در آسیای میانه از مرحلة بعد حیات بشر اوّلیه – پلیالیت میانه یادگاریهای فراوان باقی مانده است. این زمان نشو و نمای مدنیّت مستی، زمان موجودیّت نیندیرتلها بود، که در حدود پلیالیت میانه و بالا از آنها انسان نوع امروزه تشکّل یافته است.
در این دور قوّههای استحصالکنندة جمعیت نسبت به دورة پلیالیت پایین تیزتر به دگرگونی رو نهادند: تکنیکة تییار کردن آلات زودتر تکمیل یافت، شکل آلتها نو و وظیفة آنها گوناگون گردید. آدمان نه تنها نگاه داشتن آتش، بلکه گرانن آن را یاد گرفتند. نوترین اصولهای ستتیستیکی امکان میدهد، که در ناحیههای مختلف، از جمله در آسیای میانه چند محل مسکن اسریسنگی میانه، که ممکن است موجودیّت یگان اتّحادیة کلان جماعتی را انعکاس گردانند، آشکار کرده شود.
مسکنهای سرکشاده و غار مستیی در بسیار جایهای آسیای میانه، چه در قسمهای کوهسار و چه در دشت و واحهها یافت شدند. چنانچه، این قبیل اقامتگاهها در ترکمنستان – در نیمجزیرة کرسناوادسک و کوپیتداغ مرکزی، غارهای قدیمه در ازبکستان – در نزدیکی تاشکند و سمرقند، مسکنهای سرکشادة زیاد در تاجیکستان – در فرغانة غربی، ناحیة اوراتپّه، وادیهای حصار و وخش، ناحیة دنغره و نهایت، در سالهای آخر آثار مدنیّت مستیی در قرغیزستان شمالی نیز کشف گردیدند.
مغاک تیشیکتاش در اتّفاق ساویتی و خارجه شهرت زیاد پیدا نمود[1]. وهای در نزدیکی شهر ترمذ، در واحة تورگاندریا، در کوهسار بایسون واقع گردیده است. در این مغاک پنج طبقة مسکن، که نیندیرتلهای چندین بار به منزل کهنه خود بازگشت نموده باقی گذاشتهاند، مشاهده شده است. از این جا قریب 3 هزار مصنوعات سنگی پیدا گردید، که 339-تای آن آلات کامیه میباشد. در بین آنها دو نوع آلات خیلی معمول – کارد و بیلچة سنگی موجود است. کارد همچون آلات بُرنده و سلاح شکاری خذمت میکرد. بیلچه را برای ساخت و پرداخت درخت، پوست استفاده مینمودند. آلتهای دیگر خیلی کمند. سید اساسی شکارچیان تیشیکتاشی بز کوهی سیبیری بود، که در کوهستان آسیای میانه بسیار دچار میآمد. غیر از این گوزن، خرس، پلنگ و دیگر هیوانهای خردتر را نیز شکار میکردند.
تسادوفن پیدا شدن جسد آدم عهد مستیی – پسربچة 8-9-ساله واقعة دارای اهمیت جهانی گردید. از وقت این بازیافت نزدیک چل سال گذشته باشد هم، باستانشناسان به یافتن دیگر کاسة سر آدم نیندیرتل موفق نشدهاند، هرچند که حالا در مملکت ما دهها مکان مستیی معلوم است. در گرد جسد (کاسة سر و بعضی استخوانهای اسکلت پسربچه) شاخهای بز کوهی به شکل حلقه گذاشته شدهاند، که از این میتوان با نیت مویین به خاک سپرده شدن آن را تخمین کرد.
کالّیکسیة آلات سنگی تیشیکتاش با آثار دیگر مغارهها پرّهتر گردید. از بین آنها مغاک به قریبی یافته شدة آبیرهمت را، که در مسافة 100 کم دورتر از تاشکند واقع است، نام بردن ممکن است. متریالهای حفریات این یادگاری خیلی جالب هنوز مفصلاً انتشار نیافته است. از این مغاک بیشتر از 30 هزار مصنوعات دورة مستیی پیدا شد.
