشد، چه در دوام زناشویی و چه بعد طلاق، با طلب هر کدامی از آنها، اینچنین در حالت از  جانبی  قرض‌دهند  طلب کردن تقسیم مالکیّت عمومی زن و شوهر برای ستانیدن مبلغ قرض  از سهم زن یا شوهر در مالکیّت عمومی صورت گرفته می‌تواند.
در صورت تقسیم مال و ملک عمومی زن و شوهر در دورة زناشویی آن قسم مال و ملک عمومی، که تقسیم نشده بود، اینچنین مال و ملکی، که زن و شوهر در دوری اقدی نکاح جمع کرده‌اند، مالکیّت عمومیی  آنها را تشکیل می‌دهد.
مال و ملک عمومی زن و شوهر می‌تواند با سازشنامة زن و شوهر در بین آنها تقسیم کرده شود. در حالت به میان آمدن بحث وابسته به تقسیم مال و ملک مشترک زن و شوهر، اینچنین مویین نمودن سهم زن و شوهر در این مال و ملکی    آن به ترتیب سودی حل کرده می‌شود.
زن و شوهر حقوق دارند، که تقسیم پس‌انداز، سهمیه، حصّه ‌و سهم در سرمایة مؤسسة کریدیتی یا تشکیلاتهای دیگر تجارتی و غیریتیجارتی به نام یکی از آنها گذاشته‌اشانرا    طلب نمایند، اگر این پرداختها مالکیّت مشترک آنها باشند.
پس‌اندازهایی، که زن و شوهر از حساب مال و ملک عمومیشان به نام فرزندان نابالغ خود گذاشته‌اند، مال و ملک متعلّق به فرزندان دانسته شده، هنگام تقسیم مال و ملکی، که مالکیّت مشترک زن و شوهر می‌باشد، به انابت گرفته نمی‌شوند.
نسبت طلب زن و شوهر جداشده در خصوص تقسیم مال و ملک مشترک آنها، که آنها در دورة زناشویی جمع آورده‌اند، مهلت سیسالة دعوا استفاده می‌شود.

 
مادّة 39. مویین نمودن حصّه ‌هنگام تقسیم مال و ملکی، کی  مالکییتی  مشترک زنو  شوهر می‌باشد
 

هنگام تقسیم مال و ملکی، که در مالکیّت مشترک زن و شوهر می‌باشد و مویین نمودن حصّة ‌زن و شوهر در این عمل حصّة ‌انها برابر دانسته می‌شود، اگر در هدنامة نکاح ترتیب دیگر پیش‌بینی نگردیده باشد. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
سود می‌تواند حصّة ‌زن یا شوهر را در مال و ملک عمومیشان با درنظرداشت منفعت فرزندان نابالغ، اینچنین فرزندان بالغ کارناشایم احتیاجمند یا منفعت قابل توجّه زن یا شوهر، زیاد کند. حصّة ‌زن یا شوهر با نظرداشت کارناشایمی آنها، اینچنین اگر یکی از آنها با سببهای عذرناک درآمد نگرفته باشد یا مال و ملک عمومی را بر ضرر منفعت عایله صرف کرده باشد، اینچنین در صورت جایی داشتن حالتهای دیگر قابل توجّه ممکن است زیاد کرده شود. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
هنگام تقسیم مال و ملک عمومی زن و شوهر سود با طلب آنها مویین می‌نماید، که کدام اشیا باید به کدامی از آنها داده شود. اگر به زن یا شوهر اشیایی داده شود، که ارزش آن از حصّة ‌برای او مویینشده زیاد باشد، برای همسر او می‌تواند جبرانپولی یا جبران دیگر مقرّر کرده شود.
قرض عمومی زن و شوهر هنگام تقسیم مال و ملک عمومی در بین زن و شوهر برابر به حصّة ‌به هر یک آنها مقرّرشده تقسیم کرده می‌شود.
اشیایی، که مخصوص برای قانع گردانیدن طلبات فرزندان نابالغ خریده شده‌اند (لباس، پایفزال، لوازمات مکتب و ورزش، اسبابهای موسیقی، کتابهای کودکانه و غیره) به اختیار زن یا شوهر، که فرزندان با او زندگی می‌کنند، بی جبران گذاشته می‌شوند.

 
باب 8.  هدنامة نکاح
 
مادّة 40. عهدنامة نکاح
 

هدنامة نکاح-سازشنامة شخصانی می‌باشد، که نکاح می‌کنند یا سازشنامة زن و شوهر است، که حقوق مال و ملکیی و عهده‌داریهای آنها را در  دورة زناشویی و (یا) در حالتهای بیکار کردن آن مویین می‌نماید.

 
مادّة 41.   بستن عهدنامة عقد نکاح
 

عهدنامة نکاح می‌تواند هم تا بقیدگیری دولتی عقد نکاح و هم در هر وقت دورة زناشویی بسته شود.

هدنامة نکاح، که تا بقیدگیری دولتی عقد نکاح بسته شده است، از روز بقیدگیری دولتی عقد نکاح اعتبار پیدا می‌کند.

بستن عهدنامة نکاحی، که یکی از طرفهای نکاحشونده شهروند خارجی یا شخص بی‌شهروند می‌باشد، حتمی بوده، آن باید تا به قید گرفتن عقد نکاح بسته شود. (قجت از 25. 03. 11س. ، ش710)
عهدنامة نکاح در شکل خطّی بسته شده، باید از جانب ناتریوس تصدیق کرده شود. رعایه نکردن این رسمیات باعث بی‌اعتبار دانستن عهدنامه می‌گردد.

 
مادّة 42. مندرجة عهدنامة نکاح
 

زن و شوهر حقوق دارند، که با عهدنامة نکاح نظام مالکیّت مشترک به مال و ملک عمومی مقرّرنمودة قانون را (مادّة 34 کادکس مذکور) تغییر داده، نظام مالکیّت سهمی را به تمام مال و ملک در دوام قدی نکاح جمع‌آورده‌اشان یا به نمودهای علی‌حدة آن یا خود همه گونه نظام مال و ملک عمومیشان را، که به هر یک آنها تعلق دارد، مقرّر نمایند.

هدنامة نکاح می‌تواند هم نسبت مال و ملک موجوده و هم نسبتی  مال و ملک آیندة زن و شوهر بسته شود.

زن و شوهر حقوق دارند، که در عهدنامة نکاح حقوق و عهده‌داریهای خود را در مورد تأمینات یکدیگر؛ طریق اشتراک را در درآمد همدیگر؛ ترتیب خراجات عایله را از جانب هر کدام آنها؛ خراجات طرفین جشن و مراسمهای عایلوی و مال و ملکیی را مویین نمایند، که در صورتی  بیکار کردنی اقدی نکاح به اختیار هر کدام آنها گذاشته می‌شود، اینچنین همه گونه مقرّرات دیگر مربوط به مناسبتهای مال و ملکیشان را داخل نمایند. (قجت از 20. 03. 08س. ، ش382).

حقوق و عهده‌داریهای پیش‌بینینمودة عهدنامه می‌تواند با مهلتهای مویین محدود کرده شود یا با شرط فرا رسیدن یا فرا نرسیدن شرایط علی‌حده وابسته کرده شود.
عهدنامة نکاح نمی‌تواند قابلیّت حقوقی یا عملی زن و شوهر؛ حقوق آنها را برای مراجعت به سود جهت حفظ حقوقهایشان؛ تنظیم مناسبتهای شخصی غیریمالومولکی بین زن و شوهر؛ حقوق و عهده‌داریهای شخصی زن و شوهر را نسبت فرزندان محدود کند؛ مقرّراتی را پیش‌بینی نماید، که حقوق همسر کارناشایم احتیاجمند را به تأمینات محدود کنند و شرطهای دیگری داشته باشد، که زن یا شوهر را در حالت نهایت ناگوار گذارند یا خلاف اساسهای عمومی و مضمون و محتوای قانونهای عایله باشند.
در عهدنامة نکاحی، که یکی از طرفهای  نکاحشونده شهروند خارجی یا شخص بی‌شهروند می‌باشد، باید شرطهای زیرین به طور حتمی پیش‌بینی کرده شوند:

-مناسبتهای مالومولکی طرفها، حقوق و عهده‌داریهای آنها  عاید به مال و ملک؛

-عهده‌داریهای طرفها وابسته به تأمین فرزندان؛

-با منزل استقامتی شخصی تأمین نمودن همسر و فرزندان؛

-نگاه و بین همسر کارناشایم احتیاجمند.

(قجت از 25. 03. 11س. ، ش710)

 
مادّة 43.   تغییر دادن یا بیکار کردن عهدنامة عقد نکاح
                         (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

 

عهدنامة نکاح را در هر دوره با موافقة زن و شوهر تغییر دادن و یا بیکار کردن ممکن است. سازشنامه در بارة تغییر دادن یا بیکار کردنی عهدنامی اقدی نکاح در همان شکلی، که عهدنامة نکاح بسته می‌شود، به امضا می‌رسد. (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

به یک‌جانبه رد نمودن اجرای عهدنامة نکاح اجازت داده نمی‌شود.

با طلب زن یا شوهر عهدنامة نکاح با هلنامة سود طبق اساس و ترتیب مقرّرنمودة کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان تغییر داده یا بیکار کرده شدنش ممکن است.
عمل عهدنامة نکاح از لحظة قطع کردن قدی نکاح (مادّة 25 همین کادکس) به غیر از حالتهایی، که در عهدنامة نکاح برای دورة بعد قطعی اقدی نکاح پیش‌بینی شده است، قطع می‌گردد.
شرطهای عهدنامة نکاحی را، که در قسم 4 مادّة 42 همین کادکس پیش‌بینی شده‌اند، تغییر دادن منع است. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 44. بی‌اعتبار دانستنی  عهدنامة عقد نکاح
 

عهدنامة نکاح با اساسهایی، که در کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان برای بی‌اعتباری هدها پیش‌بینی گردیده‌اند، از طرف سود پرّه یا قسماً بی‌اعتبار دانسته می‌شود.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
عهدنامة نکاح در صورت ویران کردن طلبات قسم 3 مادّة 42 همین کادکس در اساس دعوای زن و شوهر (یکی از آنها) ، اگر شرطهای عهدنامه این همسر را در وضعیت نهایت ناگوار گذارد، اینچنین در اساس دعوای قرض‌دهندگان هنگام ویران کردن طلبات مادّة 47 کادکس مذکور می‌تواند از طرف سود پرّه یا قسماً بی‌اعتبار دانسته شود.

 
مادّة 45. شرطنامه‌های دیگر دایر ب  مال و ملکی
(قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 

زن و شوهر، اینچنین دیگر اعضای بالغ عایله حقوق دارند بین خود شرتنامی هدیه، خرید و فروش و همه گونه شرتنامهای دیگری بندند، که خلاف قانون نیستند. مناسبتهایی، که در اساس این گونه شرتنامها بین زن و شوهر و اعضایان دیگر عایل  به میان می‌آیند، توسطی  قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان تنظیم می‌گردند.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365؛ قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

 
بابی  9. مسئولیت زن و شوهر از روی عهده‌داریها
 
مادّة 46. ستانیدن مبلغ از مال و ملک زنو  شوهر
 

از روی عهده‌داریهای یکی از همسران مبلغ تنها از مال و ملک یا زن یا شوهر ستانیده می‌شود. در صورت ناکفایه بودن این مال و ملک کریدیتار حق دارد جهت ستانیدن قرض جدا کردن حصّة ‌زن یا شوهر قرضدار را از مال و ملکی  عمومی آنها  طلب کند.
ستانیدن مبلغ از مال و ملک عمومی زن و شوهر از روی عهده‌داریهای عمومی زن و شوهر،   اینچنین آن از روی عهده‌داریهای یکی از آنها صورت می‌گیرد، اگر سود مقرّر نماید، که همة چیزهای موافق عهده‌داری گرفتی  زن یا شوهر برای احتیاجات عایله مصرف شده‌اند
گر با حکم سود مقرّر گردد، که مال و ملک عمومی زن و شوهر از حساب مبلغ با راه جنایت به دستاوردة زن یا شوهر خریده شده است یا افزون گردیده است، مبلغ موافقن از مال و ملک عمومی زن و شوهر یا یک قسم آن ستانیده می‌شود. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
مسئولیت زن و شوهر برای ضرری، که فرزندان نابالغشان رسانیده‌اند، توسط قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شوند. (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

 
مادّة 47. کفالت حقوق کریدیتاران هنگام بستن، تغییر دادن و بیکار کردن عهدنامة نکاح
  (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

همسر عهده‌دار است، که کریدیتار (کریدیتاران) خود را در خصوص بستن، تغییر دادن یا بیکار کردن عهدنامة نکاح آگاه سازد. در صورت اجرا نکردن این عهده‌داری، همسر از روی عهده‌داریهای خود، ناوابسته به محتوای عهدنامة نکاح، مسئول می‌باشد.
کریدیتار (کریدیتاران) همسر قرضدار حقوق دارد بنا بر ماهیتاً تغییر یافتن وضعیت با ترتیب مقرّرنمودة کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان تغییر دادن شرطها یا بیکار کردن عهدنامة نکاح بین همسران بسته‌شده را طلب نماید. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
فسل iv. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر و فرزندان 
باب 10. مقرّر نمودن اصل و نسب فرزندان
 
مادّة 48. اساسهای  ب  میان  آمدنی   حقوقو  عهده‌داریهای پدر و مادر و فرزندان
 

هوقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر و فرزندان به اصل و نسب فرزندان، که موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون تصدیق شده است، اساس می‌یابند.

 
مادّة 49. مقرّر نمودن اسلو  نسب کودک
 

اصل و نسب کودک را از مادر (مادری) مقام ثبت اسناد حالت شهروندی در اساس اسناد تصدیقکنندة زادن کودک را در مؤسسة طبّی تولد کردن مادر و در صورت بیرون از مؤسسة طبّی تولد یافتن کودک باشد، در اساس اسناد طبّی، گواهی شاهدان و دلیلهای دیگر مقرّر می‌نماید.
اگر کودک از شخصانی، که با هم اقدی نکاح در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی به قید گرفته شده دارند، اینچنین در دوام سیصد روز پس از قطع عقد نکاح یا بی‌اعتبار دانستن عقد نکاح یا وفات شوهر مادرش تولد یافته باشد، پدر کودک شوهر (شوهر سابق) مادر اعتراف می‌گردد، به شرطی، که عکس آن اثبات نشده باشد (مادّة 53 همین کادکس). (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)
اگر مادر عرض کند، که پدر کودک شوهر (شوهر سابق) او نیست، پدر کودک موافق قاعده‌های مقرّر نمودة کیسم 4 مادّة مذکور یا مادّة 50 همین کادکس مقرّر کرده می‌شود.
پدر بودن شخصی، که با مادر کودک قدی نکاح ندارد، با راه از جانب پدر و مادر کودک به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی دادن عریضه؛ در صورت فوت مادر، غیر قابل عمل اعتراف گردیدن او، امکان‌ناپذیری مویین نمودن محل بود و باش مادر یا از حقوق پدر و مادری محروم شدن او باشد،   در اساس عریضة پدر کودک، با موافقة مقام وصایت و پرستاری و هنگام نبودن چنین عهدنامه با هلنامة سود  مقرّر  کرد  می‌شود.

هنگام موجود بودن حالتهایی، که اساس می‌دهند چنین تخمین کرده شود، که دادن عریضة مشترک در بارة مقرّر نمودن پدری پس از تولد کودک غیرییمکان  یا مشکل می‌باشد، پدر و مادر کودک آینده، کی اقدی نکاح ندارند، حق دارند هنگام حامله‌داری مادر به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی  با چنین عریضه مراجعت کنند. ثبت پدر و مادر بعد تولد کودک صورت می‌گیرد.

مقرّر نمودن پدر شخص به سن بلاغت رسیده تنها با راضیگی او و اگر این شخص غیر قابل عمل دانسته شود، با راضیگی وصی یا مقام وصایت و پرستاری او ممکن است.

 
مادّة 50.   به ترتیب سودی مقرّر نمودن پدری
 

در صورت از پدر و مادری اقدی نکاحنداشته تولد یافتن کودک و نبودن عریضة مشترک پدر و مادر یا عریضة پدر کودک، اصل و نسب کودک از شخص مشخّص (پدر) در اساس عریضة یکی از پدر و مادر یا وصی (پرستار) کودک، عریضة شسخی، که کودک در تأمیناتش می‌باشد، اینچنین هنگام به بلاغت رسیدن در اساس عریضة خود کودک به طریق سودی مقرّر کرده می‌شود.
هنگام مقرّر نمودن پدری سود زندگی و پیشبرد خواجگی یکجایه با مادر کودک یا تربیة مشترک یا تأمین کودک یا دلیلهای دیگر بااعتمادی را، که از جانب شخص مشخّص تولد شدن کودک، دلیلهای صحیح تصدیقکنندة از جانب جوابگر اعتراف گردیدن پدری را ثابت می‌سازد، به نظر می‌گیرد.

 
مادّة 51.   از جانب سود مقرّر نمودن دلیلی  اعتراف پدری
 

در حالت فوت شخصی، که خود را پدر کودک اعتراف می‌کرد، ولی با مادر کودک اقدی نکاح نداشت، دلیل پدر  اعتراف  شدن او می‌تواند از روی قاعده‌های مقرّرنمودة قانون‌‌گذاری مرافعهوی گرجدنی جمهوری تاجیکستان به ترتیب سودی مقرّر کرده شود.   (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

 
مادّة 52.   با قجت از 29. 04. 06س، ش183 خارج کرده شد
 
مادّة 53.   بحث مویینکنی پدری  (مادری)
 

ثبت پدر و مادر در دفتر ثبت تولد کودک، که مطابق قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» صورت گرفته است، ثابتکنندة اصل و نسب کودک از شخصان در آن ذکرگردید  بوده آن  تنها ب  ترتیب سودی با طلب شخص همچون پدر یا مادر کودک ثبتیافته یا شخصی، که واقعاً پدر یا مادر کودک می‌باشد، اینچنین از جانب وصی پدر و مادر قدک، اینچنین خود کودک هنگام رسیدن به سن بلاغت، وصی پدر یا مادر از طرف سود غیر قابل عمل اعترافگردیده مورد بحث قرار گرفته می‌تواند.
طلب شخصی، که در اساس قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» پدر کودک ثبت شده است، در مورد بحث پدری قانع گردانیده نمی‌شود، اگر در لحظة ثبت این شخص  می‌دانست، که او واقعاً پدر کودک  نمی‌باشد.
شخصی، که به صفت پدر یا مادر کودک ثبت شده است، یا شخصی، که واقعاً پدر کودک است، در صورت فوت مادر یا از حقوق پدر و مادر محروم کردن او حقوق دارد در دوام یک سال از آن وقتی، که به او  ثبت گذرانیدشده معلوم گردیدست یا می‌بایست معلوم گردد، بحث  کند. اگر تا ان  مدّت شخص پدر یا مادر ثبتگردیده شخص نابالغ  حساب شود، مهلت یک سال  از روز به سن هجدهسالگی رسیدن او به حساب گرفته می‌شود.

