انکشاف منبعدة رابطههای تجارتی و سیاسی روسیه با دولتهای آسیای میان
چونان که در بالا قید کرده شد، حکومت پادشاهی روس سعی مینمود، که با راه اقتصادی و دیپلماتی موقع خود را در آسیای میانه مستحکم کرده، نفوذ حکمفرمای خود را در بخارا، خیوه و خوقند پایدار گرداند. در آخر سالهای چلم و ابتدای سالهای پنجاهم عصر 19 کوششهای بریتنیه در راه وسعت دادن تجارت و دسیسههای سیاسی آن پتربورگ را به تشویش انداخته، در وهای خوف جدّی از دست رفتن بازار آسیای میانگی مالهای روس و در حدود جنوبی روسیه استوار گردیدن موقع حریفان خطرناک را به وجود آورد. از این رو، حکومت پادشاهی برای انکشاف منبعدة مناسبتها با دولتهای خانی عاصیان میانه حرکت نموده، در این زمان به مقصد برقرار کردن حکمرانی خود در آن سرزمین اقدامات حربی نیز به عمل آورد.
در سال 1847 قشون حکومت پادشاهی به ساحلهای بهر ارل رسید. در این جا با عنوان ریم استحکامی بنا کرده شد، که بعدها نام قلعچة ارل را به خود گرفت. این استحکام و دیگر قلعههای ساحل بهر ارل برای آن ساخته شده بودند، که حرکت بیمانعه کاروانهای تجارتی به درونتر آسیای میانه تأمین گردد. در خود همین وقت دستة دیگری، که از جانب سیبری به آسیای میانه حرکت میکرد، به هفترود رسید. به این طریقه، قوّههای حربی حکومت پادشاهی ای دو طرف – از آرینبورگ و آمسک به زمینهای ییلاقی از قزاقها و قرغیزها کشیدگرفتة دولت خانی خوقند نزدیک شدند.
یشغال قلعة آقمچیت خوقند (استحکام پیراوسکیی، قیزیل اوردة حاضره) ، که سال 1853 پس از محاصره و حملة دستی جنگاورانی روس تهتی فرماندهیی ژنرال-گوبرناتور آرینبورگ و. ا. پیراوسکیی به وقوع پیوست، در راه حرکت منبعدة قشونهای حکومت پادشاهی مرحلة مهمّی گردید. همان سال اوّلین راه آبی روسیه به آسیای میانه گشاده شد و کشتیهای روس به شنا کردن از بهر ارل به سمت سرگه دریاهای سر و ام و شروع نمودند. پس از این قد-قدی ساحلهای دریای سیر یک قطار نقطهای مقاومت ساخته، خطّ استحکامات سیردریا به وجود آورده شد. در طرف شرقی آسیای میانه خطّ استحکامات سیبری به آن مطابقت مینمود. اهالی محلی قزاقها و قرقلپاقها، که دچار ظلم و تعدّی دولتهای خوقند و خیوه گردیده بودند، به قشونهای حکومت پادشاهی روس فعالانه کمک میرسانیدند.
پیتیربورگ در برابر ب عمل آوردن اقدامات حربی سعی و کوششهای خود را در بابت به وسیلههای دیپلماتی «گشادن» راه وسیع به خیوه و بخارا داخل شدن مالهای روس نیز ادامه میداد. بعد تمام شدن جنگ قریم، که یک مدّت دقّت دایرههای حکمران امپراتوری روسیه را از آسیای میانه دور کرده بود، سال 1858 به امارت بخارا و خانی خیوه با سرداری پالکاونیک ن. پ. اگنتیف نمایندگی دیپلماتی فرستاده شد. گفت و شنید این نمایندگی در دولت خانی خیوه یگان نتیجهای نداد. امّا در امارت بخارا به اگنتیف میسّر شد، که بعضی موفقیّتها به دست آورد. امیر نثرالله، که با خان خوقند جنگ میکرد، با امید پشتیبانی دیدن از دولت روس هیعت سفارت را به خوشی پذیرفت و برای سوداگران روس امتیازهای مویینی وعده داد. لیکن عملی نمودنی موافقت حاصلشد نهایت درجه دشوار گردید. خود اگنتیف هم فهمید، که حکومتهای خوانی (قبل از همه، حکومت خیوه) به مشاهدههای پیشینه اهمیتی نمیدهند: در خیوه حتّی متن قراردادی را، که در نتیجة به دولت خوانی تشریف آوردن پ. نیکیفاراف و گ. دنیلیوسکیی بسته شده بود، یافته نتوانستند…