در وادی سیردریا، در بین لنینآباد و نوکت قیراقّم بسیار متریالهای مهم به دست رسید. آلات دو مرحلة دورة مستیی در این ناحیه با بقیة سوفههای قدیمة سیردریا علاقهمند است. این آلتها در ریگهای آبشستة سوفهها جمع شدهاند. در این جا هم به مثل تیشیکتاش اکثر آلات را بیلچه و کاردهای سنگی تشکیل میکنند، فقط فرق در این است، که آنها نه از آهکسنگ چخماقی زودشکن، بلکه از سنگ سخت سوماق (پارفیریت) ساخته شدهاند.
همة این یادگاریها متعلّق مدنیّت به «اصطلاح لیولّوه و مستیی» بوده، با یادگاریهای دورة مستیی شرق نزدیک شباهت دارند[2].
ولی در جنوب تاجیکستان یکچند یادگاریهای دورة مستیی پیدا شدند، که تماماً خصوصیت دیگر داشته، با تمدّن هندوستان و سایر کشورهای در جنوب و غرب تاجیکستان واقعگردیده نزدیکند. کلانترین محل این نوع آثار قدیمه قرابوره، واقع در وادی وخش (نزدیک جللیکول) از جانب و. ا. رناو تدقیق شده است. وهای از سلسلة دونگیهای نه آن قدر بلند ریگی عبارت است، که روی آنها را به غفسی دو متر سنگریزهها پوشیدهاند. مصنوعات قدیمه محض از بین همین سنگریزهها یافت شدهاند. جالب دقّت است، که در این محل در قطار آلات مقرّری مستیی مصنوعات مخصوص سنگی – آلات حقیقی قیراقسنگ – چاپّیر و چاپّینگ نیز پیدا گردید، که با همین قبیل مصنوعات دورههای بعدینة مدنیّت سوای هندوستان بسیار مانند است.
هفریات میدانچة نزد غار آغزیکیچیک ریان دنغره برای تدقیق مدنیّت مستیی متریال فراوان داد. از این جا دهها آلتهای گوناگون سنگی، از جمله، بیلچه و کاردهای گوناگون به دست آمد، که خیلی خوب ساخته شدهاند. اینچنین بسیار استخوان هیوان نیز یافت شد، که نیندیرتلیها سید کرده بودهاند. در قطار استخوان هیوانهای معلومی، که تا به حال وجود دارند، استخوان کرک درازپشم و اسپ برین هیوانهایی نیز یافت شدند، که تا به روزهای ما آمده نرسیدهاند.
قیسم بالایی طبقة مسکن (طبقة آرشیالوگی) این جا در جای دیگر وانمیخورد و عبارت از پارههای به لایی چسپیدة ریزة استخوان سنگپشتهای دشتی و دیگر هیوانها میباشد. اکثر استخوانپارهها سوختگیند و این دلالت میکند، که مردم آغزیکیچیک در همان دورهها اساساً گوشت سنگپشت را استعمال میکردهاند[3].
به این طریقه، از دورة مستیی سر کرده، در مدنیّت عصر سنگی آسیای میانه موشابیهت دو منطقة بزرگ پلیالیت – آسیای شرقی و میانه را میتوان مشاهده نمود. چنین نزدیکی مدنیّتها را دیرتر، در دورة نیالیت هم دیدن ممکن است[4]. مطابق مدرکهای نوترین، سن آثار اساسی دورة مستیی در آسیای میانه 50-40 هزار سال میباشد.[5]
[1] آکلدنیکاو ا. پ. ، 1949.
[2] آکلدنیکاو ا. پ. ، 1966 ب، س. 48-49.
[3] رناو و. ا. ، 1975.
[4] رناو و. ا. ، 1965 6.
[5] آکلدنیکاو ا. پ. ، 1966 6، س. 45-46؛ اینچنین ایوانف ا. ک. ، 1965.