 
مادّة 54. حقوق و عهده‌داریهای فرزندانی، که از شخصان با هم نکاح نداشته تولد یافته‌اند
 

گر مقرّر نمودن حقوق پدری موافق ترتیب پیش‌بینینمودة مادّه‌های 50 و 51 کادکس مذکور صورت گرفته باشد، فرزندان نسبت به پدر و مادر و خویش و اقربایشان دارای حقوق و عهده‌داریهایی می‌باشند، که کودکان از شخصان با هم عقد نکاحبسته دارند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

بابی  11. حقوقی  کودکان نابالغ
 
مادّة 55.   حقوق کودک  برای زندگی  و تربیه در عایل
 

کودک شخصی اعتراف کرده می‌شود، که به سن هجدهسالگی (به سن بلاغت) نرسیده است.
هر کودک حقوق دارد، که در عایله زندگی کند و تربیه گیرد. کودک به غمخواری پدر و مادر، تأمین منفعتهایش، رشد و تکامل همه‌جانبه، احترام شأن انسانی خود حقوق دارد.

در صورت نبودن پدر و مادر، از  حقوق پدر و مادر محروم کردن آنها و در حالتهای دیگر از دست دادن وصایت پدر و مادر، حقوق کودک برای تربیه در عایله موافقی  ترتیب مقرّرنمودة باب 18 همین کادکس  ز جانب مقامات وصایت و پرستاری  تأمین کرد   می‌شود.

 
مادّة 56.   حقوق کودک برای معاشرت با پدر و مادر و دیگر خویش و اقربا
 

کودک حقوق معاشرت را با پدر و مادر، بابا، بی‌بی (مادرکلان) ، برادران و خواهران و دیگر خویش و اقربا دارد. بیکار کردن عقد نکاح از جانب پدر و مادر، بی‌اعتبار دانستن آن یا زندگی جداگانة پدر و مادر به حقوق کودک تأثیر نمی‌رساند.

در صورت جدا زندگی کردن پدر و مادر کودک حقوق دارد، که با هر کدام آنها معاشرت کند. کودک اینچنین حقوق دارد  در صورت در دولتهای  مختلف زندگی کردن پدر و مادر و بعد بیکار کردن عقد نکاح نیز با آنها معاشرت کند.

فرزندی، که در حالت فوق‌العادّه قرار دارد (هنگام دستگیر کردن، به حبس گرفتن، در محبس نگاه داشتن،   در مؤسسة طبّی بودن و غیره) موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون برای معاشرت  با پدر و مادر و دیگر خویش و اقربای خود حقوق دارد. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 57.   حقوق کودک به حمایه
 

کودک به حمایه حقوق و منفعتهای قانونی خود حقوق دارد.

هوقوق و منفعتهای قانونی کودک را پدر و مادر (شخصانی، که آنهارا  عوض می‌کنند) و در حالتهای پیش‌بینینمودة همین کادکس، مقامات وصایت و پرستاری، پراکورار و سود حمایه می‌کنند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

کودک حقوق دارد از سوءاستفادة پدر و مادر (شخصان عوضکنندة آنها) حفظ کرده شود.

هنگام ویران کردن حقوق و منفعتهای قانونی کودک، از جمله اجرا نکردن یا به طور نامطلوب اجرا نمودن عهده‌داریها از جانب پدر و مادر (یکی از آنها) عاید به تربیه و تعلیم کودک یا سوء استفاد  از حقوقهای پدر و مادری کودک حقوق دارد به مقام وصایت و پرستاری و پس از رسیدن به سن چاردهسالگی جهت حمایه از  جانب آنها به سود مراجعت کند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

شخصان منصبدار تشکیلاتها و دیگر شهروندانی، که از تهدید به حیات یا سلامتی کودک یا پایمال گردیدن حقوق و منفعتهای کودک در عایله آگاهی پیدا می‌کنند، وظیفه‌دارند در این خصوص به مقام وصایت و پرستار محل واقعی استقامت کودک معلومات دهند. هنگام گرفتن چنین معلومات مقام وصایت و پرستاری وظیفه‌دار است برای حفظ حقوق و منفعتهای قانونی کودک چاره‌های ضروری اندیشهد.

مقام وصایت و پرستاری حقوق دارند، در حالتهای ضروری با جلب نمایندگان مقامات کارهای داخلی به عایلهایی، که در آنها زندگی کردن کودکان به حیات و سلامتی آنها خطرناک است،   بی‌مانعه وارد شوند.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 571. حقوق کودک برای آزادانه اظهار نمودن فکر خود
 

کودک حقوق دارد در حلّ همه گونّه مسئله‌های عایلوی، که به منفعتهای او دخل دارند، فکر خود را آزادانه اظهار نماید، همچنین در رفت مرافعه‌های سودی و مأموری اشتراک کند. به انابت گرفتن فکر کودک از سین ده‌ساله بالا حتمی می‌باشد. در حالتهای پیش‌بینینمودة کادکس مذکور مقامات وصایت و پرستاری یا سود می‌توانند تنها با رضائیت کودک از سن ده‌ساله بالا قرار قبول نماید.
موسّیسه‌های تعلیمی تامکتبی و مؤسسه‌های تعلیمی تحصیلات عمومی، مقامات دولتی، مقامات خوداداره‌کنی شهرک و دهات، اتّحادیه‌های جمعیّتی و پدر و مادر باید برای آزادانه اظهار نمودن فکر کودک در جامعه و عایله شرایط فراهم آورند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 58. حقوق کودک به داشتن نسب، نام و نام پدر
 

کودک به داشتن نسب، نام و نام پدر حقوق دارد.
ترتیب نامگذاری و ثبت نسب، نام و نام پدر کودک در اساس قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة بقیدگیری دولتی اسناد حالت شهروندی» عملی می‌گردد. (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)

 
مادّة 59.  با قجت از 29. 04. 06س. ، ش183 خارج کرده شد
 
مادّة 60. حقوق مالومولکی کودک
 

کودک موافق ترتیب و اندازة مقرّرنمودة همین کادکس از پدر و مادر خود و اعضای دیگر عایله به گرفتن تأمینات حقوق دارد.
کودک به درآمد به دستاورده، مال و ملک هدیه یا میراثگرفته و همه گونه مال و ملک دیگری، که طبق قانون به او تعلق دارد، دارای حقوق مالکیت می‌باشد.

هوقوق کودک برای اختیارداری مال و ملک تحت مالکییتش قرارداشته طبق معیارهای  دخلدار قانون‌‌گذاری گرجدنیی  جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود.

در صورت وکالت اداره‌کنی مال و ملک کودکان نابالغ را انجام دادن پدر و مادر نسبت ب  آنها قاعدهایی تطبیق می‌گردند، که در قانونهای گرجدنی قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان در مورد اختیارداری مال و ملک شخص تحت پرستاری  گرفته شده پیش‌بینی شده‌اند.   (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

هنگام در قید حیات بودن پدر و مادر، کودک حقوق مالکیت به مال و ملک آنها و پدر یا مادر حقوق مالکیت به مال و ملک کودک را ندارند. فرزندان و پدر و مادر، که یکجایه زندگی می‌کنند، مال و ملک همدیگر را با موافقة مشترک صاحبی می‌کنند و استفاده می‌برند.
در صورت به میان آمدن حقوق مالکیّت عمومی پدر و مادر و کودک حقوق آنها در مورد صاحبی، استفاده و اختیارداری مال و ملک عمومی طبق قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود. (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)

بابی  12. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر
 
مادّة 61.   برابری حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر
 

پدر و مادر نسبت فرزندانشان حقوق و عهده‌داریهای برابر دارند (حقوق پدر و مادر).
حقوقهای پدر و مادر، که در همین باب پیش‌بینی شده است، هنگام به سن هجدهسالگی (سن بلاغت) رسیدن کودکان، اینچنین هنگام قدی نکاح بستن کودکان نابالغ و دیگر حالتهای مقرّرنمودة قانون در مورد از جانب کودکان تا به سن بلاغت رسیدنشان به دست آوردن قابلیّت پُرّة عمل، قطع می‌گردد. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 62. حقوق پدر و مادر نابالغ
 

پدر و مادر نابالغ حقوق دارند با کودک مستقلانه زندگی کنند و در تربیة او اشتراک نمایند.
پدر و مادر نابالغ، کی اقدی نکاح نبسته‌اند، در صورت تولد شدن کودک حق دارند پس از رسیدن به سن شانزده‌سالگی مستقلانه حقوق پدر و مادری خود را تطبیق نمایند. تا به سن شانزده‌سالگی رسیدن پدر و مادر نابالغ به کودک وصی تعیین شدنش ممکن است، که یکجایه با پدر و مادر نابالغ تربیة کودک را انجام می‌دهد. اختلافی، که بین وصی کودک و پدر و مادر نابالغ به میان می‌آیند، از جانب مقام وصایت و پرستاری حل کرده می‌شوند.

3. پدر و مادر نابالغ حقوق دارند با اساسهای عمومی برای اعتراف نمودن پدری و مادری خود بحث نمایند، اینچنین تا رسیدن به سن شانزده آنها به ترتیب مقرّرنمودة سودی حقوق طلب مقرّر نمودن پدری و مادری را نسبت فرزندانشان دارند.

 
مادّة 63. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر در تربیه و تعلیم فرزندان
 

پدر و مادر برای تربیة فرزندان خود دارای حقوق و عهده‌داری می‌باشند.

پدر و مادر برای تربیه و رشد و کمال فرزندانشان مسئولیت داشته، وظیفه‌دارند، که در بارة سلامتی، تکامل جسمانی، روحی، معنوی و اخلاقی، تعلیم، کسب‌آموزی فرزندانشان غمخواری  نمایند.

پدر و مادر در تربیة فرزندان خود نسبت به همة شخصان دیگر حقوق افضلیّتناک دارند.

پدر و مادر وظیفه‌دارند، که برای گرفتن تحصیلات عمومی اساسی، به فرزندانشان امکانیت فراهم آورند.

پدر و مادر حقوق دارند، که با نظرداشت فکر و خواهش فرزندانشان مؤسسه‌های تعلیمی و شکلهای تحصیل آنها را تا دورة از جانب آنها گرفتن معلوماتی  عمومی اساسی  انتخاب نمایند.

پدر و مادر در تعلیم و تربیة فرزندان خود دارای دیگر حقوق و عهده‌داری و مسئولیتی می‌باشند، که قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة مسئولیت پدر و مادر در تعلیم و تربیة فرزند» و دیگر سندهای معیاری حقوقی جمهوری تاجیکستان مقرّر نموده‌اند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 64. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر به حمایه حقوق و منفعتهای فرزندان
 

حفظ حقوق و منفعتهای کودکان نابالغ به ذمّة پدر و مادر آنها گذاشته می‌شود. پدر و مادر نمایندگان قانونی فرزندان خود بوده، حقوق و منفعتهای آنها را در مناسبت با مقامات دولتی، سودی، مقامات خوداداره‌کنی شهرک و دهات، اینچنین شخصان واقعی و حقوقی، بی وکالتهای مخصوص حمایه می‌نمایند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
پدر و مادر نمی‌توانند از حقوق فرزندان خود نمایندگی کنند، اگر مقام وصایت و پرستاری مقرّر کرده باشد، که بین منفعتهای پدر و مادر و فرزندان اختلاف وجود دارد. در صورت اختلافات بین پدر یا مادر و کودکان مقام وصایت و پرستاری وظیفه‌دارند جهت حفظ حقوق و منفعتهای  کودکان نماینده تعیین کنند.

 
مادّة 65. تطبیق حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر
 

حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر نباید بر خلاف منفعتهای فرزندان تطبیق شوند. تأمین منفعتهای فرزندان باید موضوع اساسی غمخواری پدر و مادر باشد.
هنگام استفادة حقوق پدر و مادر آن نباید به سلامتی جسمانی و روحی کودک و تکامل معنوی او ضرر رسانند. اصولهای تربیة کودکان باید به معاملة بی‌رحمانه، دغلانه و پستکنندة شأن انسانی کودک یا سوء استفاده و استثمار کودک را از جانب پدر و مادر استثنا کنند.

پدر و مادری، که حقوق و عهده‌داریهای خود را بر ضرر حقوق و منفعتهای کودک تطبیق می‌نمایند،   موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون به جوابگری کشیده می‌شوند.

تمام مسئله‌های مربوط به تربیة فرزندان را پدر و مادر با رضائیت همدیگر و با نظرداشت منفعت کودکان و فکر و عقیدة آنها حل می‌نمایند. در صورت جایی داشتن اختلافات، پدر و مادر (یکی از آنها) برای حلّ این اختلافاتخا می‌توانند به مقام وصایت و پرستاری یا سود مراجعت کنند.
جای استقامت کودک در صورت جدا زندگی کردن پدر و مادر با موافقة بین آنها مقرّر کرده می‌شود. در صورت نبودن موافقه، بحث پدر و مادر را سود در اساس منفعت کودکان و با نظرداشت فکر و خواهش آنها حل می‌نماید. ضمناً سود دلبستگی (مهر) کودک را نسبت به پدر یا مادر، برادر و خواهران، سنّ و سال کودک، صفت معنوی و دیگر صفتهای خاصة پدر و مادر، مناسبتی، که بین پدر و مادر و کودک موجود است، امکانات به کودک فراهم آوردن شرایط تربیه و رشد و کمال آن (نوع فعالیت، نظام کار پدر و مادر، وضع مادّی و عایلوی پدر و مادر و غیره را) به انابت می‌گیرد.

 
مادّة 66. تطبیق حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر از جانب پدر یا مادری، که از فرزندش جدا زندگی می‌کند
 

پدر یا مادری، که از فرزند جدا زندگی می‌کند، برای معاشرت با کودک حقوق دارد و وظیفه‌دار است در تربیة او و حلّ مسئلة گرفتن تحصیلاتی کودک اشتراک نماید.

پدر یا مادری، که فرزند با او زندگی می‌کند، نباید مانی معاشرت فرزند با پدر یا مادر باشد.

پدر و مادر می‌توانند در خصوص ترتیب تطبیق حقوق و عهده‌داریهای خود از جانب پدر یا مادری، که جدا زندگی می‌کند، سازشنامة خطّی بندند.

گر پدر و مادر موافقه کرده نتوانند، بحث را سود با طلب پدر و مادر (یکی از آنها) ، با اشتراک مقام وصایت و پرستاری،   حل می‌نماید.

در صورت اجرا نکردن هلنامة سود، نسبت پدر یا مادر گنهکار چاره‌های پیش‌بینینمودة قانون‌‌گذاری مرافعهوی گرجدنی جمهوری تاجیکستان تطبیق می‌شوند. هنگام قصداً اجرا نکردن هلنامة سود، با درنظرداشت منفعت کودک و فکر و خواهش او، سود می‌تواند با طلب پدر یا مادری، که جدا زندگی می‌کند، در خصوص به او دادن کودک هلنام  قبول نماید.   (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)
پدر یا مادری، که از کودک جدا زندگی می‌کند، حقوق دارد از مؤسسه‌های تربیوی، طبابتی و غیره در خصوص فرزند خود معلومات گیرد. این گونه معلومات آن گاه داده نمی‌شود، که به حیات و سلامتی کودک از طرف پدر (مادر) تهدید موجود باشد. عاید به داده نشدن معلومات به سود شکایت کردن ممکن است.

 
مادّة 67. حقوق بابا، بی‌بی (مادرکلان) ، برادران و خواهران و  دیگر خویشاوندان برای معاشرت با کودک
 

بابای و بی‌بی (مادرکلان) ، برادران و خواهران و خویشاوندان دیگر برای معاشرت  با  کودک حقوق دارند.
در صورتی، که اگر پدر و مادر (یکی از آنها) برای معاشرت خویشاوندان نزدیک بابای و بی‌بی (مادرکلان) ، برادر و خواهران با کودک امکانیت ندهند، مقام وصایت و پرستاری می‌تواند پدر و مادر را (یکی از آنها را) وظیفه‌دار سازند، که مانی این معاشرت نشوند.
اگر پدر و مادر (یکی از آنها) به قرار مقامات وصایت و پرستاری اطاعت نکنند، بابای و بی‌بی (مادرکلان) ، برادر و خواهران یا مقامات وصایت و پرستاری می‌توانند جهت رفع مانعه معاشرت با کودک به سود با دعوا مراجعت نمایند. سود بحث را با نظرداشت منفعت کودک و فکر و خواهش او حل می‌نماید.

در صورت اجرا نکردن هلنامة سود نسبت پدر یا مادر گنهکار چاره‌های پیش‌بینینمودة قانون‌‌گذاری مرافعهوی گرجدنی جمهوری تاجیکستان تطبیق می‌شوند.

 
مادّة 68.   حمایه حقوق پدر و مادر
 

پدر و مادر حقوق دارند برگردانیدن فرزندانشان را از هر شخصی، که بی اساس قانونی یا هلنامة سود آنها را در نزدش نگاه می‌دارد، طلب نمایند. در صورت به میان آمدن بحث پدر و مادر می‌توانند برای حمایه حقوقشان به سود مراجعت نمایند.

هنگام بررسی این طلبات سود با نظرداشت فکر و خواهش کودک می‌تواند دعوای پدر و مادر را قانع نگرداند، اگر به خلاصه آید، که به پدر و مادر برگردانیدن کودک به منفعت کودک نیست.

اگر سود مقرّر نماید، که نه پدر و مادر و نه شخصانی، که کودک در نزدشان می‌باشد، به تربیة سزاوار او قادر نیستند، آن گاه سود کودک را برای با تعلیم و تربیه فرا گرفتن به مقامات وصایت و پرستاری می‌دهد.

 
مادّة 69. محروم کردن از حقوق پدر و مادری
 

پدر و مادر (یکی از آنها) می‌توانند از حقوق پدر و مادری محروم کرده شوند، اگر آنها:

-از  اجرای عهده‌داریهای پدر و مادری، از جمله دادن الیمینت قصداً سرکشی کنند؛

-بی سببهای عذرناک از تولدخانه (تولدگاه) یا مؤسسة دیگر طبّی یا تربیوی، مؤسسة حفظ اجتماعی اهالی و یا دیگر مؤسسه‌های مانند آن  گرفتن فرزند خود را رد نمایند؛

-از حقوقی  پدر و مادری خود  سوء استفاده نمایند؛

-به فرزندان مناسبت بی‌رحمانه کنند، از جمله نسبت آنها زورآوری جسمانی یا روحی را روا بینند، به دخل‌ناپذیری جنسی آنها سوءقصد نمایند؛

-میزده یا نشئه‌مند اشدّی باشند؛

-بر ضد حیات و سلامتی فرزندان خود یا سلامتی همسر خود قصداً جنایت صادر کرده باشند.