یمپیریة روسیه به خلاصهای آمد، که برای رسیدن به مقصدهای سیاسی و اقتصادی خود در آسیای میانه باید قوّههای مسلّح را به کار انداخت. این نیت از آن سبب هم قوّت میگرفت، که پس از جنگ قریم نسبت به دولتهای ترقّیکردة اروپایی ضعیفتر بودن روسیه پادشاهی عیان گردید و آسیای میانه همچون بازار کم و بیش ضمانتدار مالهای صناعتی روس در پیش نظر دایرههای حکمران و صاحبکاران مملکت اهمیت مخصوصی پیدا نمود. وجه آخری با ترقّیات سری مناسبتهای کاپیتالیستی در روسیه نیمة دوّم عصر 19، خصوصاً پس از بیکار کردن حقوق کریپاستنایی خیلی سخت علاقهمند بود. کارخانههای نو صناعتی به وجود میآمدند. مهمترین ساحة صناعت – بافندگی، که با تأمین پخته وابسته بود، با سرعت تمام وسعت مییافت. ترقّیات اقتصادی به دست آوردن بازارهای نو فروش مال، منبعهای نو مواد خام و وسیلههای نو علاقه را طلب میکرد.
یلاوه بر این، عملیات فعالانة دولت روس در آسیای میانه نه فقط خوف از طرف انگلیه استیلا شدن این سرزمین را برطرف میکرد، بلکه، برعکس، روسیه را به حدود ملکهای شرقی بریتنیه نزدیکتر مینمود. به همین واسطه پتربورگ قصور شکست جنگ قریم را گرفتنی و موقع خود را در اوراپه مستحکم کردنی بود. از این رو، سر درآوردن به درونتر آسیای میانه با مقصد و منفعتهای هم پامیشیکان و هم دایرههای برجوزی امپراتوری روسیه موافقت میکرد.
ما در برابر تأکید نمودن آمیزش سببهای اقتصادی و سیاسی، که پتربورگ در مویین کردن نقشة فعالیّت خود نسبت به دولتهای آسیای میانه آنها را به اساس میگرفت، موقع درجة اوّل داشتن عاملهای اقتصادی را باید در نظر داشته باشیم[1]. و. ا. لنین در مقالة «باز دایر به مسئلة نظریة ریلیزتسیه» محض در دورة بعد اصلاحات بیشتر اوج گرفتن مستملککنی کشورهای کناری را بیسبب خاطرنشان نکرده است. او مینویسد: «جنوب و جنوب شرق قسمت روسیه اروپایی، کوکز، آسیای میانه، سیبری یک نوع مستملکههای کاپیتالیزم روس میباشند و نه فقط به قد، بلکه به بر به اندازة بزرگ ترقّی یافتن کاپیتالیزم روس را هم تأمین میکنند»[2].
بینابر این بیسبب نیست، که مسئلة در آسیای میانه استوار گردیدن موقع امپراتوری روسیه توجّه از حد زیاد دایرههای تجارتی و صناعتی را به خود کشیده، در تشکیلات و آرگنهای مطبوعات آنها موقع محاکمة پرجوش و خروشی گردیده است.
یشغالگریهای مستملکوی فقط به حکومت مطلقة پادشاهی، پامیشیکها، دوارینینهایی، که در خذمت گرجدنی و حربی منصبهای کلان را صاحبند، به یک تودچه کاپیتالستان، فابریکنتها و پودرتچیها فایدهناک است[3].
در سالهای شصتم عصر 19، به سبب آن که در نتیجة سر زدن جنگهای داخلی در شمال و جنوب امریکا به اوراپه کشاندن پختة امیریکایی قطع گردیده، بحران صناعت بافندگی اوراپه و روسیه به عمل آمد، استیلای آسیای میانه همچون منبة مواد خام پخته اهمیت مخصوص کسب نمود. مثلاً، تا سال 1861 یک پود پختة بخارا در یرمرکة نیجیگاراد 4-5 صوم ارزش داشته باشد، نرخ آن در سال 1862 به 7 صوم و 50 تین و در سال 1864 به 23-24 صوم رسید.
[1] نیگ .: خلفین ن. ا. ، 1972. [2] لینین و. ا. اثرها، ج. 4، س. 86. [3] {امان اثر، س. 386.