بادیان
میزاج بوستانی آن در اوّل درجة سوم گرم و در درجة یکم خشک است. ولیا حکیم بوقرات در دوّم گرم و در یکم خشک دانسته است. مزاج تخمش گرمتر نظر به برگ آن. ریشهاش برای دواگی قویتر از قسمهای دیگر آن است. خیسلتهای شفابخش آن: تخمش را بریان کرده بخورند، مجراهای عضوهای درون سینه، جگر، سپرز، گُرده و خیچک را میکُشاید و اینچنین دردهای این عضوها را، که از سردی باشند، تسکین میدهد؛ چشم و معده را قوّت میدهد، بادها و اخلاط غفسگشته را تحلیل میبخشد و پراکنده میکند، شیر زنان را پیدا و زیاده میگرداند، خصوصاً نو آن پیشاب و هیز را روان میسازد، بر ضد زهرهای هیوانی تریاق میشود.
توخم آن را در آب جوش داده، آن آب را با گل گاوزبان و آن تخم بنوشند، دلتپک (دلبازی) و علّت بیهوششوی را دفع میکند؛ اگر این را با سنبل و انجیر بخورند، برای سرفه؛ دمکوتهی و دشواری نفس دارو میشود. اگر خودش را تنها بیاشامند، بادهای غفسگشته را تحلیل میدهد و پراکنده میسازد؛ دردهای پهلو و تهیگاه را تسکین میدهد؛ قولنج را، که ورم و درد رودههای غفس است و به زبان روسی کالیت مینامند، میکُشاید؛ رطوبت غفس و چسپک معده، بیجا (بیحضور) شدن دل، بلغم شور-همهاش را دفع مینماید؛ قوّت دواها را به جاهای دور بدن، حتّی به دست و پاها نیز میرساند؛ اسهال کهنه را میبندد و اگر یکچند روز با زیرة سبز بخورند، اسهالهای دیگر را نیز بسته میگرداند، معده را قوّت میدهد؛ با عسل و یا با سکنجبین بخورند، تبهای کهنه را به اب را میآورد: هنگام گرفتن تبها با آب خنک بنوشند، بیجا شدن دل و تفس معده را، که از جمع شدن بلغم شور باشد، تسکین میدهد به واسطة به خود جبّیدن و بخار گردانیدن آن مادّه و همان طور به واسطة پیشاب خارج میکند. اگر کوفتة این را با گلقند سرشته بخورند، معده را قوّت میبخشد، اینچنین رطوبت و بلغمها را از آن دفع میسازد.
شیرة بادیان را با کوفتة آن سرشته، اندک گرم کرده، به شکم طفلان بیمالند، باد درون آن را پراکنده میکند، درد آن را نیز شفا میبخشد. گر از روز یکم ماه حمَل تا سر شدن ماه سرطان هر روز 3، 5 گرمّ تخم ارپهبادیان را با هموزن آن شکر تلقان ساخته، تناول نمایند، در آن سال به خورندة این علّت و بیماری نمیرسد. اب برگ تر و تازة آن را در آفاب، قوام نمایند، این را عصارة ارپهبادیان مینامند. عصارة خشک آن را آس کرده چون سرمه به چشم کشند، چشم را تیز میکند. بعضیها گیاه تر و تازة آن را در آتش داشته و از آن رطوبتی را بیرون میآورند و آن را جمع کرده به چشم میکشند، فایدة این به چشم نظر به عصارة برگش قویتر است.
اب برگ تر و تازة آن را در ظرفی به آتش گذارند، چون دو-سه جوش خورد، کفک آن را با عسل و شلم سکبینه (شلمیست، که درختش هیچ نفع ندارد) درآمیخته در چشم کشند، برای منع کردن زرداب به گوهرک فوراینده، قوی گردانیدن روشنایی چشم دوا میباشد. چون عصارة آب برگ آن را در آفتاب خشک گردانیده، با زهرة کلخات در شیشه انداخته، سه هفته در آفتاب بیاویزند و بعد به چشم کشند، فُرآمدن زرداب را به گوهرک منع و ضعیفی چشم را دفع میکند. این باز یک فایده دارد. بعضاً گوهرک چشم وسیع گشته، همة سیاهی چشم را (قرنیّه را) فرا میگیرد-این را نیز شفا میبخشد.
ریشة بادیانرا کوفته، با عسل سرشته بیمالند، برای گزیدن سگ دیوانه نفع دارد. شیلمش در خصلت مانند عصارة آن است. اگر آن را چون سرمه به چشم کشند، برای پرقوّت گردانیدن چشم و رد کردن آب به گوهرک فوراینده و اینچنین اگر آن آب در آن فُرآمده باشد، دوا میشود. اگر این را بخورند، سنگ گُرده و خیچک را میده کرده میریزاند،
ولی استعمال ارپهبادیان به درون برای آدمان گرممزاج ضرر دارد-در این حالت برای اصلاحش سکنجبین باید بخورند. میقدار یک بار خوردن از تخم آن در یک روز از 3، 5 تا 9 گرمّ است؛ از آبی، که ریشة آن جوشانیده شده باشد، از 9 تا 14 گرمّ انداخته بجوشانند. به جای این تخم کرفس را میتوان استعمال نمود.
بادیان صحرایی را شاخهایش غفستر، ولی ریشهاش خردتر نظر به ریشة بوستانی میباشد، بسیار خوشبویی، تخمش نیز کلانتر و سبزتر است. میزاج این در درجة سوم گرم و در دوّم خشک است. خیسلتهای شفابخش آن: هر یک قسم این را بخورند، چکمیزک را اصلاح مینماید، بچهدان را از مادّههای ضررناک پاک میگرداند، ریشها را از چرک و ریم پاک میسازد، اسهال کهنه را میبندد؛ هیز بندشده را میکُشاید، یعنی روان میکند؛ سنگهای گُرده و خیچک را میده کرده میریزاند، تبهای کهنه و زردپروین را شفا میبخشد.
ان را در آب جوشانیده، آن آب را با شراب بنوشند، زهر جانوران را از بدن دفع میکند. اگر این را کوفته گذاشته بندند، برای گزیدن سگ دیوانه فایده دارد.