 
مادّة 70.   ترتیب محروم کردن  از حقوقی  پدر و مادری
 

محروم ساختن از حقوق پدر و مادری به ترتیب سودی به عمل برآورده می‌شود.

پروندة عاید به محروم کردن  از حقوق پدر و مادری در اساس عریضة یکی از پدر و مادر (شخصان آنها را عوضکننده) ، پراکورار، اینچنین  مقامات و مؤسسه‌های دولتی، که وظیفة حمایه حقوق کودکانی  نابالغ به ذمّه‌شان گذاشته شده است (مقامات وصایت و پرستاری، مؤسسه‌ها برای کودکان یتیم و کودکانی  از غمخواریی  پدر و مادر محروممانده و غیره) ، بررسی می‌گردد.

پرونده‌های عاید به محروم کردن از حقوق پدر و مادری با اشتراک پراکورار و مقامات وصایت و پرستاری بررسی می‌شوند.
هنگام بررسی پرونده‌ها در خصوص محروم کردن از حقوق پدر و مادری سود مسئلة برای کودک ستانیدن الیمینت را از پدر و مادر (یکی از آنها) از حقوق پدر و مادری محرومگشته حل می‌کند.
اگر سود هنگام بررسی پروندة محروم کردن از حقوق پدر و مادری در عملهای پدر و مادر (یکی از آنها) علامتهای کردار سزاوار جزای جنایتی را آشکار نماید، آن گاه سود وظیفه‌دار است، که در این خصوص پراکورار را آگاه سازد.

 
مادّة 71. عاقبت محروم کردن از  حقوق پدر و مادری
 

پدر و مادری، که از حقوق پدر و مادری محروم کرده شده‌اند از تمام حقوقهایی، که در اساس دلیل خویشی با کودک مویین شده‌اند، از جمله حقوق گرفتن تأمینات (مادّة 88 همین کادکس از کودکی، که نسبت وه‌ای از حقوق پدر و مادری محروم گردیده‌اند، اینچنین از حقوقی  امتیازات و یارم‌پولیهای دولت، که برای شهروندان فرزنددار مقرّر شده‌اند، محروم می‌گردند.
محروم کردن پدر و مادر از حقوق پدر و مادری آنها را از وظیفة تأمین کردن فرزندشان آزاد نمی‌کند.
مسئلة منبعد یکجایه زندگی کردن فرزندان و پدر و مادر را (یکی از آنها را) ، که از حقوق پدر و مادری محروم شده‌اند، سود موافق ترتیب مقرّرنمودة قانونهای منزل حل می‌کند.
کودکی، که نسبت او پدر و مادر (یکی از آنها) از حقوق پدر و مادری محروم شده‌اند، حقوق مالکیّت را به منزل استقامتی، یا حقوق استفادة منزل استقامتی، اینچنین حقوق مالومولکی در اساس دلیل خویشی با پدر و مادر و خویشاوندان دیگر مویینشده، اینچنین حقوق گرفتن میراث را نگاه می‌دارد.
در صورت امکان‌ناپذیری به پدر یا مادر دادن کودک یا در صورت از حقوق پدر و مادر محروم شدن پدر و مادر کودک به تربیة مقامات وصایت و پرستاری سپاریده می‌شود.
به فرزندخواندی گرفتن کودک در صورت از حقوق پدر و مادری محروم کردن پدر و مادر (یکی از آنها) تنها پس از گذشتن مهلت نه کمتر از شش ماه بعد برآوردن هلنامة سود در خصوص محروم کردن پدر و مادر (یکی از آنها) از حقوق پدر و مادری ممکن است. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 72.   برقرار نمودن حقوقی  پدر و مادری
 

حقوق پدر و مادری (یکی از آنها) در صورتی برقرار شده می‌تواند، که اگر رفتار و کردار، طرز زندگی و مناسبت آنها نسبت به تربیة کودک به طرف مثبی تغییر یافته باشد.
حقوق پدر و مادری به ترتیب سودی در اساس عریضة پدر یا مادر از حقوق پدر و مادری محرومگردیده، با اشتراک مقامات وصایت و پرستاری، اینچنین پراکورار برقرار کرده می‌شود.
همزمان با دعوای پدر و مادر (یکی از آنها) در خصوص برقرار نمودن حقوق پدر و مادری ممکن است طلب برگردانیدن کودک به پدر و مادر بررسی کرده شود.
سود می‌تواند با نظرداشت فکر کودک دعوای پدر و مادر را (یکی از آنها را) برای برقرارکنی حقوق پدر و مادری رد کند، اگر آن خلاف منفعتهای کودک باشد.

برقرار نمودن حقوق پدر و مادری نسبت کودک به سن ده‌سالگی رسیده تنها با نظرداشت فکر او ممکن  است.

گر کودک فرزندخواند شده باشد و فرزندخواندی بی‌اعتبار دانسته نشده باشد (مادّة 140 همین کادکس) برقرار نمودن حقوقی  پدرو  مادری ممکن نیست.

 
مادّة 73.   گرفتنی  کودک  بی محروم کردن پدر و مادر از حقوقی  پدر و مادری
 

سود می‌تواند با نظرداشت منفعت کودک در بارة گرفتن کودک از پدر و مادر (یکی از آنها) بی محروم کردن آنها از حقوق پدر و مادری (محدود کردن حقوق پدر و مادری) هلنام  قبول نماید.
گرفتن کودک بی محروم کردن پدر و مادر از حقوق پدر و مادری در حالتی ممکن است، که اگر با پدر و مادر (یکی از آنها) گذاشتن کودک به سببهای به آنها وابسته نبوده (در اثر ناقصی روحی یا دیگر بیماری کهنه، شرایط وزنین و غیره) برای کودک نابالغ خطرناک باشد. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

گرفتن کودک اینچنین در حالتی ممکن است، که اگر گذاشتن کودک با پدر و مادر (یکی از آنها) به سبب بدرفتاریشان برای کودک خطرناک بوده، ولی برای محروم کردن پدر و مادر (یکی از آنها) از حقوق پدر و مادری  اساس کافی وجود ندارد. اگر پدر و مادر (یکی از آنها) در  دوام شش ماه بعد از جانب سود گرفتن کودک رفتار خودرا  اصلاح نکنند، مقامات وصایت و پرستاری وظیفه‌دارند، که در خصوصی  از حقوق پدر و مادری  محروم کردن او دعوا پیشنهاد نمایند. مقامات وصایت و پرستاری حقوق دارند به منفعت کودک تا گذشتن این مهلت  در مورد محروم کردن پدر یا مادر (یکی از آنها) از حقوق پدر و مادری  دعوا پیشنهاد  کنند.

دعوا در خصوص گرفتن کودک از طرف مقامات و مؤسسه‌های دولتی، که قانون وظیفة حمایه حقوق کودکانی  نابالغ را به ذمّه‌شان گذاشته است (قسم 1 مادّة 70 همین کادکس) ، مؤسسه‌های تربیوی، طبّی، مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌ها، خویشاوندان نزدیک کودک، اینچنین پراکورار  پیشنهاد شده می‌تواند.
پرونده‌ها عاید به محدود کردن حقوق پدر و مادری با  اشتراک پراکورار و مقامات وصایت و پرستاری بررسی می‌شوند.
هنگام بررسی پرونده عاید محدود کردن از حقوق پدر و مادری سود مسئلة برای کودک از پدر و مادر (یکی از آنها) ستانیدن الیمینت را حل می‌کند.
سود وظیفه‌دار است، که در مهلت 3 روز بعد اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سودی عاید به محدود کردن حقوق پدری و مادری، اقتباس آن را به مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی جای بقیدگیری دولتی تولد کودک فرستد.

 
مادّة 74.   عاقبت محدود کردن حقوقی  پدر و مادری
 

پدر و مادری، که سود حقوق پدر و مادریشان را محدود کرده است، حقوق شخصاً تربیه کردن کودک، اینچنین حقوق امتیاز و یارم‌پولی دولتی برای شهروندان کودکدار مقرّرگردیده را از دست می‌دهند.
از پدر و مادر گرفتن کودک پدر و مادر را از عهده‌داری تأمینات او آزاد نمی‌کند.
کودکی، که نسبت وه‌ای حقوق پدر و مادر (یکی از آنها) محدود کرده شده است، حقوق مالکییتی خود را به منزل استقامتی، یا حقوق استفادة منزل استقامتی، اینچنین حقوق مالومولکیی را، که در اساس دلیل خویشی با پدر و مادر و خویشاوندان دیگر مویین شده‌اند، از جمله حقوق گرفتن میراث را نگاه می‌دارد.
کودکی، که از پدر و مادر گرفته شده است، برای با تعلیم و تربیه فرا گرفتن به مقامات وصایت و پرستاری سپاریده می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 75.   معاشرتی  کودکان با پدر و مادری، که حقوقشان را سود محدود کرده‌است
 

به پدر و مادری، که سود حقوق پدر و مادریشان را محدود کرده است، ممکن است برای معاشرت با کودک اجازت داده شود ، به شرطی، که آن به کودک تأثیر ضررناک نداشته، به حیات و سلامتی کودک خطرناک نباشد. معاشرت پدر و مادر با کودک با راضیگی مقامات وصایت و پرستاری یا وصی (پرستار) و یا مأموریّت مؤسسه‌ای، که کودک  در آن می‌باشد،   ممکن است.

 
مادّة 76. بیکار کردن محدودیّت حقوق پدر و مادری
 

اگر اساسهای برای محدود کردن حقوق پدر و مادری سبب شده، از بین روند، سود موافق دعوای پدر و مادر (یکی از آنها) می‌تواند در خصوص به پدر و مادر (یکی از آنها) برگردانیدن کودک و بیکار کردن محدودیّتهای در مادّة 74 همین کادکس پیش‌بینی‌شده هلنامه قبول نماید.
سود با نظرداشت فکر و خواهش کودک می‌تواند دعوا را قانع نگرداند، اگر به پدر و مادر (یکی از آنها) برگردانیدن کودک خلاف منفعتهای  کودک باشد.

 
مادّة 77.   گرفتن کودک هنگام تهدیدی  بی‌واسط  به حیات  یا  سلامتیی  او
 

در صورت جایی داشتن تهدید بی‌واسطه به حیات یا سلامتی کودک، مقام وصایت و پرستاری حقوق دارد در خصوص بی‌تأخیر گرفتن کودک از پدر و مادر (یکی از آنها) یا دیگر شخصانی، که او تحت وصایتشان می‌باشد، قرار قبول نماید.
در صورت بی‌تأخیر گرفتن کودک مقام وصایت و پرستاری وظیفه‌دار است، که فوراً پراکورار را آگاه ساخته، موقتّن جایگیر نمودن کودک را تأمین نماید و در مهلت هفت روز پس از ترتیب دادن سند سنجش و خلاصه در باری  گرفتن کودک با دعوای محروم ساختن از حقوق پدر و مادری یا محدود کردن حقوق پدر و مادری  به سود مراجعت  نماید.

 
مادّة 78. اشتراک مقامات وصایت و پرستاری هنگام در سود بررسی نمودن بحثهای وابسته به تربیة کودکان
 

هنگام در سود بررسی نمودن بحثهای وابسته با تربیة کودکان صرف نظر  از آن که دعوای حمایه آنها را که پیشنهاد کرده است، مقام وصایت و پرستاری  باید جهت اشتراک در بررسی پرونده جلب کرده شود.
مقoم وصایت و پرستاری وظیفه‌دار است شرایط زندگی کودک و شخصی را (شخصانی را) ، که دعوای تربیه کردن او را دارد، سنجش نموده، به سود سند سنجش و خلاصة به آن اساس‌یافته را دایر به ماهیّت بحث پیشنهاد کند.

 
مادّة 79. اجرای هلنامة سود عاید به پرونده‌های وابسته با تربیة کودکان
 

اجرای هلنامه‌های سودها عاید به پرونده‌های وابسته با تربیة کودکان موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة استحصالات اجرا» از جانب اجراچی سود، با اشتراک حتمی مقامات وصایت و پرستاری به عمل برآورده می‌شود.
اجرای مجبوری هلنامه‌های وابسته با گرفتن کودکان و به شخص (شخصان) دیگر دادن آنها باید با اشتراک حتمی مقام وصایت و پرستاری و شخصی (شخصانی) ، که کودک به او داده می‌شود و در حالتهای ضروری با اشتراک نمایندگان مقامات کارهای دیخالی به عمل برآورد  می‌شود.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)
هنگام غیرییمکان بودن اجرای هلنامة سود در مورد به دیگر کس دادن کودک بی رسانیدن ضرر به منفعت کودک، او طبق تعیینات سود موقتّن در مؤسسة تربیوی، مؤسسة طبابتی، مؤسسة حفظ اجتماعی اهالی یا دیگر مؤسسة به این مانند جایگیر کرده شدنش ممکن است.
اگر پدر یا  مادر (شخص دیگر، که کودک تحت پرستاری او قرار دارد) برای عملی کردن هلنامة سود مانعهگی نماید، نسبت او چارهایی که در قانون‌‌گذاری مرافعهوی گرجدنی پیش‌بینی گردیده‌اند، تطبیق کرده می‌شوند.

 
فسل v. عهده‌داریهای الیمینتدیهی اعضای عایل 
بابی  13. عهده‌داری الیمینتدیهیی  پدر و مادر و فرزندان
 
مادّة 80. عهده‌داریهای الیمینتدیهی پدر و مادر  برای تأمینات فرزندان نابالغ
 

پدر و مادر وظیفه‌دارند، که فرزندان نابالغ خود را تأمین نمایند. ترتیب و شکلهای تأمینات فرزندان را پدر و مادر مستقلانه مویین می‌نمایند.
پدر و مادر حقوق دارند در مورد تأمینات فرزندان نابالغ خود سازشنامه (سازشنامه در خصوصی  پرداخت الیمینت) موافق باب 16 همین کادکس) بندند.
اگر پدر و مادر فرزندان خود را تأمین نکنند، مبلغ برای تأمینات آنها (الیمینت) از پدر و مادر طبق ترتیب موقرّرنمودی سودی ستانیده می‌شود.
هنگام نبودن سازشنامة پدر و مادر در مورد پرداخت الیمینت، هنگام تأمین نکردن فرزندان نابالغ و هنگام به سود پیشنهاد نکردن دعوا مقام وصایت و پرستاری حق دارد نسبت به پدر و مادر (یکی از آنها) در خصوص ستانیدن الیمینت برای فرزندان نابالغ دعوا پیشنهاد کند.

 
مادّة 81.   ‌اندازی  الیمینتی، کی  برای  کودکان نابالغ طبق ترتیب سودی ستانیده می‌شود
 

هنگام موجود نبودن سازشنامه در خصوص پرداخت الیمینت برای فرزندان نابالغ سود از پدر و مادر آنها هر ماه به اندازة زیرین الیمینت می‌رویانند برای یک فرزند چاریک، برای دو فرزند سه‌یک، برای سه فرزند و زیاده از آن-نصف مزد محنت و درآمد دیگر پدر و مادر.
حجم این سهم با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی طرفها و دیگر حالتهای قابل توجّه از جانب سود کم یا زیاد کرده شدنش ممکن است.
اگر کودکان تحت تأمینات پُرّة دولت یا تشکیلات جمعیّتی قرار گرفته باشند، سود حقوق دارد اندازة الیمینت را کم کند یا از پرداخت آن آزاد نماید. مبلغهایی، که از پدر و مادر برای تأمینات کودکان در مؤسسه‌های کودکانة دولتی جایگیرکردشده پرداخته می‌شوند، در حجم مقرّرنمودة قسم یکم همین مادّه به حسابنامه‌های شخصی تربیتگیرندگان در بانکهای امانتی گذرانیده می‌شود.

 
مادّة 82. نوعهای مزد محنت و دیگر درآمدی، که از آنها  برای کودکان نابالغ الیمینت ستانیده می‌شود
 

نوع مزد محنت و (یا) دیگر درآمدی، که پدر و مادر با اسعار ملّی و (یا) اسعار خارجی می‌گیرند و از آنها برای تأمینات کودکان نابالغ طبق مادّة 81 همین کادکس باید الیمینت ستانیده شود، از جانب حکومت جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود.

 
مادّة 83.   به مبلغ استوار ستانیدنی  الیمینت برای کودکان نابالغ
 

هنگام نبودن سازشنامة پدر و مادر در خصوص پرداخت الیمینت به کودکان نابالغ و در حالتی، که اگر پدر یا مادر الیمینت‌دهنده مزد کار و یا درآمد دیگر نامنتظم یا تغییریابنده داشته باشد، یا اگر این پدر یا مادر مزد محنت و درآمد دیگر را پرّه یا قسماً در شکل اصل (نتوره) یا اسعار خارجی گیرد، اینچنین هنگام نگرفتن مزد محنت و (یا) درآمد دیگر، اینچنین در حالتهای دیگری، که ستانیدن الیمینت وابسته از حصّة ‌مزد محنت و درآمد دیگر پدر یا مادر امکان‌ناپذیر، مشکل یا منفعت یکی از طرفها را ماهیتاً خلل‌دار سازد، سود می‌تواند اندازة الیمینت هرماهه ستانیدشونده را به مبلغ استوار و یا همزمان در شکل حصّه ‌ (مطابق مادّة 81 همین کادکس) و با مبلغ استوار مویین نماید.
اندازة مبلغ استوار از طرف سود در اساس امکانیّت نگاه داشتن سطح حدّ اکثر درجة پیشترة تأمینات کودک با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی طرفها و حالتهای دیگر قابل توجّه مویین  کرده می‌شود.
اگر در نزد هر کدامی از پدر و مادر فرزندان مانده باشند، اندازة الیمینت از هر یک پدر یا مادر به پدر یا مادری، که کمتر تأمین می‌باشد، با مبلغ استوار پولی، که آن را سود مطابق قسم دوّم همین مادّه مقرّر نموده است، هر ماه ستانیده می‌شود.

 
مادّة 84. ستانیدن و استفادة الیمینت برای کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند
 

برای کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند، الیمینت مطابق مادّه‌های 81-83 همین کادکس ستانیده شده، به وصی (پرستار) کودک پرداخته می‌شود.
الیمینتی، که از پدر و مادر برای کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده و در مؤسسه‌های دخلدار تربیوی، طبابتی، حفظ اجتماعی اهالی و مؤسسه‌های دیگر به این مانند قرارداشته ستانیده می‌شود، به حسابنامه‌های این مؤسسه‌ها گذرانیده شده، در آنها وابسته به هر کودک علی‌حده به حساب گرفته می‌شود.

موسّیسه‌های مذکور می‌توانند این مبلغ را به بانکها و مؤسسه‌های دیگر کریدیتی گذرانند. پنجاه فایض درآمدی، که از معاملات مبلغ واردگردیدة الیمینت به دست می‌آید، برای تأمینات کودکان در این مؤسسه‌ها استفاده می‌شود. هنگام مؤسسة مذکور را ترک کردن کودک، مبلغ الیمینت برای او گرفته شده و پنجاه فایض درآمد از معاملات آن در شعبة بانک امانت‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان به صورتحساب شخصی کودک گذرانیده می‌شود.

 
مادّة 85. حقوق فرزندان بالغ غیری  قابلی  محنت  به الیمینت
 

پدر و مادر وظیفه‌دارند، که فرزندان بالغ غیر قابل محنت به کمک احتیاجمند خود را تأمین نمایند.
در صورت موجود نبودن سازشنامة پرداخت الیمینت سود حجم الیمینت را، که برای کودکان بالغ غیر قابل محنت هر ماه با پول استوار ستانیده می‌شوند، با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی و دیگر منفعتهای قابل توجّه طرفها مویین می‌نماید.

 
مادّة 86. حقوق فرزندان بالغی  تحصیلکنند  به الیمینت
 

سود می‌تواند برای فرزندان به سن بلاغت رسیده، که دانشجویان تحصیل روزانة مؤسسه‌های تعلیمی تحصیلات میانه و عالی کسبی می‌باشند، متناسباً تا به سن بیست‌سالگی و بیستوچارسالگی رسیدنشان از پدر و مادر الیمینت ستاند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)
اندازة الیمینت هر ماه با پول استوار ستانیدشونده از طرف سود با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی و منفعتهای قابل توجّه طرفها مویین کرده می‌شود.

 
مادّة 87. اشتراک پدر و مادر در خراجاتی  علاوگی  برای فرزندان
 

در صورت موجود نبودن سازشنامه و در حالتهای استثنایی (بیماری وزنین، معیب شدن کودکان نابالغ یا بالغ غیر قابل محنت احتیاجمند، ضرورت پرداخت مبلغ به بیگانگان برای نگاه و بین و غیره) هر یکی از پدر و مادر از جانب سود برای اشتراک نمودن در خراجاتی   علاوگی وابسته به چنین حالتها جلب شدنش ممکن است.

ترتیب اشتراک هر کدامی از پدر و مادر را در خراجات علاوگی از طرف سود، با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی پدر و مادر و فرزندان و دیگر منفعتهای قابل توجّه طرفها با مبلغ استواری، که باید هر ماه پرداخت  می‌شود، مویین می‌گردد.

سود حقوق دارد پدر و مادر را برای اشتراک نمودن در خراجات علاوگی واقعاً صورتگرفته و همچنین خراجات علاوگی، که باید در آینده صورت گیرد،   وظیفه‌دار سازد.

 
مادّة 88. عهده‌داری فرزندان بالغ برای  نگاه و بین پدر و مادر
 

فرزندان بالغ قابل محنت عهده‌دارند، که پدر و مادر غیر قابل محنت به کمک محتاج خود را نگاه و بین نمایند و نسبت به آنها غمخوار باشند.
در صورت نبودن سازشنامة پرداخت الیمینت برای پدر و مادر غیر قابل محنت محتاج، از فرزندان بالغ قابل محنت برای آنها به ترتیب سودی الیمینت ستانیده می‌شود.
اندازة الیمینتی، که هر ماه از هر فرزند به ترتیب سودی ستانیده می‌شود، از طرف سود با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی پدر و مادر و فرزندان و منفعتهای قابل توجّه طرفها با مبلغ استوار  مویین کرد  می‌شود.
با طلب جوابگر سود هنگام مویین نمودن اندازة الیمینت همة فرزندانی بالغی قابل محنت پدر یا مادر مذکور را، صرف نظر از آن، که طلبات نسبت همة فرزندان یا تنها به یک نفر یا یکچند  نفر آنها پیشنهاد گردیده است، باید بهیساب گیرد. (قجت از 26. 12. 11س. ش791)
فرزندان از عهده‌داریهای تأمین پدر و مادر غیر قابل محنت محتاج خود آزاد بوده می‌توانند، اگر سود مقرّر سازد، که پدر و مادر از اجرای وظیفه‌های پدری و مادری خود سرکشی می‌کردند.

فرزندان از پرداخت الیمینت به پدر و مادری، که از حقوق پدر و مادری  محروم گردیده‌اند، آزاد کرده می‌شوند.

 
مادّة 89. اشتراک فرزندان بالغ در پرداختن خراجات علاوگی  برای  پدر و مادر
 

در حالتهایی، که فرزندان بالغ نسبت پدر و مادر غیر قابل محنت غمخواری نکنند و در حالتهای استثنایی (بیماری وزنین، معیبشوی پدر و مادر، ضرورت پرداخت مبلغ نگاه و بین برای بیگانگان و غیره)   سود می‌تواند فرزندان بالغ قابل محنت را برای اشتراک نمودن در پرداختن خراجات علاوگی، که وابسته به این حالتها به میان آمده‌اند، جلب نماید.
‌اندازه و ترتیب پرداخت خراجات علاوگی از جانب هر فرزند بالغ قابل محنت از طرف سود با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی پدر و مادر و فرزندان و منفعتهای قابل توجّه طرفها، با رعایة قاعده‌های قسمهای 4 و 5 مادّة 88 همین کادکس مویین کرده می‌شود.

3. ترتیب پرداخت خراجات علاوگی و اندازة این خراجات را با  سازشنامة طرفها مویین کردن ممکن است.

 
بابی  14. عهده‌داریهای الیمینتدیهی زن و شوهر و زن و شوهری  سابق
 
مادّة 90.   وظیفة زن و شوهر  در بابتی  تأمیناتی  یکدیگر
 

زن و شوهر وظیفه‌دارند یکدیگر را از جهت مادّی دستگیری نمایند.
در صورت سرکشی نمودن از چنین دستگیری و نبودن سازشنامه عاید به پرداخت الیمینت در بین زن و شوهر اینها حقوق دارند از همسر خود، که برای این مقصد مبلaغ ضروری دارد، به ترتیب سودی پرداخت الیمینت را طلب کنند:

-زن یا شوهر غیر قابل محنت احتیاجمند؛

-زن در دورة حامله‌داری و در دوام سه سال پس از تولد فرزند عمومی؛

-زن یا شوهر محتاجی، که فرزند عمومی معیوب تا هجدهساله یا فرزند عمومی معیوبی  مادرزادی  گروه یکم را نگاه و بین می‌کند.

 
مادّة 91.   حقوق زن یا شوهر سابق برای گرفتن الیمینت پس از  بیکار کردن عقد نکاح
 

شخصان زیرین حقوق دارند به ترتیب سودی از زن یا شوهر سابق خود، که مبلغ ضروری را دارند الیمینت طلب کنند:

-زن سابق در دورة حامله‌داری و در دوام سه سال پس از تولد فرزند عمومی؛

-زن یا شوهر سابق محتاجی، که فرزند عمومی معیوب تا به سن هجدهسالگ رسیدن و فرزند عمومیی   معیوبی  مادرزاد گروهی  یکم را نگاه و بین می‌کند؛

-زن یا شوهر سابق غیر قابل محنت محتاجی، که قابلیّت محنت را تا بیکار کردنی اقدی نکاح یا در دوام یک سال پس از بیکار کردن قدی نکاح از دست داده است؛

-زن یا شوهر محتاجی، که نه دیرتر از پنج سال پس از لحظة بیکار کردن عقد نکاح به سن نفقه رسیده است، اگر زن و شوهر در مدّتی  پنج سال در عقد نکاح بوده باشند.

اندازة الیمینت و ترتیب به همسر سابق پرداختن آن را پس از لخزة بیکار کردنی اقدی نکاح طبق سازشنامی  بین زن و شوهر سابق مویین کردن ممکن است

 
مادّة 92. اندازة الیمینتی، که طبق ترتیب سودی برای تأمینات زن و شوهر   و زن و شوهر سابق ستانیده می‌شود
 

در صورت موجود نبودن سازشنامه بین زن و شوهر (زن و شوهر سابق)   عاید پرداخت الیمینت  اندازة الیمینتی، که به ترتیب سودی هر ماه  برای تأمینات زن یا شوهر (زن یا شوهر سابق)   ستانیده می‌شود، از طرف سود در شکل مبلغ استوار  با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی زن و شوهر (زن و شوهر سابق) و منفعتهای قابل توجّه طرفها  مویین می‌گردد.

 
مادّة 93. از عهده‌داری تأمین همسر خود آزاد  نمودنی  زن  (شوهر)   یا محدود کردن مهلتی  عهده‌داری
 

سود می‌تواند زن یا شوهر را هم در دوری اقدی نکاح و هم پس از بیکار کردن آن در حالتهای زیرین  از عهده‌داریی  تأمین همسر خود آزاد کند یا مهلت این عهده‌داریرا  به توری  مویین محدود سازد:

– سوء استعمال نمودن از مشروبات اسپیرتی، واسطه‌های نشئه‌دار، مادّه‌های پسیخاتراپی و پریکورسارها یا دیگر مادّه‌های مدهوشکننده   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

-اگر خانه‌داری زن و شوهر  کمتر از پنج سال دوام کرده باشد؛

-اگر زن یا شوهری، که پرداخت الیمینت را طلب می‌کند در عایله رفتار ناشایسته داشته باشد.

 
مادّة 94. قطع گردیدن حقوق تأمینات همدیگری زن یا شوهر
 

هوقوق زن یا شوهر برای گرفتن تأمینات  (الیمینت) از همسر خود در موردهای زیرین قطع می‌گردد:

-اگر زن یا شوهر محتاج کارناشایم وفات کند؛

-اگر شرطهایی، که مطابق مادّه‌های 90 و 91 همین کادکس برای گرفتن الیمینت اساس بودند، از میان برداشته شوند؛

-اگر زن یا شوهر محتاج کارناشایم از نو خانه‌دار شده باشد.

 
بابی  15. عهده‌داریهای الیمینتدیهی اعضای دیگر عایل
 
مادّة 95. عهده‌داری برادران و خواهران آیدی  تأمینات برادران و خواهران نابالغ و بالغ کارناشایم خود
 

برادران و خواهران نابالغ محتاج یاری  در صورت از پدر و مادر خود  گرفته نتوانستن تأمینات حقوق دارند، به ترتیب سودی  از برادران و خواهران بالغ قابل محنت خود، که مبلغ ضروری را  دارند، الیمینت  گیرند. چنین حقوق  اینچنین به برادران و خواهران کارناشایم بالغ محتاجی داده می‌شود، که اگر آنها از فرزندان بالغ خود زن یا شوهر (زن یا شوهر سابق) یا پدر و مادرشان تأمیناتپولی گرفته نتوانند.

 
مادّة 96. عهده‌داری بابای و بی‌بی (مادرکلان) عاید به تأمینات نبیره‌های خود
 

نبیره‌های نابالغ محتاج یاری در صورت از پدر و مادر خود گرفته نتوانستن تأمینات  حقوق دارند به ترتیب سودی از بابای و ببی (مادرکلان) خود، که دارای مبلغ ضروری می‌باشند، الیمینت گیرند.

چونین حقوق  اینچنین به نبیرگان کارناشایم بالغ محتاجی داده می‌شود، که اگر آنها از همسر (همسر سابق) یا پدر و مادرشان تأمینات  گرفته نتوانند.

 
مادّة 97. عهده‌داریهای نبیره عاید ب  تأمیناتی  بابای و بی‌بی (مادرکلان)
 

بابای و ببی (مادرکلان) محتاج کارناشایم در صورتی  از فرزندانی  بالغ قابل محنت یا همسر (همسر سابق) خود گرفته نتوانستن تأمینات حقوق دارند به ترتیب سودی از نبیرگان بالغ قابل محنتی  خود، که دارای مبلغ ضروری می‌باشند،   الیمینت  طلب کنند.

 
مادّة 98. عهده‌داری پسراندر و دختراندر عاید تأمیناتی  پدراندر و  مادراندر
 

پدراندر و مادراندر کارناشایم محتاجی، که پسراندر و دختراندر خود را تربیه و نگاه و بین کرده‌اند، اگر آنها از فرزندان بالغ قابل محنت یا همسر (همسر سابق) خود تأمینات گرفته نتوانند، حقوق دارند از پسراندر یا دختراندر بالغ قابل محنت،   که مبلغ ضروری دارند، به ترتیب سودی  تأمینات  طلب نمایند.
سود حقوق دارد پسراندر و دختراندر را از وظیفة تأمین کردن پدراندر یا مادراندر آزاد کند، اگر پدراندر یا مادراندر آنها را نه کمتر از سه سال تربیه و تأمین کرده باشند، اینچنین اگر آنها عهده‌داریهای خود را وابسته به تربیة پسراندر و دختراندر نامطلوب انجام داده باشند.

 
مادّة 99.   اندازة الیمینتی، که برای اعضای دیگر عایله به ترتیب سودی ستانیده می‌شود
 

‌اندازه و ترتیب پرداخت الیمینت برای شخصانی، که در مادّه‌های 95-98 همین کادکس ذکر شده‌اند، طبق سازشنامة طرفها مویین کرده می‌شوند.
در صورت موجود نبودن سازشنامة طرفها اندازة الیمینت، که برای تأمین اعضای عایلة در همین باب ذکرگردیده به ترتیب سودی ستانیده می‌شود، از طرف سود  با نظرداشت وضع مادّی و عایلوی پرداختکننده و گیرندة الیمینت و منفعتهای دیگر قابل توجّه طرفها در شکل مبلغ استواری  هر ماه پرداختشونده مقرّر کرده می‌شود.
اگر برای تأمین اعضای عایله، که الیمینت طلب می‌کند، همزمان یکچند نفر عهده‌دار باشند، آن گاه سود با نظرداشت وضعی  مادّی و عایلوی آنها اندازة اشتراک هر یک آنها را در اجرای عهده‌داری الیمینتدیهی مویین می‌نماید. با طلبی  جوابگر سود وظیفه‌دار است، که همة شخصانی را که برای پرداختن الیمینت عهده‌دارند، به حساب گیرد، صرف نظر از آن که دعوا نسبت همة این شخصان یا فقط یک نفر یا یکچند نفر آنها پیشنهاد شده است.

 
باب 16. سازشنامة پرداخت الیمینت
 
مادّة 100.   بستن سازشنامة پرداختی  الیمینت
 

سازیشنامة پرداخت الیمینت (‌اندازه، شرط و ترتیب پرداخت الیمینت) در بین شخصی، که الیمینت می‌سپارد و شخصی، که آن را می‌گیرد، و در صورت غیریقابیل عمل  بودن شخصی، که وظیفه‌دار است الیمینت سپارد و (یا) گیرندة الیمینت-در بین نمایندگان قانونی آنها، بسته می‌شود. شخصان قابلیّت عملشان محدود سازشنامة پرداخت الیمینت را با راضیگی نمایندگان قانونیشان امضا می‌کنند.

 
مادّة 101. شکل سازشنامة پرداختی  الیمینت
 

سازشنامة پرداخت الیمینت در شکل خطّی بسته شده، از طرف ادارة نتاریلی دولتی تصدیق کرده می‌شود.

ریایه نکردن شکل سازشنامة پرداخت الیمینت، که قانون مقرّر کرده است، باعث عاقبتهایی می‌گردد، که معیارهای قانون‌‌گذاری گرجدنی  پیش‌بینی نموده است.

سازشنامة پرداخت الیمینت، که در یدارة ناتریلی دولتی تصدیق شده است، دارای اعتبار ورقة اجرا می‌باشد.

 
مادّة 102. ترتیبی  بستن،   اجرا نمودن، تغییر  دادن، بیکار کردن و بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت
 

بستن، اجرا نمودن، تغییر دادن، بیکار کردن و بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت از روی معیارهای کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان صورت می‌گیرد، که بستن، اجرا نمودن، تغییر دادن، بیکار کردن و بی‌اعتبار دانستن اهدهای گرجدنی و حقوقی توسط آنها تنظیم می‌گردند.
سازشنامة پرداخت الیمینت هر گاه با موافقة طرفها تغییر داده یا بیکار شده می‌تواند. تغییر دادن یا بیکار کردن سازشنامة پرداخت الیمینت به همان شکلی، که شرطنامة پرداخت الیمینت بسته شده است، باید صورت گیرد.
یک‌جانبه اجرا نکردن سازشنامة پرداخت الیمینت یا یک‌جانبه تغییر دادن شرطهای آن ممکن نیست.
در صورت جدّی تغییر یافتن وضع مادّی یا عایلوی طرفها و هنگام تغییر دادن یا بیکار کردن سازشنامة پرداخت الیمینت به موافقه نرسیدن طرفها طرف منفعتدار حقوق دارد در خصوص تغییر دادن یا بیکار کردن سازشنامة پرداخت الیمینت به سود دعوا پیشنهاد کند. هنگام بررسی مسئلة تغییر دادن یا بیکار کردن سازشنامة پرداخت الیمینت سود حقوق دارد همه گونه منفعت قابل توجّه طرفها را به انابت گیرد.

 
مادّة 103. بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت، که منفعتهای الیمینتگیرنده را پایمال می‌کند
 

گر شرط پیش‌بینینمودة سازشنامة پرداخت الیمینت عاید به تأمینات کودکان نابالغ یا اعضای بالغ غیریقابیل عملی  عایل  منفعت آنها را پایمال کند، از جمله در حالتهای رعایه نکردن طلبات قسم دوّم مادّة 104 همین کادکس چنین سازشنامه را موافق طلب نمایندة قانونی کودک نابالغ یا  کودک اعضای بالغ غیریقابیل عمل عایله، اینچنین مقام وصایت و پرستاری یا پراکورار  به ترتیب سودی بی‌اعتبار دانستن ممکن است.

 
مادّة 104. اندازة الیمینتی، که طبق سازشنامی  پرداخت الیمینت پرداخته می‌شود
 

اندازة الیمینتی، که طبق سازشنامة پرداخت الیمینت پرداخته می‌شود، از جانب طرفها در این سازشنامه مویین کرده می‌شود.
اندازة الیمینتی، که موافق سازشنامة پرداخت الیمینت برای کودکان نابالغ مقرّر کرده می‌شود، از اندازة الیمینتی، که آنها هنگام به ترتیب سودی ستانیدن الیمینت گرفته می‌توانستند (مادّة 81 همین کادکس) کمتر بوده نمی‌تواند.

 
مادّة 105. اصول و ترتیب پرداخت الیمینت طبقی  سازشنامی  پرداخت الیمینت
 

اصول و ترتیب پرداخت الیمینت طبق سازشنامة پرداخت الیمینت، توسط همین سازشنامه مویین کرده می‌شود.
الیمینت همچون حصّه ‌از معاش و (یا) دیگر درآمد شخصی، که باید الیمینت سپارد، با مبلغ استوار پولی وقت-وقت یا یکدفعینه، با اصول دادن مال و ملک و دیگر اصولها، که در بارة آن سازش بسته شده است، پرداخته شده می‌تواند.

در سازشنامة پرداخت الیمینت یکچند اصولهای پرداخت الیمینت را پیش‌بینی نمودن ممکن است.

 
مادّة 106. ایندکستسیة اندازة الیمینت، که طبق سازشنامة پرداخت الیمینت صورت می‌گیرد
 

یندیکستسیة اندازة الیمینت، که طبق سازشنامة پرداخت الیمینت پرداخته می‌شود، موافق همین سازشنامه صورت می‌گیرد. اگر در سازشنامة پرداخت الیمینت ترتیب دیگر ایندکستسیة اندازة الیمینت پیش‌بینی نشده باشد، ایندکستسیه مطابق مادّة 118 همین کادکس صورت می‌گیرد. (قجت از 19. 03. 13س. ، ش952)

 
باب 17. ترتیب پرداخت و ستانیدن الیمینت
 
مادّة 107. با  هلنامة سود ستانیدنی  الیمینت
 

در صورت نبودن سازشنامة پرداخت الیمینت اعضای عایلة در همین فصل کادکس ذکرگردیده حقوق دارند، که با طلب ستانیدن الیمینت به سود مراجعت نمایند.

 
مادّة 108.   مهلت مراجعت به کلمه‌های برای گرفتن الیمینت
 

شخصی، که برای گرفتن الیمینت حقوق دارد، صرف نظر از مهلتی، که از لحظة پیدا کردن حقوق الیمینتگیری گذشته است، می‌تواند در خصوص ستانیدن الیمینت به سود با عریضه مراجعت کند.
الیمینت برای دورة بعد مراجعت نمودن به سود مقرّر کرده می‌شود. الیمینت برای دورة گذشته می‌تواند در حدود مهلت سیساله از لحظة مراجعت کردن به سود ستانیده شود، اگر سود مقرّر کند، که تا مراجعت کردن به سود برای گرفتن تأمینات سعی و کوشش  کرده شده است، ولی بنا بر سبب سرکشی شخص الیمینت‌دهنده از پرداخت آن، الیمینت گرفته نشده است.

 
مادّة 109. موقتّن ستانیدنی  الیمینت
 

از روی پرونده‌ها در بارة ستانیدن الیمینت سود حقوق دارد، که تا اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود در بارة ستانیدن الیمینت و در صورت برای کودکان نابالغ ستانیدن الیمینت-تا قبول گردیدن هلنامه در بارة ستانیدن الیمینت عاید موقتّن ستانیدن الیمینت قرار برارد.
اندازة الیمینت موقتاً ستانیدشونده را سود با نظرداشت وضع مادّی یا عایلوی طرفها مویین می‌نماید. اندازة الیمینت موقتاً برای تأمینات کودکان نابالغ ستانیدشونده مطابق مادّة 81 همین کادکس مویین کرده می‌شود.

 
مادّة 110. عهده‌داری مأموریّت تشکیلات در  بارة داشتن الیمینت
 

معموریّت تشکیلات جای کار شخصی، که عهده‌دار  است الیمینت دهد، وظیفه‌دار می‌باشد، که در اساس سازشنامة از جانب ناتریوس تصدیقشدة طرفها یا ورقة اجرا هر ماه از مزد محنت و (یا) درآمد دیگر الیمینت‌دهنده، که عهده‌دار است الیمینت سپارد، یا از حسابنامی  شخص الیمینت‌دهنده نه دیرتر از سه روز پس از سنة به الیمینت‌دهنده دادن مزد محنت و (یا) درآمد دیگر وه‌ای الیمینت را نگاه داشته، به شخص الیمینتگیرنده سپارد.

 
مادّة 111. نگاه داشتن الیمینت در اساس سازشنامة پرداخت الیمینت
 

نیگاه داشتن الیمینت در اساس سازشنامة از جانب ناتریوس تصدیقشده عاید به پرداخت الیمینت در حالتهایی صورت می‌گیرد، که اگر مبلغ عمومی نگاهداشتشوند  در اساس سازشنامه و ورقهای  اجرا  از پنجاه  فایض معاش و (یا) دیگر درآمد شخص الیمینت‌دهنده بیشتر باشد.

 
مادّة 112. عهده‌داری دادن معلومات در خصوص تغییر جای کار شخص الیمینت‌دهند
 

مأموریّت تشکیلاتی، که با هلنامة سود یا سازشنامة از جانب ادارة نتاریلی دولتی تصدیقشدة پرداخت الیمینت الیمینت را نگاه می‌داشت، وظیفه‌دار است، که در مدّت سه روز به اجراچی سود محل اجرای هلنامه در بارة ستانیدن الیمینت و به شخص الیمینتگیرنده در خصوص از کار آزاد شدن شخص الیمینت‌دهنده و اگر معلوم باشد، در خصوص جای نو کار یا استقامت او خبر دهد.
شخصی، که برای دادن الیمینت عهده‌دار است، باید در مهلت مقرّرنمودة قسم 1 همین مادّه به اجراچی سود و به الیمینتگیرنده در خصوص دیگر شدن جای کار یا استقامتش و در صورت دادن الیمینت به کودکان نابالغ اینچنین در خصوص مزد کار یا درآمد دیگر علاوگی خبر دهد.
در صورت با سببهای بی‌اساس خبر ندادن معلومات در قسمهای 1 و 2 همین مادّه ذکرگردیده، شخصان منصبدار و شهروندان دیگری، که در این کار گنهگارند، موافق ترتیب مقرّرنمودة قانون به جوابگری کشیده می‌شوند.

 
مادّة 113. ستانیدنی  مبلغ  از  حسابی  مال و ملک الیمینت‌دهند  هنگام دادن الیمینت
 

الیمینت به اندازة مقرّرنمودة سازشنامة پرداخت الیمینت یا هلنامة سود، اینچنین قرض پرداخت الیمینت از حساب مزد محنت و (یا) درآمد دیگر الیمینت‌دهنده ستانیده می‌شود، ولی در صورت کم بودن مزد محنت و (یا) درآمد دیگر، الیمینت از حساب مبلغ الیمینت‌دهنده، که در حسابنامه‌هایش در بانکها یا مؤسسه‌های دیگر کریدیتی می‌باشند، اینچنین از مبلغهای طبق قرارداد در تشکیلاتهای تجارتی و غیریتیجارتی گذاشته شده‌اند، به غیر از قراردادهایی، که باعث گذشتن حقوق مالکیت می‌گردد، ستانیده می‌شود.

در صورت ناکفایه بودن این مبلغ الیمینت از حساب همه گونه مال و ملک الیمینت‌دهنده، که موافق قانون از حساب آن مبلغ ستانیدن ممکن است، ستانیده می‌شود.

ستانیدن الیمینت از حساب مبلغ در حسابنامه‌ها بودة الیمینت‌دهنده و مال و ملک دیگر او موافق ترتیب پیش‌بینینمودة قانونهای هومهوری تاجیکستان صورت می‌گیرد.

 
مادّة 114. مویین نمودن قرض وابست  به الیمینت
 

الیمینت در اساس سازشنامة پرداخت الیمینت یا در اساس ورقة اجرا برای مهلت گذشته تا دورة سه ساله ستانیده می‌شود، که تا پیشنهاد ورقة اجرا یا سازشنامة از جانب ناتریوس تصدیقگردیدة طرفها برای ستانیدن الیمینت گذشته است.
در حالتهایی، که الیمینت در اساس ورقة اجرا یا سازشنامة از جانب ناتریوس تصدیقگردیدة طرفها عاید به ستانیدن الیمینت با ایب شخصی، که عهده‌دار است الیمینت سپارد، پرداخته نشده باشد، الیمینت صرف نظر از مهلت سیسالة در قسم 2 مادّة 108 همین کادکس مقرّرگردیده برای تمام دوره ستانید  می‌شود.
اندازة قرض را اجراچی سود در اساس اندازة الیمینت با هلنامة سود یا سازشنامة پرداخت الیمینت تعیینشده مویین می‌نماید.
اندازة قرض الیمینت مطابق مادّة 81 همین کادکس برای کودک نابالغ دادشونده با نظرداشت مزد واقعی محنت و درآمد دیگر قرضدار در دوام دوره‌ای، که الیمینت ستانیده نشده است، مویین کرده می‌شود. اگر قرضدار در این دوره کار نکرده باشد یا اسناد تصدیقکنندة مزد محنت و درآمد دیگر او پیشنهاد نگردند، قرض در اساس مزد میانة محنت در جمهوری تاجیکستان در لحظة ستانیدن قرض مویین کرده می‌شود.
اگر چنین مویینکنی قرض منفعت یکی از طرفها را جدّی پایمال کند، طرفی، که منفعتش پایمال شده است، حقوق دارد به سود مراجعت نماید و سود می‌تواند با نظرداشت وضع مادّی یا عایلوی طرفها و دیگر حالتهای قابل توجّه قرض را با مبلغ استوار پولی مویین کند.
هنگام راضی نبودن با مویینکنی قرض الیمینت از جانب اجراچی سود هر یکی از طرفها می‌تواند طبق ترتیب پیش‌بینینمودة قانون‌‌گذاری مرافعهوی گرجدنی جمهوری تاجیکستان از عمل اجراچی سود شکایت کند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 115. آزاد کردن از دادنی  قرض الیمینت
 

هنگام دادن الیمینت برای کودکان نابالغ با موافقة طرفها آزاد کردن از پرداخت قرض یا کم کردن آن ممکن نیست.
سود حقوق دارد با دعوای الیمینت‌دهنده او را پرّه یا قسماً از پرداخت قرض الیمینت آزاد نماید، اگر مقرّر کند، که قرض با سبب بیماری این شخص یا با دیگر سببهای عذرناک پرداخته نشده است و وضع مادّی و عایلوی او امکانیت نمی‌دهد، که قرضش را پوشاند.

 
مادّة 116. مسئولیت برای سر وقت  نپرداختن الیمینت
 

هنگام به میان آمدن قرض با گناه شخصی، که عهده‌دار است طبق سازشنامة پرداخت الیمینت الیمینت سپارد، شخص گنهگار موافق ترتیب پیش‌بینینمودة همین سازشنامه جوابگر می‌باشد.
هنگام به میان آمدن قرض با گناه شخصی، که طبق هلنامة سود باید الیمینت سپارد، شخص گنهگار به الیمینتگیرنده از مبلغ نپرداختة الیمینت برای هر روز گذرانیدشده در حجم 0، 1 فایض جریمة عهدشکنی می‌سپارد. (قجت از 26. 12. 11س. ش791)

لیمینتگیرنده اینچنین حقوق دارد از گنهگاری، که به پرداخت الیمینت عهده‌دار است، برای سر وقت نپرداختن الیمینت  تمام ضرری را، که وابسته به سر وقت انجام ندادن عهده‌داریهای پرداخت الیمینت در قسم جریمة عهدشکنی رسانیده شده است، ستاند.

 
مادّة 117. ناروا بودن به حساب گرفتن و  پس طلب کرد  رویانیدنی  الیمینت
 

پرداختهای الیمینتی از حساب طلبات دیگر متقابله صورت گرفته نمی‌تواند.
پس طلب کرده گرفتن مبلغ پرداختشدة الیمینت، ممکن نمی‌باشد به استثنای حالتهای زیرین:

-بیکار کردن هلنامة سود به سبب مقصد ایندکستسیة پرداخت الیمینت یا اسناد قلبکی را پیشنهاد کردن شخص الیمینتگیرنده؛ (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

-بی‌اعتبار دانستن سازشنامة پرداخت الیمینت در صورت با راه فریب، تهدید یا زورآوری الیمینتگیرنده به امضا رسانیدن آن؛

-با حکم سود آشکار گردیدن دلیل ساخته‌کاری هلنامة، سازشنامة پرداخت الیمینت یا ورقة اجرا، که در اساس آنها الیمینت پرداخته شده است.

اگر کردار در قسم 2 همین مادّه ذکرگردیده از جانب نمایندة کودک نابالغ یا اعضای بالغ غیر قابل عمل الیمینتگیرنده صادر شده باشد، الیمینت پس طلب کرده گرفته نمی‌شود و مبلغ پرداختشدة الیمینت طبق دعوای شخص برای پرداخت الیمینت عهده‌دارشده از نمایندة گنهگار ستانیده می‌شود.

 
مادّة 118.   ایندکستسیة پرداختهای  الیمینت
 

مبلغ الیمینت با هلنامة سود در شکل پول استوار ستانیدشونده از جانب مأموریّت تشکیلات محل نگاه داشتن الیمینت متناسباً با زیادشوی اندازة حدّ اقلِّ مزد محنتی طبق قانون مقرّرگردیده ایندکستسیه کرده می‌شود.
به مقسد یندیکستسیة پرداخت الیمینت سود می‌تواند اندازة الیمینت را با مبلغ استوار پولی، که به اندازة مویین حداقل مزد محنت موافق است، مقرّر نماید. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 119. پرداخت الیمینت در صورت برای سکونتی  دائمی ب  دولت دیگر  رفتن الیمینت‌دهند
 

شخصانی، که برای سکونت دائمی به دولتی می‌روند، که جمهوری تاجیکستان با آن شرطنامة بینلمیللی پیش‌بینیکنندة اعتراف متقابله و اجرای هلنامه‌های سود را در خصوص ستانیدن الیمینت به امضا نرسانیده است، وظیفه‌دارند با اعضای عایله‌اشان در بارة پرداخت الیمینت سازشنامة خطّی به امضا رسانند و آن باید از جانب ناتریوس تصدیق ارده شود.
در صورت حاصل نشدن موافقه، شخص منفعتدار حقوق دارد به سود مراجعت کرده، در شکل مبلغ استوار مویین نمودن الیمینت و پرداخت یکوقتة الیمینت یا به حساب مبلغ الیمینت دادن مال و ملک مشخّص یا با طریق دیگر دادن الیمینت را طلب نماید.

 
مادّة 120. تغییر دادن اندازة الیمینت مقرّرنمودة سود و آزاد کردن از دادن الیمینت
 

اگر هنگام نبودن سازشنامة طرفها عاید به پرداخت الیمینت بعد طبق ترتیب سودی مقرّر نمودن اندازة الیمینت وضع مادّی و عایلوی الیمینت‌دهنده یا الیمینتگیرنده تغییر یافته باشد، سود حقوق دارد با طلب هر یک آنها اندازة مقرّرگردیدة الیمینت را کم کند یا الیمینت‌دهنده را از دادن آن آزاد نماید. هنگام تغییر دادن اندازة الیمینت یا آزاد کردن از دادن آن  سود می‌تواند اینچنین هر گونه منفعت دیگر قابل توجّه طرفها را به انابت گیرد.
اگر مقرّر گردد، که شخص به بلاغترسیدة قابل عمل نسبت شخص برای دادن الیمینت عهده‌دارشده قصداً جنایت صادر کرده است یا هنگام رفتار ناشایستة اعضای بالغ قابل عمل در عایله سود می‌تواند ستانیدن الیمینت را برای شخص بالغ قابل عمل رد نماید.

 
مادّة 121. قطع گردیدن عهده‌داریهای  الیمینت
 

عهده‌داریهای الیمینتی، که طبق سازشنامة پرداخت الیمینت مقرّر کرده شده‌اند، با فوت یکی از طرفها، گذشت مهلت عمل همین سازشنامه یا طبق دیگر اساسهای پیش‌بینینمودة همین سازشنامه قطع می‌گردند.
پرداخت الیمینت طبق ترتیب سودی ستانیدشونده در حالتهای زیرین قطع می‌گردد:

-در صورت به بلاغت رسیدن کودک یا در حالت تا به بلاغت رسیدنشان قابل عمل حساب شدن کودکانی  نابالغ؛

-بعد فرزندخواندی شدن کودکی، که برای تأمینات او الیمینت ستانیده می‌شد؛

-پس از تحصیل را در مؤسسه‌های تعلیمی تهسیلات میانه یا عالی کسبی ختم کردن کودکانی  به بلاغترسیده یا به سنّ و سال در مادّة 86 همین کادکس مقرّرگردیده رسیدنی  آنها؛  (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

-هنگام از جانب سود اعتراف گردیدن برقرار شدن قابلیّت محنتی یا قطع محتاجی الیمینتگیرنده؛

-در صورت از نو نکاح کردن زن یا شوهر سابق محتاج کارناشایم الیمینتگیرنده (مادّة 94 همین کادکس)؛

-وفات کردن شخص الیمینتگیرنده یا شخصی، که به دادن الیمینت عهده‌دار است.

 
فسل vi. شکلهای تربیة کودکانی، کی  بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند
باب 18. آشکار و جابجاکنی کودکانی، کی  بی پرستاری پدر و مادر  مانده‌اند
 
مادّة 122. حفظ حقوق و منفعتهای کودکانی، کی  بی  پرستاری پدر و مادر  مانده‌اند
 

حفظ حقوق و منفعتهای کودکان در حالتهای فوت پدر و مادر، از حقوق پدر و مادری محروم کردن آنها، محدود کردن حقوق پدر و مادری، غیر قابل عمل اعتراف شدن آنها، بیماری و مدّت طولانی غیریهازیر بودن پدر و مادر، سرکشی پدر و مادر از تربیة فرزندان یا از حفظ حقوق و منفعتهای آنها، از جمله هنگام از جانب پدر و مادر رد کردن گرفتن کودکان خود از مؤسسه‌های تربیوی، مؤسسه‌های طبابتی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌های به این مانند، اینچنین حالتهای دیگر نبودن پرستاری پدر و مادر، به زیمة مقامات وصایت و پرستاری گذاشته می‌شود.

مقامات وصایت و پرستاری کودکانی را، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند، آشکار نموده، به حساب‌گیری آنها و با نظرداشت حالتهای مشخّص محروم شدن از پرستاری پدر و مادر اصول جابجاسازی کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده را (مادّة 124 همین کادکس) انتخاب می‌نمایند و همچنین نظارت منبعدة شرایط تأمینات، تربیه و تعلیم آنها را عملی می‌نمایند.

به غیر از مقامات وصایت و پرستاری به دیگر شخصان حقوقی و واقعی برای آشکار نمودن و جابجاکنی کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده،   اجازت داده نمی‌شود.

مقامات وصایت و پرستاری مقامات اجرایه محلی حاکمیت دولتی می‌باشند. مسئله‌های تشکیل و فعالیّت مقامات اجرائیة محلی حاکمیت دولتی برای عملی نمودن وصایت و پرستاری کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده از جانب مقامات ذکرگردیده، طبق ترتیب مقرّرنمودة کادکس مذکور، کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان، قانون جمهوری تاجیکستان «در بارة حفظ حقوقهای کودک» و دیگر سندهای معیاری حقوقی جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791؛ قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

 
مادّة 123.   آشکارکنی  و به حساب‌گیریی  کودکانی  بی پرستاری پدر و مادر  ماند
 

شخصان منصبدار مؤسسه‌ها (مؤسسه‌های تعلیمی تامکتبی، مؤسسه‌های تعلیمی تحصیلاتی عمومی، مؤسسه‌های طبابتی و دیگر مؤسسه‌ها) و دیگر شهروندانی، که عاید به کودکان در قسم 1 مادّة 122 همین کادکس ذکرگردیده معلومات دارند، عهده‌دارند به مقامات وصایت و پرستاری محل واقعی زیست کودکان خبر دهند.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

مقام وصایت و پرستاری در مهلت سه روز از لحظة گرفتن چنین خبر عهده‌دار است شرایط زیست کودک را سنجیده، در صورتی  مقرّر  نمودن دلیل از پرستاری پدر و مادر یا خویش و اقربا محروم بودن او، تا حل گردیدن مسئلة جابجاکنی کودک حمایه حقوق و منفعتهای او را تأمین نماید.

راهبران مؤسسه‌های تربیوی، مؤسسه‌های طبابتی، مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌های به این مانند، که در آنها کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده جایگیر کرده شده‌اند، وظیفه‌دارند در مهلت هفت روز از روز برایشان عیان گردیدن آن، که کودک می‌تواند برای تربیه به عایله سپرده شود، در این باره به مقام وصایت و پرستاری محل جایگیرشوی مؤسسة مذکور  خبر  دهند.
برای اجرا نکردن عهده‌داریهای پیش‌بینینمودة قسم 2 همین مادّه، برای دیده و دانسته پیشنهاد نمودن معلومات بردروغ، اینچنین برای دیگر کرداری، که جهت پنهان کردن کودک از سپاریدن به تربیة عایله نگرانیده شده است، راهبران مؤسسه‌های در قسم 2 همین مادّه ذکرگردیده و مقامات وصایت و پرستاری طبق ترتیب مقرّرنمودة قانون به جوابگری کشیده می‌شوند.
ترتیب آشکارکنی و به حساب‌گیری کودکانی، که بی‌پرستاری پدر و مادر مانده‌اند، از جانب حکومت جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود. (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)

 
مادّة 124. جابجاکنی کودکانی، که بی  پرستاریی  پدر و مادر مانده‌اند
 

کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند، باید برای تربیه به عایله (برای فرزندخواندی) ، تaهت وصایت (پرستاری) سپرده شوند و در صورت موجود نبودن چنین امکانیت چونین امکانیت» کلمه‌های «طبق شرطنامه برای تربیه به عایله‌های (مربّی) پرستار داده شوند یا در مؤسسه‌های کودکان یتیم یا هر نوع مؤسسه‌ها برای کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده (مؤسسه‌های تربیوی، مؤسسه‌های طبابتی، حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌های به این مانند) جایگیر کرده شوند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

هنگام جابجا نمودن کودک باید برآمد ایتنیکی کودک، منسوبییتی  مذهبی و فرهنگی، زبان مادری، امکانیّت تأمین ادامت تربیه و تعلیم به نظر  گرفته شود.

تا لحظة در عایله یا در مؤسسه‌های در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده جابجاکنی کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند، اجرای وظیفة وcی (پرستار) موقتاً به ذمّة مقام وصایت و پرستاری گذاشته می‌شود.

 
باب 19. فرزندخواندی
 
مادّة 125. کودکانی، که آنها را به فرزندخواندی قبول کردن ممکن است
 

فرزندخواندی شکل افضلیّتناک جابجاکنی کودکان بی پرستاری پدر و مادرمانده می‌باشند.
فرزندخواندی نسبت کودکان نابالغ تنها منفعتهای آنها با رعایة طلبات مادّة 124 کادکس مذکور، همچنین با درنظرداشت امکانیّت انکشاف پُرّة جسمانی، روحی، معنوی و اخلاقی کودک اجازت داده می‌شود.
فرزندخواندی برادران و خواهران از جانب شخصان گوناگون، به استثنای حالتهایی، که فرزندخواندی به منفعت کودک می‌باشد، اجازت داد  نمی‌شود.

 
مادّة 126. ترتیبی  به فرزندخواندی قبول کردن
 

فرزندخواندی در اساس عریضة شخصانی (شخصی) ، که کودک را به فرزندی قبول کردن می‌خواهند، از طرف سود رسمی کرده می‌شود. پرونده‌های فرزندخواندی را سود به ترتیب مرافعة مخصوص بررسی می‌نماید.

پرونده‌های فرزندخواندی در سود با اشتراک مقامات وصایت و پرستاری و پراکورتوره بررسی می‌گردد.

شهروندان جمهوری تاجیکستان با انتخاب خود به سود محل استقامت کودک به فرزندخواندی قبول‌شونده یا به سود محل استقامت خود برای  به فرزندخواندی گرفتن کودک عریض  می‌دهند.
تا عریضة فرزندخواندی را بررسی نمودن سود مقامات وصایت و پرستاری وظیفه‌دارند شرایط زندگی شخصی را، که خواهش به فرزندخواندی قبول کردن کودک را دارد، سنجیده، مویین کنند، که فرزندخواندی به منفعت کودک است یا نه، آیا برای فرزند خواندن مانعهی هست، اینچنین مناسبت کودک به فرزندخواندی و فکر او را برای به فرزندخواندی قبول شدنش مویین نموده، خلاصهایشان را در خصوص امکانیّت فرزندخواندی به سود پیشنهاد نمایند.

مقامات وصایت و پرستاری وظیفه‌دارند به شخصانی (شخصی) ، که کودک را به فرزندخواندی قبول می‌کنند، در بارة سلامتی کودک معلومات دهند.

ترتیب پیشنهاد خلاصة مقامات وصایت و پرستاری و نامگوی معلومات آن را نظامنامه در بارة مقامات وصایت و پرستاری مویین می‌کند. (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)
5. حقوق و عهده‌داریهای فرزندخوانده و فرزندخواندیشده از لحظة اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود در بارة فرزندخواندی آغاز می‌یابد.

فرزندخاند شدنی  کودک باید موافق ترتیبی، که برای ثبت اسناد حالت شهروندی مقرّر گردیده است، در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی به قید دولتی گرفته شود.

سود وظیفه‌دار است، که در دوام سه روز بعد اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامه در بارة فرزندخواندی به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی محل قبول هلنام  اقتباس این هلنامه را فرستد.

 
مادّة 1261. منع بودن فعالیّت میانروی در فرزندخواندی کودک
 

فعالیّت میانروی عاید به فرزندخواندی کودک، یعنی تمامیفعالیّت شخصان دیگر با مقصد انتخاب کردن و دادن کودک برای فرزندخواندی از نام و به منفعت شخصانی، که خواهش به فرزندخواندی گرفتن کودک را دارند، منع می‌باشد.
فعالیّت مقامات وصایت و پرستاری عاید به اجرای عهده‌داریهای به ذمّه‌شان گذاشته شده، برای آشکارکنی و جابجاکنی کودکان بی پرستاری پدر و مادرمانده فعالیّت میانروی به حساب نمی‌رود و مقصد به دست درآوردن فایده را ندارد.
جوابگری برای فعالیّت میانروی طبق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان مقرّر کرده می‌شود.

 
مادّة 127. شخصانی، که حقوق به فرزندخواندی قبول کردن را دارند
 

به فرزندخواندی قبول کردن تنها از طرف شهروندان به بلاغترسیدة جمهوری تاجیکستان، به استثنای شخصان زیرین صورت می‌گیرد:

-شخصانی، که جای مویین استقامت ندارند؛

-شخصانی که هنگام فرزندخواندی برای صادر کردن جنایت قصدان  داغ سودی دارند؛

-شخصانی، که سود برای صادر نمودن جنایت نسبت آنها چارة مجبوری دارای خصوصیت طبّی تعیین کرده است؛

-شخصانی، که سود آنها را غیریقابیل عمل یا قابلیّت عملشان  محدود اعتراف نموده است؛

-زن و شوهری، که سود یکی از آنها را غیریقابیل عمل یا قابلیّت عملش  محدود اعتراف نموده است؛

-شخصانی، که سود آنها را از حقوق پدر و مادر محروم ساخته است یا حقوقی  پدر و مادر را محدود کرده است؛

-شخصانی، که به سبب اجرای غیریقناتبخش عهده‌داریهای با قانون به ذمّه‌شان گذاشته شده از وظیفة وصی یا پرستاری دور کرده شده‌اند؛

-شخصانی، که قبلاً فرزندخواند داشتند و ولی فرزندخواندی با گناه آنها از جانب سود بیکار کرده شده است؛

-شخصانی، که از سبب بیماری نمی‌توانند حقوق پدر و مادر را عملی نمایند. نامگوی بیماریهایی، که در صورت مبتلا بودن به آنها شخص نمی‌تواند  کودک را به فرزندخواندی قبول کند، تحت وصایت (پرستاری) گیرد، از جانب حکومت جمهوری تاجیکستان مقرّر کرده می‌شود.

مقرّرات سرخط یکم قسم 1 همین مادّه نسبت به پدراندر و مادراندر تطبیقنه می‌گردد. (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)
شخصانی، که بین خود نکاح ندارند، نمی‌توانند همان یک کودک را مشترکاً  به فرزندخواندی قبول کنند.

 
مادّة 128. فرقیّت سنّ و سال شخص به فرزندخواندی قبول‌کننده و فرزندخواندشوند
 

فرقیّت سنّ و سال شخص به فرزندخواندی قبول‌کننده، که عایله‌دار نیست و فرزندخواندشونده باید از شانزده  سال کم نباشد.
در صورت به فرزندخواندی قبول کردن کودک از جانب پدراندر (مادراندر) فرقیّت سنّ و سال در قسم 1 همین مادّه مقرّرگردیده ضرور نیست.

 
مادّة 129. راضیگی پدر و مادر برای  فرزندخواندی کودک
 

برای فرزندخواندی کودک راضیگی پدر و مادر کودک ضرور است. در صورت فرزندخواندی کودک پدر و مادر نابالغ به سن شانزده‌سالگی نرسیده اینچنین راضیگی پدر و مادر، وسیان و پرستاران آنها و در صورت نبودن پدر و مادر یا وسیان (پرستاران) راضیگیی  مقام وصایت و پرستاری  ضرور است.

رازیگی پدر و مادر برای فرزندخواندی کودکانشان باید در عریضة تصدیقنمودة ادارة نتاریلی دولتی یا مأموریّت مؤسسه‌ای، که کودک بی پرستاری پدر و مادر ماند  در آن قرار دارد، مقام وصایت و پرستاری محل فرزندخواندی صورت می‌گیرد یا محل استقامت پدر و مادر افاده یابد یا بی‌واسطه در سود هنگام فرزندخواندی بیان  کرده شود.

پدر و مادر حقوق دارند راضیگی دادة خود را در بارة به فرزندخواندی دادن کودکشان تا برآوردن هلنامة سود عاید به فرزندخوانی بازپس طلب کنند.
پدر و مادر می‌توانند برای فرزندخواندی کودک به شخص مشخّص یا بی ذکر کردن شخص مشخّص راضیگی دهند. مقامات وصایت و پرستاری در مورد مطابقت فرزندخواندی به منفعت کودک خلاصة خود را به سود پیشنهاد می‌نمایند. در صورت از جانب پدراندر (مادراندر) کودک به فرزندخواندی  قبول کردن او چنین خلاصه طلب کرده نمی‌شود.

 
مادّة 130. فرزندخواندی کودک  بی راضیگی پدر و مادر
 

در حالتهای زیرین راضیگی پدر و مادر برای فرزندخواندی کودک  طلب کرده نمی‌شود، اگر:

-آنها معلوم نباشند یا سود آنها را بی‌درک غایبشده اعتراف نماید؛

–   سود آنها را غیر قابل عمل اعتراف کرده باشد؛

–  سود آنها را از حقوق پدر و مادر محروم ساخته باشد (با رعایة طلبات قسم 6 مادّة 71 همین کادکس)؛

–  با سببهایی، که سود بی‌اساس اعتراف نموده است، آنها زیاده از  شش ماه با کودک یکجایه زندگی نکرده، از تربیه و تأمینات او سرکشی کرده باشند.

 
مادّة 131. راضیگی وسیان (پرستاران) ، راهبران مؤسسهایی، که کودکان بی‌پرستارمانده در آنجا قرار دارند، برای فرزندخواندی
 

برای فرزندخواندی کودکانی، که تحت وصایت (پرستاری) قرار دارند، راضیگی خطّی وصی (پرستاری) آنها ضرور است.

برای فرزندخواندی کودکانی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده، در مؤسسه‌های دخلداری  تربیوی و طبّی، مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و مؤسسه‌های دیگر به این مانند قرار دارند، راضیگی خطّی راهبر این مؤسسه ضرور است.

سود حقوق دارد به منفعت کودک بی راضیگی شخصان در قسم 1 همین مادّه تذکّریافته در خصوص فرزندخواندی هلنامه قبول نماید.

 
مادّة 132. فکر کودک فرزندخواندیشده عاید فرزندخواندشوی
 

برای فرزندخواندی نمودن کودکی، که به سن ده‌سالگی رسیده است، فهمیدن فکر او لازم است.
اگر کودک تا دادن عریضه در بارة فرزندخواند شدنش در عایلة شخص او را به فرزندخواندی گیرنده زندگی کرده، او را پدر یا مادری  خود شمارد، فرزندخواندی می‌تواند به طور استثنا، بی نظرداشت فکر فرزندخواندشونده صورت  گیرد.

 
مادّة 133. راضیگی همسر شخصی، که کودک را ب  فرزندخواندی  می‌گیرد
 

هنگام کودک را به فرزندخواندی قبول کردن یکی از همسران، اگر کودک را زن و شوهر یکجایه به فرزندخواندی قبول نکنند، راضیگی همسر دیگر ضرور است.
اگر زن و شوهر مناسبتهای عایلوی را قطع نموده، زیاده از یک سال همراه زندگی نکنند و جای استقامت همسر دیگر معلوم نباشد، راضیگی او برای فرزندخواندی ضرور نیست.

 
مادّة 134. نام، نام پدر و نسب کودک فرزندخواندشد
 

نام، نام پدر و نسب کودک فرزندخواندشده نگاه داشته می‌شود.
با خواهش شخص فرزندخوانده به فرزندخواندشده نسب فرزندخوانده، اینچنین نامی، که فرزندخوانده داده است، گذاشته می‌شود. به کودک فرزندخواندشده نام مرد فرزندخواندکرده، همچون نسب گذاشته می‌شود، اگر شخص فرزندخواندکرده جنس زن باشد به کودک فرزندخواندشده نام کسی، که زن او را به صفت پدر کودک فرزندخواندشده ذکر نموده است، گذاشته می‌شود. اگر نسب زن و شوهر فرزندخواندکرده گوناگون باشد، با موافقة فرزندخواندکردگان به کودک به فرزندخواندی گرفته‌اشان نسب یکی از آنها یا به ترتیب پیش‌بینینمودة مادّة 58 همین کادکس نسب داده می‌شود.
هنگام کودک را به فرزندخواندی قبول کردن زن (مرد) ، که در عقد نکاح نیست، با خواهش او نسب و نام پدر (مادر) ، اینچنین نام پدر (مادر) کودک فرزندخواندشده در کتاب ثبت تولد با نشانداد این شخص (فرزندخوانده) نوشته می‌شود.
تغییر دادن نسب، نام و نام پدر کودک فرزندخواندشدة به سن ده‌سالگی رسیده، به استثنای حالتهای در قسم 2 مادّة 132 همین کادکس پیش‌بینیگردیده، تنها با راضیگی او ممکن است.
در بارة تغییر دادن نسب، نام و نام پدر فرزندخواندشونده در هلنامة سود عاید به فرزندخواندی ذکر کرده می‌شود.

 
مادّة 135. تغییر دادن سنه و محل تولد کودک فرزندخواندشوند
 

برای تأمین سرّ فرزندخواندی با خواهش فرزندخواندکنندگان سنه و محل تولد کودک فرزندخواندشونده می‌توانند تغییر داده شوند.

تغییر دادن سنة تولد کودک تنها در صورت فرزندخواندکردن کودک نوزاد (تا یکساله) و به مدّت نه زیاده از سه ماهیجازتداده می‌شود.

عاید به تغییردادن سنه و محل تولد کودک فرزندخواندشده در هلنامة سود در بارة فرزندخواندی کودک ذکر کرده می‌شود.   (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)

 
مادّة 136. ثبت نام شخصان فرزندخواندکرده همچون پدر و مادر کودک فرزندخواندشد
 

با خواهش شخصان فرزندخواندکرده سود می‌تواند عاید در دفتر ثبت تولد همچون پدر و مادر کودک فرزندخواندشده ثبت نمودن نام آنها هلنامه قبول نماید.
برای چنین ثبت نسبت کودک فرزندخواندشدة به سن ده‌سالگی رسیده، به استثنای حالتهای پیش‌بینینمودة قسم 2 مادّة 32 همین کادکس، راضیگی کودک ضرور است.
در خصوص ضرورت چنین ثبت در هلنامة سود در بارة فرزندخواندی نشان داده می‌شود.

 
مادّة 137. عاقبتهای حقوقی فرزندخواندی کودک
 

کودکان فرزندخواندشده و اولاد آنها نسبت به فرزندخواندگان و خویشاوندانشان، فرزندخواندگان و خویشاوندان آنها، نسبت فرزندخواندشدگان و اولاد آنها در حقوق و عهده‌داریهای مال و ملکیی و غیریمالومولکی شخصی از روی اصل و نسب به خویشاوندان برابر کرده می‌شوند.
کودکان فرزندخواندشده نسبت پدر و مادر خود و خویشاوندان آنها حقوق غیریمالومولکی و مالومولکی شخصی را از دست داده، از عهده‌داریها نسبت آنها آزاد می‌شوند.
هنگام به فرزندخواندی قبول کردن کودک از طرف یک شخص، اگر فرزندخواندکننده مرد باشد، حقوقهای غریمال و ملکیی و مالومولکی شخصی و عهده‌داریها با خواهش مادر و اگر فرزندخواندکننده زن باشد با خواهش پدر نگاه  داشته شده می‌تواند.
اگر یکی از پدر و مادر وفات کرده باشد، آن گاه با خواهش پدر و مادر وفاتکرده (بابای و ببی کودک) حقوق و عهده‌داری نسبت به خویشاوندان والد وفاتکرده می‌توانند نگاه داشته شوند، اگر این را منفعت کودک طلب کند. حقوق پدر و مادر پدر یا مادر فوتیده برای معاشرت با کودک فرزندخواندشده مطابق مادّة 67 همین کادکس عملی می‌گردد.
در خصوص نگاه داشتن مناسبتهای کودک فرزندخواندشده با یکی از پدر و مادر یا با خویشاوندان پدر یا مادر وفاتکرده در هلنامة سود عاید به فرزندخواندی ذکر کرده می‌شود.
عاقبت حقوقی به فرزندخواندی گرفتن کودک، که در قسمهای 1 و 2 همین مادّه پیش‌بینی شده است، صرف نظر از ثبت فرزندخواندکردگان به صفت پدر و مادر در سند ثبت تولد کودک فرا می‌رسد.

 
مادّة 138. نگاه داشتن حقوق کودک فرزندخواندشده به نفقه و یارم‌پولی
 

کودکی، که در وقت به فرزندخواندی گرفته شدنش بنا بر وفات پدر و مادرش به نفقه و یارم‌پولی حقوق دارد، این حقوق را در صورت به فرزندخواندی قبول شدنش نیز نگاه می‌دارد.

 
مادّة 139. سرّ فرزندخواندی کودک
 

سرّ فرزندخواندی کودک را قانون محافظت می‌کند. سودیهایی، که در بارة فرزندخواندی هلنامه قبول کرده‌اند یا شخصان منصبداری، که ثبت دولتی آن را انجام داده‌اند، اینچنین شخصانی، که به هر طریق دیگر از فرزندخواندی آگاهند، باید سرّ فرزندخواندی را نگاه دارند.
شخصان در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده، که سرّ فرزندخواندی کودک را بر خلاف ارادة فرزندخواندگان فاش کرده‌اند، به ترتیب مقرّرنمودة قانون به جوابگری کشیده می‌شوند.

(قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)

 
مادّة 140. بیکار کردنی  فرزندخواندیی  کودک
 

فرزندخواندی کودک به ترتیب سودی بیکار کرده می‌شود.
پرونده عاید به بیکار کردن فرزندخواندی کودک با اشتراک مقام وصایت و پرستاری، اینچنین پراکورار بررسی می‌شود.
فرزندخواندی از روز اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود در بارة بیکار کردن فرزندخواندی کودک قطع می‌گردد.

سود وظیفه‌دار است در دوام سه روز پس از اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامة سود در مورد بیکار کردن فرزندخواندی کودک اقتباس این هلنامة سود را به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی محل بقیدگیری دولتی فرزندخواندی فرستد.

 
مادّة 141. اساسها برای بیکار کردن فرزندخواندی کودک
 

فرزندخواندی کودک در موردهایی بیکار کرده شده می‌تواند، که اگر فرزندخواندکردگان از اجرای وظیفه‌های به ذمّه‌شان گذاشته شدة پدر و مادری سرکشی کنند، از حقوق پدر و مادری خود  سوءاستفاده نمایند، با کودکان فرزندخواندکرده‌اشان مناسبت بی‌رحمانه داشته، میزده یا نشئه‌مند اشدّی باشند.
سود حقوق دارد با نظرداشت منفعت و فکر کودک فرزندخواندی را با سببهای دیگر نیز بیکار کند.

 
مادّة 142. شخصانی، که حقوق طلب بیکار  کردن فرزندخواندی کودک را دارند
 

هوقوق طلب بیکار نمودن فرزندخواندکنی کودک را پدر و مادر حقیقی کودک فرزندخواندشده، فرزندخواندکردگان (یکی از آنها) کودکان فرزندخواندشده،   که به سن چاردهسالگی رسیده‌اند، مقoم وصایت و پرستاری، اینچنین  پراکورار  دارا می‌باشند.

 
مادّة 143. عاقبت بیکار کردن فرزندخواندیی  کودک
 

در صورت فرزندخواندی را بیکار کردن سود حقوق و عهده‌داریهای بین فرزندخواندشده و فرزندخوانده و خویشاوندانش قطع گردیده، حقوق و عهده‌داریهای بین کودک و پدر و مادر و خویشاوندانش برقرار کرده می‌شوند، اگر این را منفعت کودک تقاضا کند.
در صورت بیکار کردن فرزندخواندی، کودک با هلنامة سود به پدر و مادرش سپرده می‌شود. در صورت نبودن پدر و مادر، اینچنین اگر به پدر و مادر سپردن کودک خلاف منفعت او باشد، کودک برای با تعلیم و تربیه فرا گرفتن به مقامات وصایت و پرستاری داده می‌شود.
سود همچنین مسئلة نگاه داشتن یا نداشتن نام، نام پدر و نسب کودک را، که با سبب فرزندخواندی به او داده شده‌اند، حل می‌نماید. دیگر کردن نام، نسب یا نام پدر کودک به سن ده‌سالگی رسیده تنها با راضیگی او ممکن است.
سود با نظرداشت منفعت کودک، حقوق دارد فرزندخواندکردگان سابق را عهده‌دار سازد، که به اندازة مقرّرنمودة مادّه‌های 81 و 83 همین کادکس برای تأمینات کودک مبلغ پردازند.

 
مادّة 144. ناممکنیی  بیکار  کردنی  فرزندخواندی بعد به به بلاغت رسیدنی  کودک فرزندخواندشد
 

بیکار کردن فرزندخواندی کودک ممکن نیست، اگر کودک فرزندخواندشده تا لحظة پیشنهاد طلبی   بیکار کردن فرزندخواندی به بلاغت رسیده باشد، به استثنای حالتهایی، که به این گونه بیکارکنی راضیگی بین شخصی  فرزندخواندکرده و کودک فرزندخواندشده، اینچنین پدر و مادر او، اگر  آنها در قید حیات بوده، از حقوق پدر و مادری محروم نشده باشند و سود آنها را غیر قابل عمل اعتراف نکرده باشد.

 
مادّة 145. بی‌اعتبار دانستن فرزندخواندی کودک
 

فرزندخاندی کودک در حالتهایی می‌تواند بی‌اعتبار دانسته شود، که اگر:

-هلنامة فرزندخواندی به حجّتهای قلبکی اساس یافته باشد؛

-فرزندخواندی قلبکی باشد؛

-شخص به بلاغترسیده به فرزندخواندی قبول شده باشد؛

–  فرزندخواندکرده شخصی باشد، که سود او را غیریقابیل عمل یا قابلی  عملش  محدود اعتراف کرده باشد؛

-شخص فرزندخواندکرده با هلنامة سود از حقوق پدر و مادری محرومشده باشد؛

-شخصانی، که برای نامطلوب اجرا کردن عهده‌داریهای قانوناً به ذمّه‌شان گذاشته شده از عهده‌داریهای وصی یا پرستاری برطرف کرده شده باشند؛

-فرزندخواندی بنا بر گناه صادرکردة سابق فرزندخواندگان از جانب سود بیکار کرده شده باشد؛

-شخصانی، که بنا بر  وضع سلامتی نمی‌توانند حقوق پدر و مادریرا  عملی نمایند. نامگوی بیماریهایی، که هنگام به آنها مبتلا بودن شخص نمی‌تواند کودک را به فرزندخواندی قبول کند، تحت وصایت (پرستاری) قرار  دهد، از جانب حکومت جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود.

 
مادّة 146. عاقبت بی‌اعتبار دانستن فرزندخواندیی  کودک
 

فرزندخواندی کودک از لحظة قبول گردیدن هلنامة سود در بارة فرزندخواندی بی‌اعتبار دانسته می‌شود. در این مورد تمام حقوق و عهده‌داریهای فرزندخوانده و خویشاوندان او و فرزندخواند، که از فرزندخواندی برمیایند، از بین  می‌روند.
سود وظیفه‌دار است، که در مدّت سه روز در خصوص اعتبار قانونی پیدا کردن هلنامه در بارة بی‌اعتبار دانستن فرزندخواندی به مقام ثبت اسناد حالت شهروندی، که فرزندخواندی در آن به قید گرفته شده است، خبر دهد.

 
بابی  20. وصایت و پرستاری نابالغان
 
مادّة 147. نابالغانی، که تحت وصایت و پرستاری گرفته می‌شوند
 

وصایت و پرستاری برای کودکان نابالغی، که بی پرستاری پدر و مادر مانده‌اند (مادّة 122 همین کادکس) ، با مقصد تأمینات، تعلیم و تربیه، اینچنین برای حفظ حقوق و منفعتهای آنها مقرّر کرده می‌شود. (قجت از 24. 02. 17 س. ، ش1395)
وصایت برای نابالغان تا سینیی  چاردهساله مقرّر کرده می‌شود.
پرستاری برای نابالغان از چاردهساله تا هجدهساله مقرّر کرده می‌شود.
مقرّر و قطع نمودن وصایت یا پرستاری کودکان نابالغ توسط کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان مویین  کرده می‌شود.

 
مادّة 148. وسیان و پرستاران نابالغان
 

تنها شخصان بالغ قابل عمل وصی و پرستار تعیین شده می‌توانند.
شخصان زیرین وصی و پرستار تعیین شده نمی‌توانند:

-شخصانی، که از حقوق پدر و مادری محروم شده‌اند:

-شخصانی، که قبلاً کودک را به فرزندخوانده قبولکرده، اگر فرزندخواندکنی با سبب نامطلوب اجرا کردن عهده‌داریهایشان بیکار کرده شده باشد؛

-شخصانی، که با سبب نامطلوب اجرا کردن عهده‌داریهایشان از وظیفة وصی یا  پرستاری آزاد کرده شده‌اند؛

-شخصان مبتلای  میزدگی و نشئه‌مندی، اینچنین شخصانی، که وابسته به وضع سلامتی (قسم 1 مادّة 127 همین کادکس) نمی‌توانند عهده‌داریهایشان را عاید به تربیة کودک  انجام دهند.

مقامات وصایت و پرستاری را حکومت جمهوری تاجیکستان مویین می‌کند.   (قجت از 26. 11. 15 س. ، ش1239)

 
مادّة 149. نظامنامه در بارة مقامات وصایت و پرستاری
 

نیزامنامه در بارة مقامات وصایت و پرستاری از طرف حکومت جمهوری تاجیکستان تصدیق کرده می‌شود.

 
مادّة 150.   محل مقرّر نمودن وصایت و پرستاری
 

وسایت و پرستاری از طرف مقامات اجرایه محلی حاکمیت دولتی، جماعتهای شهرک  و جماعتهای دهات محل استقامت شخصی، که باید تحت وصایت و پرستاری گرفته شود یا محل استقامتی  وصی یا پرستار مقرّر  می‌شود.

 
مادّة 151. انتخاب وصی و پرستار
 

هنگام به کودک تعیین نمودن وصی یا پرستار باید صفتهای شخصی وصی (پرستار) ، به اجرای عهده‌داریهای وصی (پرستاری) قادر بودن او، مناسبتهای بین او و شخص محتاج وصایت یا پرستاری، مناسبت اعضای عایلة وصی (پرستار) نسبت به کودک، اینچنین در صورت امکان خواهش خود کودک به انابت گرفته می‌شود.
تعیین نمودن پرستار به شخص بالغ قابل عمل، که بنا بر احوال سلامتی‌اش برای تطبیق مستقلانة حقوق و اجرای عهده‌داریهایش امکانیت ندارد، تنها با راضیگی شخص تحت پرستاری  گرفتشونده صورت گرفته می‌تواند.

 
مادّة 152.   وصایت (پرستاری) نسبت به کودکانی، که در مؤسسه‌های تربیوی،   معالجوی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی قرار دارند
 

به کودکانی، که در مؤسسه‌های تربیوی، تعلیمی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌های به این مانند تحت وصایت پُرّة دولت قرار دارند، وصی (پرستار) تعیین کرده نمی‌شود. اجرای چنین عهده‌داریها به ذمّة مأموریّت این مؤسسه‌ها گذاشته می‌شود.

ز جانب وصی (پرستار) در چنین مؤسس  موقتاً  قرار دادن کودک حقوق و عهده‌داریهای وسی را (پرستار را) نسبت به این کودک قطع نمی‌سازد.

مقامات وصایت و پرستاری شرایط تأمینات، تربیه و تعلیم کودکان در این مؤسسه‌ها قرارداشته را، که در قسم 1 همین مادّه ذکر گردیده‌اند، نظارت می‌کنند.
حمایه حقوق دست‌پروران (ختم‌کنندگان) مؤسسه‌های در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده به ذمّة مقامات وصایت و پرستاری گذاشته می‌شود.

 
مادّة 1521. وصایت (پرستاری) نسبت به کودکانی، که پدر و مادر آنها مدّت طولانی غایبند
 

وصایت (پرستاری) نسبت به کودکانی، که پدر و مادر آنها مدّت طولانی (زیاده از 3 ماه) غایبند یا در تعلیم و تربیة خویش و اقربایشان قرار دارند، که این خویش و اقربا دارای حجّت دخلدار نیستند، از جانب مقامات وصایت و پرستاری تعیین کرده می‌شود.
مقامات وصایت و پرستاری شرایط تأمینات و تعلیم و تربیة کودکان در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده را نظارت می‌کنند.
حمایه حقوق و منفعتهای قانونی کودکان در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده به ذمّة مقامات وصایت و پرستاری گذاشته می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 153. حقوق کودکان تحت وصایت (پرستاری) قرارداشت
 

کودکان تحت وصایت (پرستاری) قرارداشته چنین حقوقها دارند:

-به تربیه در عایلة وصی (پرستار) ، غمخواری از جانب وصی (پرستار) ، زندگی در یک جا با او، به غیر از حالتهایی، که قانون‌‌گذاری گرجدنی جمهوری تاجیکستان پیش‌بینی نموده است؛

-به تأمین شرایط زیست، تربیه و تعلیم، رشد و تکامل همه‌جانبه و احترام شأن و اعتبار انسانی آنها؛

-به الیمینت، نفقه، یارم‌پولی و دیگر پرداختهای اجتماعی به آنها تعلقداشته؛

-به نگاه داشتن حقوق مالکیت به منزل استقامتی یا حقوق استفادة منزل استقامتی و در صورت موجود نبودن منزل استقامتی حقوق دارند طبق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به منزل خانة استقامتی گیرند؛ (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

-به حمایه از سوء استفادة وصی (پرستار) مطابق مادّة 57 همین کادکس.

کودکانی، که تحت وصایت (پرستاری) قرار دارند، دارای حقوقهای پیش‌بینینمودة مادّة 56 همین کادکس می‌باشند.

 
مادّة 154. حقوق کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده، که در مؤسسه‌های تربیوی، طبابتی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی قرار دارند
 

کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده، که در مؤسسه‌های تربیوی، طبابتی و مؤسسه‌های حفظ اجتماعی اهالی و دیگر مؤسسه‌های به این مانند قرار دارند، چنین حقوقها دارند:

-به تأمینات، تربیه، تعلیم، رشد و تکامل همه‌جانبه، احترام شأن و اعتبار انسانی، تأمین منفعتهایشان؛

-به الیمینت، نفقه، یارم‌پولی و دیگر پرداختهای اجتماعی به آنها تعلقداشته؛

-به نگاه داشتن حقوق مالکیت به منزل استقامتی یا حقوق استفادة منزل استقامتی و هنگام موجود نبودن منزل استقامتی حقوق دارند طبق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به منزل خانة استقامتی گیرند؛

-پس از ختم مؤسسه‌های ذکرگردیده به امتیاز برای به کار درآمدن موافق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان عاید به محنت (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

کودکان بی پرستاری پدر و مادر مانده، که در مؤسسه‌های در قسم 1 همین مادّه ذکرگردیده قرار دارند، اینچنین دارای حقوقهای پیش‌بینینمودة مادّه‌های 55، 56 همین کادکس می‌باشند.

 
مادّة 155. حقوق و عهده‌داریهای وصی و  پرستاری  کودکی  نابالغ
 

وصی و پرستار کودک نابالغ حقوق دارند و عهده‌دار هستند، که شخص به پرستاری گرفته‌اشان را تربیه کنند، در بارة سلامتی، تکامل جسمانی، روحی، معنوی و اخلاقی، تحصیل و کسب‌آموزی او غمخواری ظاهر نمایند. (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

وسیان و پرستاران می‌توانند با نظرداشت فکر و خواهش کودکان و توصیه مقامات وصایت و پرستاری، اینچنین هنگام رعایة طلبات پیش‌بینینمودة قسم یکم مادّة 65 همین کادکس تربیة کودکان را، کی  تحت وصایت (پرستار) آنها قرار دارند، مستقلانه مویین نمایند.

وسی و پرستار با نظرداشت فکر و خواهش کودک تحت وصایتشان قرارداشته حقوق دارند  مؤسسة تعلیمی و شکل تعلیم را برای گرفتن تهسیلاتی اساسی عمومی مستقلانه انتخاب نمایند.   (قجت از 14. 11. 16 س. ، ش1365)

وصی و پرستار حقوق دارند به واسطة سود از هر گونه شخصانی، که بی اساس قانونی کودک را در نزد خود نگاه می‌دارند، از جمله از خویشاوندان نزدیک کودک برگردانیدن کودک در تحت وصایتشان (پرستاریشان) بوده را طلب نمایند.
وصی و پرستار حقوق ندارند، که برای معاشرت کودک تحت وصایتشان (پرستاریشان) قرارداشته با پدر و مادر و خویشاوندان دیگرش، به استثنای حالتهایی، که این معاشرت به منفعت کودک نیست، مانع  شوند.
حقوق و عهده‌داریهای وصی و پرستار را کادکس گرجدنی جمهوری تاجیکستان مویین می‌کند.
عهده‌داری وصایت (پرستاری) نسبت به کودک تحت وصایت (پرستاری) قرارداشته از جانب وصی (پرستار) بی‌مزد انجام داده می‌شود.
به وصی (پرستار) برای تأمینات کودک تحت پرستاری قرارداشته هر ماه طبق ‌اندازه و ترتیب مقرّرنمودة حکومت جمهوری تاجیکستان مبلغ داده می‌شود.

 
مادّة 156. از وظیفه برطرف ساختن وصی و پرستار در صورت نامطلوب اجرا کردن وظیفه‌اشان
 

اگر وصی یا پرستار وظیفة به ذمّه‌ش گذاشته شده را نامطلوب اجرا کند، مقام وصایت و پرستاری وصی یا پرستار را از اجرای این وظیفه ازاد می‌نماید.
در صورت وصایت را (پرستاری را) به مقصدهای غرضناک استفاده کردن وصی (پرستار) ، اینچنین در حالت بی نظارت و کمک ضروری گذاشتن شخصان تحت پرستاری قرارداشته مقامات وصایت و پرستاری وظیفه‌دارند، که برای حلّ مسئلة به جوابگری موقaرّرنمودة قانون کشیدن این شخص مواد ضروری را به پراکورار پیشنهاد نمایند.

 
مادّة 157. از پرستاری شخص بالغ آزاد کردن پرستار با طلب شخص تحت پرستاری قرارداشت
 

پرستار شخص بالغ قابل عمل، که به پرستاری محتاج  است با سبب وضع سلامتی و سنّ و سال باید با طلب شخص تحت پرستاری قرارداشته از وظیفه آزاد کرده شود. مقاماتی  وصایت و پرستاری در این حالت می‌توانند با موافقة شخصی  تهتی  پرستاری قرارداشته شخص دیگر را به صفتی  پرستار تعیین نمایند.

 
مادّة 158. شکایت نمودن عاید به قرارهای مقامات وصایت و پرستاری
 

نیسبت قرارهای مقامات وصایت و پرستاری در خصوص تعیین و آزاد نمودن وسیان و پرستاران، اینچنین دایر به تمام مسئله‌های وصایتو  پرستاری شخصان منفعتدار می‌توانند از روی تابعیت به مقامات بالایی یا به سود شکایت  کنند.

 
فسل 7. اسناد حالت شهروندی 
باب 21. مقرّرات عمومی
 
مادّه‌های 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 166 با قجت از 29. 04. 2006 س. ، ش183 خارج کرده شدند
 
فسل 8. استفاد‌ی  قانونهای  عایله در  مناسبتهای  عایلوی با اشتراک شهروندان خارجی  و  شخصان بی‌شهروندی 
بابی  22. استفادة قانون‌‌گذاری عقد نکاح و عایله نسبت ب  شهروندانی  خارجی و شخصان بی‌شهروندی
 
مادّی  167. عقد نکاح در قلمرو جمهوری تاجیکستان
 

شکل و ترتیب عقد نکاح در قلمرو جمهوری تاجیکستان طبق قانونهای جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شود.
شرطهای عقد نکاح در قلمرو جمهوری تاجیکستان برای هر یک شخص نکاحشونده در اساس قانونهای دولتی، که در لحظة عقد نکاح او شهروند آن دولت می‌باشد، با رعایة طلبات قسم 3 مادّة 12 و مادّة 14 همین کادکس در بابت حالتهایی، که مانع عقد نکاح می‌گردند، مویین کرده می‌شوند. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)
اگر شخص در برابر شهروند دولت دیگر بودن شهروندی جمهوری تاجیکستان را داشته باشد، نسبت وه‌ای شرطهای عقد نکاح قoنون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان استفاده برده می‌شود. اگر شخص دارای شهروندی یکچند دولتی خارجی باشد، با انتخاب این شخص قانون‌‌گذاری یکی از این دولتها استفاده برده می‌شود.
شرطهای عقد نکاح شخص بی‌شهروندی در قلمرو جمهوری تاجیکستان در اساس قانونهای دولتی مویین کرده می‌شوند، که این شخص در آن جای استقامت دائمی دارد.

 
مادّة 168.   عقد نکاح در نمایندگیهای دیپلماتی و مؤسسه‌های کنسولی
 

عقد نکاح در بین شهروندان جمهوری تاجیکستان، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان زندگی می‌کنند، در نمایندگیهای دیپلماتی و مؤسسه‌های کنسولی جمهوری تاجیکستان صورت می‌گیرد.
عقد نکاح در بین شهروندان خارجی، که از طرف نمایندگیهای دیپلماتی و مؤسسه‌های کنسولی کشورهای خارجی در جمهوری تاجیکستان انجام داده شده است، اگر این شخصان در لحظة عقد نکاح شهروندان دولت خارجی باشند، که در جمهوری تاجیکستان سفیر یا کنسول تعیین کرده است، متقابلاً قابل اعتبار دانسته می‌شود.

 
مادّة 169. اعتراف نکاحی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان بسته شده‌است
 

نکاحهای شهروندان جمهوری تاجیکستان و نکاحهای بین شهروندان جمهوری تاجیکستان با شهروندان خارجی یا شخصان بی‌شهروندی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان با رعایة قانونهای آن کشور بسته شده‌اند، اگر برای اعتراف شرطها و مانعه‌های در قسم 3 مادّة 12 و مادّة 14 همین کادکس پیش‌بینیگردیده نباشند، در جمهوری تاجیکستان بااعتبار دانسته می‌شود. (قجت از 25. 03. 11س. ، ش710)
نکاح شهروندان خارجی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان با رعایة قoنونهای آن کشوری بسته شده‌اند، که در آن عقد نکاح صورت گرفته است، در جمهوری تاجیکستان بااعتبار دانسته می‌شوند.

 
مادّة 170. بی‌اعتبار دانستن نکاح
 

قد نکاح طبق ترتیب مقرّرنمودة مادّه‌های 167 و 169 کادکس مذکور بی‌اعتبار دانسته می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)

 
مادّة 171.   بیکار کردن نکاح
 

بیکار کردن نکاح شهروندان جمهوری تاجیکستان با شهروندان خارجی یا اشخاص بی‌شهروندی، اینچنین نکاح بینیهمدیگری شهروندان خارجی در جمهوری تاجیکستان طبق قانونهای جمهوری تاجیکستان صورت می‌گیرد.
شهروندان جمهوری تاجیکستان، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان استقامت می‌کنند، حقوق دارند نکاح را با همسر خود، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان زندگی می‌کند، صرف نظر از شهروندی او، در سود جمهوری تاجیکستان بیکار کنند. در حالتهایی، که طبق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان به بیکار کردن نکاح در مقمات ثبت اسناد حالت شهروندی اجازت داده می‌شود، نکاح در نمایندگیهای دیپلماتی یا مؤسسه‌های کنسولی جمهوری تاجیکستان  بیکار کرده می‌شود. (قجت از 26. 12. 11س. ، ش791)
بیکار کردن نکاح بین شهروندان جمهوری تاجیکستان و شهروندان خارجی یا شخصان بی‌شهروندی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان، با رعایة قانون‌‌گذاری دولتی خارجی دخلدار صلاحییتناکی مقاماتی، که آیدی  بیکار کردن نکاح قرار قبول کرده‌اند و قانون‌گذاری، که هنگام بیکار کردن نکاح باید استفاده برده شود، در جمهوری تاجیکستان بااعتبار دانسته می‌شود.
بیکار کردن نکاح بین شهروندان خارجی، که بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان، با رعایة قانون‌‌گذاری دولتی دخلدار صلاحیّت مaقامی، که در بارة نکاح قرار برآورده است و قانونهایی، که باید هنگام بیکار کردن نکاح استفاده شوند، در جمهوری تاجیکستان بااعتبار دانسته می‌شود.

 
مادّة 172. حقوقهای شخصی غیر مال و ملکی و مال و ملکیی و عهده‌داریهای زن و شوهر
 

حقوقهای شخصی غیریمال و ملکی و مال و ملکیی و عهده‌داریهای زن و شوهر طبق قانونهای دولتی، که آنها در حدود آن اقامتگاه مشترک دارند و در صورت نداشتن اقامتگاه مشترک باشد، طبق قانونهای دولتی مویین کرده می‌شوند، که آنها در قلمرو آن اقامتگاه آخرین مشترک داشتند. حقوقهای شخصی غیریمال و ملکی و مال و ملکیی و عهده‌داریهای زن و شوهری، که اقامتگاه مشترک ندارند، در جمهوری تاجیکستان مطابق قانونهای جمهوری تاجیکستان مویین کرده می‌شوند.
زن و شوهری، که شهروندی عمومی یا اقامتگاه مشترک ندارند، هنگام بستن عهدنامة نکاح یا سازشنامه در بارة پرداخت الیمینت به همدیگر می‌توانند قانونهای را انتخاب نمایند، که برای مویین نمودن حقوق و عهده‌داریهایشان در خصوص پرداخت الیمینت از روی این عهدنامه یا سازشنامة پرداخت الیمینت مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگر زن و شوهر در مورد انتخاب قانونها نسبت عهدنامة نکاح یا سازشنامة زن و شوهر در بارة پرداخت الیمینت به یکدیگر به موافقه نایند، مقرّرات قسمی  یکم همین مادّه استفاده می‌شود.

 
مادّة 173. مقرّر نمودن و رد کردنی  پدرخواندی (مادرخواندی)
 

مقرّر نمودن و رد کردن پدرخواندی (مادرخواندی) طبق قانونهای دولتی مویین کرده می‌شود، که کودک از روی تولد شهروند آن می‌باشد.

2. ترتیب مقرّر و رد کردن پدرخواندی را (مادرخواندی را) در حدود جمهوری تاجیکستان قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان مویین می‌کند. در حالتهایی، که اگر  مطابق قانونهای جمهوری تاجیکستان مقرّر نمودن پدر (مادر)   در مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی اجازت داده شده باشد، پدر و مادر بیرون از حدود جمهوری تاجیکستان استقامتکنندة کودک، که اقلاً یکیشان  شهروند جمهوری تاجیکستان می‌باشند، حقوق دارند با عریضة مقرّر نمودن پدر (مادر) به نمایندگی دیپلماتی یا مؤسسه‌های کنسولی جمهوری تاجیکستان مراجعت نمایند.

 
مادّة 174. حقوق و عهده‌داریهای پدر و مادر  و فرزندان
 

هوقوق و عهده‌داریهای  پدر و مادر  و فرزندان، از جمله عهده‌داری پدر و مادر در بابت تأمینات فرزندان مطابق قانونهای دولتی مویین کرده می‌شوند، کی  در آن دولت اقامتگاه مشترک دارند. در صورت اقامتگاه مشترک نداشتن پدر و مادر و فرزندان، حقوق و عهده‌داریهای آنها طبق قانونهای دولتی مویین کرده می‌شوند، که کودک شهروند آن می‌باشد. با طلب دعواگر نسبت عهده‌داریهای الیمینتدیهی و دیگر مناسبتهای بین پدر و مادر و فرزندان قانونهای دولتی را استفاده کردن ممکن است، که کودک در قلمرو آن استقامت دائمی دارد.

 
مادّة 175. عهده‌داریهای الیمینتدیهی فرزندان بالغ و اعضای دیگر عایل
 

وهدداریهای الیمینتدیهی فرزندان بالغ به منفعت پدر و مادرشان، اینچنین عهده‌داریهای الیمینتدیهی اعضای دیگر عایله طبق قانونهای دولتی مویین کرده می‌شوند، که آنها در قلمرو آن اقامتگاه دائمی دارند. در صورت نداشتن اقامتگاه مشترک چنین عهده‌داریها طبق قانونهای دولتی  مویین کرده می‌شود، که شخص دعواگر الیمینت  شهروند آن می‌باشد.

 
مادّة 176. مقرّر نمودن مضمون معیارهای  حقوق عایلوی خارجی
 

هنگام استفادة معیارهای حقوق عایلوی خارجی سود یا مقام ثبت اسناد حالت شهروندی و دیگر مقامات مندرجة این معیارها را موافق تفسیر رسمی آن، عملیة استفاده و داکترینة آن  در دولت دخلدار خارجی مقرّر می‌نمایند.

به مقصد مقرّر نمودن مندرجة معیارهای حقوق عایلوی خارجی سود، مقامات ثبت اسناد حالت شهروندی و مقامات دیگر می‌توانند طبق ترتیب مقرّرشده برای مساعدت و توضیح به وزارت عدلیة جمهوری تاجیکستان و دیگر مقامات صلاحییتناک جمهوری تاجیکستان مراجعت کنند یا کارشناسان را (ایکسپیرتها را) جلب نمایند.

شخصان منفعتدار حقوق دارند اسناد تصدیقکنندة مندرجة معیارهای حقوق عایلوی خارجیی را، که آنها برای طلب خود یا اعتراض به آن استناد می‌کنند، پیشنهاد نمایند یا به طرز دیگر به سود یا مقام ثبت اسناد حالت شهروندی و دیگر مقامات در مقرّر ساختن مندرجة معیارهای حقوق عایلوی خارجی مساعدت کنند.
اگر مندرجة معیارهای حقوق عایلوی خارجی، صرف نظر از چاره‌های مطابق قسم یکم همین مادّه دیده‌شده مقرّر نگردد، قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان استفاده برده می‌شود.

 
مادّة 177. محدودیّت استفادة حقوق عایلوی خارجی
 

هوقوق عایلوی خارجی در حالتهایی استفاده برده نمی‌شود، که آن خلاف اساسهای ترتیبات حقوقی (ترتیبات عامّوی) جمهوری تاجیکستان باشد. در این حالت قانونهای جمهوری تاجیکستان استفاده برده می‌شوند.

 
مادّة 1771. جوابگری برای رعایه نکردن طلبات کادکس مذکور
 

شخسان واقعی و حقوقی برای رعایه نکردن طلبات کادکس مذکور مطابق قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان به جوابگری کشیده می‌شوند.

(قجت از 19. 03. 13س. ، ش952)

 
مادّة 178. از اعتبار ساقط دانستن بعضی سندهای قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان، بنا بر مورد عمل قرار گرفتن این کادکس
 

قانونهای زیرین جمهوری تاجیکستان  بی‌اعتبار  دانست  شوند:

قانون جمهوری تاجیکستان از 19 ژوئن سال 1969“در بارة تصدیق کردن کادکسی  عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1969. ش 12، مادّة 102)؛

وکز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 30 سپتامبر سال 1976“در بارة درآوردن تغییرات به مادّة 185 کادکس جمهوری تاجیکستان عاید به نکاح و عایله” (ویداماستهای ساویتی عالی رسّ تاجیکستان، سال 1976، ش 19، مادّة 244)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 26 نوامبر سال 1976“در خصوص تصدیق نمودن اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان“در بارة درآوردن تغییرات به مادّة 185 کادکس جمهوری تاجیکستان عاید به نکاح و عایله” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1976، ش 23، مادّة 282)؛

وکز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 28 آگوست سال 1980“در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1980، ش 18، مادّة 216)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 19 نوامبر سال 1980“در خصوص تصدیق نمودن اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان“در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1980، ش 23، مادّة 250)؛

وکز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 25 مارت سال 1982“در بارة درآوردنی  تغییرات و علاوه‌ها به مادّة 35 کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1982، ش 7، مادّة 51)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 17 مة سال 1982“در خصوص تصدیق کردن اوکه‌زهای پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان در قسمت تصدیق اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 25 مارت سال 1982“در بارة درآوردن تغییرات به مادّة 35 کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان”  (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1982، ش 11، مادّة 130)؛

وکز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 10 فوریه سال 1984“در بارة درآوردن تغییرات به مادّة 27 کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1984، ش 4، مادّة 40)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 17 فوریه سال 1984“در بارة تصدیق کردن اوکه‌زهای پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان“در خصوص داخل کردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان”در قسمت تصدیق نمودن اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 10 فوریه سال 1984“در بارة داخل کردن تغییرات به مادّة 27-ام کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان،   سال 1984، ش 4، مادّة 36)؛

مادّة 9 اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 8 آگوست سال 1984“در بارة داخل کردن تغییرات و علاوه‌ها ب  بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1984، ش 16، مادّة 168)؛

فسل 1 اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 22 نوامبر سال 1984“در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1984، ش 23، مادّة 224)؛

فسل 1 اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 27 فوریه سال 1985“در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1985، ش 5، مادّة 54)؛

فسل 11 اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 22 نوامبر سال 1985“در بارة بعضی تغییراتهای ترتیب رویانیدن الیمینت برای نگاه و بین کودکان نابالغ” (ویداماستهای  ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1985، ش 23، مادّة 230)؛

فسل 1 اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 28 فوریه سال 1987“در بارة بعضی تغییراتهای ترتیب رویانیدن الیمینت برای فرزندان نابالغ” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1987، ش 5، مادّی  76)؛

وکز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 23 فوریه سال 1990“در بارة درآوردن تغییرات به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی جمهوری تاجیکستان، سال 1990، ش 5 ،. مادّة 42)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 24 آوریل سال 1990“در خصوص تصدیق اوکه‌زهای پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان «در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان”در قسمت تصدیق نمودن اوکه‌ز پریزیدیوم ساویت عالی جمهوری تاجیکستان از 23 فوریه سال 1990“در بارة درآوردن تغییرات به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان سال 1990، ش 9، مادّة 162)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 24 آوریل سال 1990“در بارة درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1990، ش 9، مادّة 163)؛

فسل اووو قانون جمهوری تاجیکستان از 28 آگوست سال 1990“در بارة داخل کردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی اکتهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای  ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1990، ش 16، مادّة 268)؛

فسل yو قانون جمهوری تاجیکستان  از 12 دسامبر سال 1990“در بارة وارد نمودن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی سندهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای شورای عالی رسّ تاجیکستان، سال 1990، ش 24، مادّة 410)؛

فسل 1 قانون جمهوری تاجیکستان از 27 ژوئن سال 1991“در  خصوص درآوردن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی سندهای قانونی جمهوری تاجیکستان” (ویداماستهای ساویت عالی رسّ تاجیکستان، سال 1991، ش 14، مادّة 237)؛

قانون جمهوری تاجیکستان از 23 نوامبر سال 1992“در بارة درآوردن تغییرات به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (اخبار شورای عالی جمهوری تاجیکستان، سال 1992، ش 21-22، مادّة 301)؛

فسل اوy فرمان ریاست شورای عالی جمهوری تاجیکستان از 6 ژوئن سال 1993“در بارة وارد نمودن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی سندهای قانون‌‌گذاری جمهوری تاجیکستان” (پراتاکال ش 166 مجلس ریاست شورای عالی جمهوری تاجیکستان)؛

فرمان ریاست شورای عالی جمهوری تاجیکستان از 29 ژوئیة سال 1993“در بارة درآوردن تغییرات به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (اخبار شورای عالی جمهوری تاجیکستان، سال 1993، ش 13، مادّة 272)؛

قانون قُمهوری تاجیکستان از 28 دسامبر سال 1993“عاید به تصدیق نمودن فرمانهای ریاست شورای عالی جمهوری تاجیکستان در بارة داخل نمودن تغییرات و علاوه‌ها به بعضی قانونهای جمهوری تاجیکستان”در قسمت تصدیق فرمان ریاست شورای عالی جمهوری تاجیکستان از 29 ژوئیة سال 1993“در بارة درآوردن تغییرات به کادکس عاید به نکاح و عایلة جمهوری تاجیکستان” (اخبار شورای عالی جمهوری تاجیکستان، سال 1993، ش 23-24، مادّة 509).

 

 

 

قانون

جومهوری تاجیکستان 

در بارة قبول کادکس عایلة جمهوری تاجیکستان

(اخبار مجلس عالی جمهوری تاجیکستان، سال 1998، ش22، ماد. 304)

 

مجلیس عالی جمهوری تاجیکستان  قرار  می‌کند:

کادیکس عایلة جمهوری تاجیکستان قبول کرده شود.

 

پریزیدینت

جومهوری تاجیکستان                                                                                               ه. رحماناو

 

ش. دوشنبه، 13 نوامبر سال 1998،

ش 682

 

Инчунин кобед

avtorstvo-v-Google

هوقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن

قانونی جومهوری تاجیکستان  در بارة حقوق مؤلف و حقوقهای وابسته به آن (اخبار مجلس عالی جمهوری …